کد خبر: 67684 A

هنر چیست

هنرمند ناگزیر هنرمند است / سعید فلاح فر: هنر شیوه تولید مسئله انسانی است

هنرمند ناگزیر هنرمند است / سعید فلاح فر: هنر شیوه تولید مسئله انسانی است

شاید هنر شیوه تولید مسئله انسانی و انگیزه پرداختن به آن است. بی این که داعیه حل کامل مسئله را داشته باشد.

ایران آرت: سعید فلاح فر ، هنرمند تصویری : «هنر» از دو سوی اغراق در معرض تهدید دائمی واقع شده است. چه در عمق تاریخ فرو برویم، چه در طول و عرض جغرافیای فرهنگی قدم بزنیم، این تقابل دوگانه، آشکار و پنهان در جریان است. در این رقابت دوگانه و همیشگی؛ هنر یا پدیده ای مطلقاً فرازمینی و دست نیافتنی فرض شده یا به سطحی از یک مهارت دسته بندی شده شغلی و صنفی تنزل پیدا کرده است.

گروه اول هنرمندان را واسطه عالم غیب با زمینیان پنداشته اند که سر در جیب مراقبت فروبرده و از پی رنجی خودخواسته یا ریاضت و شکنجه های مرتاضان و از پی عنایتی آسمانی، به مراتب عالی درک صدای کائنات نائل آمده اند.

تفاوتی ندارد که این رابطه چقدر با عرفان شرقی درآمیخته باشد یا چقدر ریشه در باورهای مذهبی داشته باشد. هنر در این دیدگاه فرایندی است فراانسانی که متعلق به جهان دیگری است و تنها از طریق خواصی که به درجه ای از ابرانسانی رسیده باشند قابل انتقال به این جهان خواهد بود. ایشان این افتخار و فرصت را دارند که مردم عادی را با هنر آشنا کنند. نقشی که قابل واگذاری به غیر نیست.

گروه دوم در مقابل؛ هنر را به فرایندی تجربی و منطقی از به کار بردن انواع مهارت های ذهنی و دستی مرتبط می کنند. برای این گروه هنر مثل هر مهارت دیگری ـ اعم از مهارت های فنی و... ـ از پشت هم چیدن عوامل اولیه، مثل اندکی استعداد و بسیاری تمرین و دانش، حاصل می شود.

در این دیدگاه نقاشی از نقاشی برمی خیزد، شعر از شعر و مجسمه از مجسمه. نه به معنای هنر برای هنر، بلکه به این معنا که نقاشی فقط نقاشی است نه مائده ماورایی، همچنین سایر هنرها. این فهم از هنر به هیچ عالمی غیر از مهارت تعلق و بستگی ندارد. حتی خلاقیت هم برای این گروه نوعی مهارت اکتسابی است و «استعداد» نسبتی با آن نیروی خدادادی متعارف ندارد. هنرمند وظیفه ای دارد یا انتخاب کرده است که با تمرکز بر آن سعی می کند به بهترین شکل ممکن این وظیفه را انجام دهد. هر چه ماهرانه تر، بهتر.

آنچه می توان از برایند منصفانه این دو سوی همواره دور از هم، به عدالت دریافت این است که شاید؛ هنر شیوه تولید مسئله انسانی و انگیزه پرداختن به آن است. بی این که داعیه حل کامل مسئله را داشته باشد.

این تولید قطعاً تولیدی حاصل از سر وظیفه نیست. بیشتر از سر ناگزیری هنرمند است. هنر وظیفه هنرمند نیست، شرح ناگزیر زیست اوست بی این که آن را به قوتی ماورایی منتسب کرده باشد.

«مسئله» حاصل زیست انسانی است و بنابراین به هر آنچه آدمی را در بر گرفته قابل تسری است. هنرمند زیست می کند و بی این که بخواهد یا بخواهند، در روندی ناگزیر دچار مسئله ای می شود.

هنر کوششی است برخواسته از درون، به قصد ادارک و انتقال این احساس مسئله برای تحریک ذهن و اراده جمعی در مشارکت. مشارکتی که از یک همدردی ساده تا بزرگترین تحولات اجتماعی و... را می تواند در پی داشته باشد.

هنرمند نه واسطه عالم پائین و بالاست و نه از تبار آن انبوهی که به مدد مهارت قادر به درک مسئله شده باشند. او توانسته است میان ناگزیری درونی و تحقق بیرونی از «ابزار مهارت هنری» خود استفاده کند. نه اتصال او به عوالم دیگر دلیلی بر هنر اوست و نه ابزار هنری که در اختیار دارد. حالا آن که هر دو در وقوع هنر هنرمند ضروری می نمایند.

 

سعید فلاح فر هنر چیست
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین