بیتا وکیلی | قیمت آثار بیتا وکیلی
بیتا وکیلی: سالی فقط ۶ نقاشی می کشم/ زنان نقاش خاورمیانه با چالشهای زیادی مواجهاند
چیزی در من به یکباره تغییر نکرده این یک روند سی ساله ای ست در کنار اجتماع ، دنیا و تجربیات زیستی ام که به جلو حرکت کردم ... گاه ماهها فقط روی یک اثر وقت می گذارم. سال های دورتر هر سال دوازده اثر می توانستم خلق کنم. اما الان این تعداد به فقط شش اثر در سال کاهش پیدا کرده؛ در بهترین حالت در سی سال گذشته، من 280 اثر خلق کرده ام و می دانم دستکم 200 کار در چه مجموعه هایی نگهداری می شود...
ایران آرت: آزاده جعفریان : هنر، گاه روایتگر سکوت است و گاه بازتاب دهنده فریاد؛ بازتاب زیست فردی و جمعی، از رنج و امید، از شکست و بازسازی. در آثار بیتا وکیلی، این روایتها به شکلی درخشان و بیوقفه جریان دارند. از سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۳، او مسیر هنریای را پیمود که نهتنها نشانگر دگرگونی شخصی و هنریاش بود، بلکه بازتابی از تغییرات عمیق اجتماعی، جهانی و فرهنگی است.
نمایشگاه اخیر او در نیان گالری، دو جهان متفاوت را به تصویر میکشید: مجموعه «نبض زمین»، یادآور لایههای انتزاعیِ سرشار از لطافت و معنا، و «گنجبان»، با محوریت فیگورهایی که نگاه مستقیمتری به انسان و اجتماع دارند. در این میان، مخاطب نهتنها شاهد تحول سبک و نگاه است، بلکه سفری به درون دنیای پیچیده و در عین حال ملموس یک هنرمند معاصر را تجربه میکند.
در این مصاحبه، بیتا وکیلی به پرسشهایی پاسخ میدهد که چرایی این تغییرات و دغدغههای عمیق او در زمینه هنر، اجتماع و انسان معاصر را آشکار میکند. از تأثیر پاندمی و اتفاقات اجتماعی ایران تا نقش زنان در آثارش، هر واژه او پلی به سمت درکی عمیقتر از دنیای هنریاش است. این گفتوگو دعوتی است به شناخت هنرمندی که توانسته با نگاه خاص خود، از مرزهای نقاشی انتزاعی فراتر رفته و به جستوجوی معنا در ارتباطات انسانی بپردازد.
ـ در نیان گالری، مخاطبان با دو مجموعهی شما از «نبض زمین» تا «گنجبان» روبرو میشوند؛ این هفت سال از ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۳ برای شما چگونه گذشت؟ چه تحولاتی باعث این تغییرات در نقاشیهای بیتا وکیلی شدهاند؟
بیتا وکیلی : اتفاقات زیادی در این سالها، چه در سطح جهانی و چه در ایران، بر من و کارهایم تاثیر گذاشت. یکی از تجربیات بسیار مهم من، گذراندن دوره ای سخت در ارتباط با مشکلی بود که با یکی از گالریها برایم پیش آمد ، در گذار از آن دوران ، رنج و بهت عمیقی را نیز تجربه کردم با این وجود، دستاوردش برای من شناخت بیشتر و عمیق تری از لایه های درونی و ابعاد شخصیت خودم و ارزش های اخلاقی و انسانی بود که من را به آرامش و حزن عمیق تر و درونی تری رساند . علاوه بر این، پاندمی کرونا که همه را به درون کشاند ، دوسال کرونا را نه تنها من و ایرانی ها بلکه تمام مردم روی زمین تجربه کردیم .این دوران تاثیر زیادی روی کارهای من گذاشت . درواقع یک هجوم بیرونی بود که همگان را بیشتر به درون فرو برد .ناخودآگاه ارتباط ها کمتر شد و نا گزیر آدمها به درون برگشتند و با شرایطی روبه روشدند که بشرحدود یک قرن از آن دور بود . در این دوره، همهی ما در برابر واقعیتهای زندگی و مرگ قرار گرفتیم و گویی در این تسلیم دست جمعی همه بیشتر شبیه هم شدیم . این اتفاق ها آدم هایی مثل من را رئوف تر کرد. همه با هم سوگواری کردیم ،همه با هم قدر دان زندگی شدیم .این ها من را به سوی ارزش نهادن بیشتر به ارزشمند ها و بی ارزش شمردن و رهاکردن کم ارزش های زندگی و دنیا سوق داد و از سویی من را به سمت درون کشاند . این آگاهی باعث شد تا نگاه من به انسان، اجتماع، و جهان عمیقتر و انسان محورتر شود . در نهایت اتفاقات ایران در دوسال گذشته هم به نوعی دیگر شبیه همین دستاوردها را برای من به همراه داشت البته به گونه ای دیگر ولی تاثیرش بسیار شبیه تاثیرات کرونا بود. اتفاقات این دوره ایران دردهایش ایرانی بود و به همین دلیل همدلی و همدردی من نسبت به ایران و ایرانی را بسیار بیشتر از پیش برانگیخت و تاثیراتش کاملا روی آثار من عیان شد. در این دوره ای که می فرمایید در واقع این سه اتفاق وارد بوم هایم شدند . البته من همیشه در آثارم ایران را داشتم ولی در این دوره ایرانم را با درد و عشق روی بوم تصویر کردم. ایران این مجموعه چه به صورت خود ایران ، نقشه ایران و گاهی حال و هوای ایران در فضای معماری همه از عشق و درد نشات گرفته شده بود یا شاید به نوعی امید و حرمان . هر دو با هم در کنار گرامی داشت همدلی و همدردی ، نتیجه بوم های مجموعه «گنج بان » من بود.
ـ بیتا وکیلی حدود دو دهه است که با پسوند نقاش انتزاعی شناخته شده ولی در مجموعه «گنجبان» حضور فیگورهایی با محوریت زنانه به وضوح دیده میشود. آیا این تغییر به دلیل اهمیت یافتن موضوعات انسانی و اجتماعی در کار شماست؟
بیتا وکیلی : چیزی در من به یکباره تغییر نکرده است. این یک روند سی ساله ای است. در کنار اجتماع ، دنیا و تجربیات زیستی ام به جلو حرکت کردم ، هر چه قدر تجربیات من بیشتر شد، فضای ذهنی، نگاهم و دنیای اطرافم از فضای تغزلی ،عاشقانه وعارفانه ای که من را به سوی نقاشی های انتزاعی سوق می داد، آرام آرام به سمت فیگوراتیو آمد .هنوزهم مابین فیگوراتیو انتزاعی معلق است. انسان امروز درگیر تمام مسایل زندگی است درست مانند خودم و هم رنج کشیده و هم شوق رهایی از همه این رنج ها را دارد. همه این حس ها با هم در بوم های من گنجانده شده است . دغدغه های امروزمن نسبت به انسان و آنچه تجربه می کند ،موجب پر رنگ تر شدن، فیگورها در این دوره آثار من شدند . اگر در زمانی که نقاش انتزاعی محض بودم به آن نمی پرداختم در واقع به عدم آگاهی من از انسان امروز باز می گردد. اگر فضاهای شاعرانه و لطیف در آثارم هست به نوعی برگشت به آرزو وامید است که روزی دوباره انسان بتواند آن فضاها را در زندگی واقعی اش لمس کند . فیگور زن در آثار من، نماد وطن، مادر و پناه است؛ در جهانی پر از رنج و نابسامانی، زن به عنوان مامن و منبع امنیت و آرامش، جلوهای ویژه پیدا میکند. من خودم زن هستم و طبیعتاً از دید یک زن به دنیا نگاه میکنم. زنانگی در آثارم نمادی از امنیت، امید و بازگشت به ارزشهای انسانی است. به نوعی، زن در آثار من یادآور جایگاه و نقش بیبدیل زنان در آفرینش و امنیتبخشی به جهان است.
ـ پالت رنگی شما نیز همیشه مورد توجه بوده و به نظر میرسد برخی از رنگها ما به ازای بیرونی ندارند. این رنگها از کجا میآیند؟
بیتا وکیلی : رنگهای من بیشتر حاصل تجربیات درونی هستند و ترکیبهایی که طی پروسهای طبیعی به وجود میآیند. من آدم درونگرایی هستم و این رنگها برآمده از حس و نگاه شخصیام به جهاناند. رنگها در کارهای من اغلب نامی ندارند و مستقیماً از طبیعت و تجربه زیستی من الهام نمیگیرند؛ آنها بافتهایی هستند که به تدریج در گذر زمان با ترکیب رنگهای مختلف و به شکل نیازهای درونیام پدیدار میشوند.
ـ برخلاف بسیاری از نقاشان،جالب است درهای ذهن و بوم های بیتا وکیلی به متریال های تازه باز است و از پیچ ، مهره و منگنه تا چوب و اشیاء حاضر آماده پیرامونی ... می توانند به کنش نقاشانه بدل شوند.
بیتا وکیلی : استفاده از ابزارهای مختلف و تغییر حالت بوم از دو بعدی به سه بعدی در طول زمان به دست آمده و با همان تجربه زیستی بیشترم که برایتان گفتم حاصل شده اند .زیرا دغدغه هایم ، ذهنیتم و خواسته هایم بیشتر شده و تنها رنگ و قلمو بیانگر درونیاتم نیستند در واقع ابزارهای مختلف در آثار من به صورت طبیعی و به عنوان پاسخی به نیازهای درونی وارد میشوند. وقتی حس کردم که رنگ و قلمو نمیتوانند عمق خواستههایم را به تصویر بکشند، سراغ متریالهای دیگری رفتم. این مواد به من کمک کردند تا لایههای بیشتری از تجربه و احساس را به نمایش بگذارم و به نوعی بیان عمیقتری از درونیاتم دست پیدا کنم. در آثار آخرم در مجموعه «گنج بان» کلاژها کم شده و تاکیدم روی استفاده از انواع رنگ ها،بافت ها و تکسچر بوده است . در «گنج بان» از کلاژها فاصله گرفتم به نوعی این تغییر نیز نیاز آثار این دوره ام بود . هنوز نمی دانم در آینده قرار است از چارچوب بوم خارج شوم و بوم از دو بعدی به سه بعدی پیش خواهد رفت و ابزارهایی وارد بوم می شوند یا نه! شاید خیلی نقاشانه ترادامه بدهم.
ـ در مجموعهی «گنجبان» معماری و سازهها به شکلی برجستهتر حضور دارند. چرا معماری به این صورت در آثار شما نقشآفرینی کرده است؟
بیتا وکیلی : معماری برای من همیشه بخشی از دغدغههای عمیق مرتبط با ایران بوده است. ایران با تمام تاریخ، جغرافیا و فرهنگی که دارد، برای من بسیار ارزشمند است. دلیلی که در این دوره معماری روی بوم هایم برجسته تر شده زیرا معماری ایران این روزها درحال زوال است و من هنرمند در حد توان و بضاعتم، دغدغه معماری را روی بوم آوردم . شاید که تلنگری باشد برای مخاطبانم . معماری که من در مجموعه آخرم روی آن تمرکز کردم معماری محض نیست معماری انسان است و به همین دلیل بسیار محزون و عزیز است . این تصاویر برای من بار انسانی و خاطره دارد . در تمام آثار این مجموعه اشاره ای به دست سازهای انسانی را می توان دید. به عنوان مثال صندلی قدمی در یکی از تابلوهایم و کوزه ها در تابلویی دیگر، نشان از دست سازه های انسانی دارد. البته شاید فیگور انسان حضورنباشد ولی ردپای انسان دیده می شود. از نظر من ،انسان بسیار زودتر از اشیاء و معماری از بین می رود و عمرش کوتاهتر است . تخریب معماریهای سنتی و بناهای تاریخی در ایران همیشه موجب نگرانی من بوده و همین باعث شد که این بناها در آثارم نمایان شوند. در واقع، این سازهها نه تنها بخشی از هویت معماری بلکه نمایانگر فرهنگ و اصالت ایرانیاند. وقتی به آثارم نگاه میکنید، معماری تنها به عنوان یک عنصر بصری نیست، بلکه بار فرهنگی و تاریخی عمیقی را به دوش میکشد.
ـ موضوعات اجتماعی هم در آثار شما حضوری محسوس پیدا کردهاند. آیا پرداختن به مسائل روز برای شما اهمیت بیشتری نسبت به گذشته پیدا کرده است؟
بیتا وکیلی : بله، با گذر زمان و مواجهه با تجربیات جدید، موضوعات اجتماعی در آثارم اهمیت ویژهای یافتهاند. در دورههای ابتدایی نقاشیهای انتزاعی من، این نوع مسائل شاید به اندازه امروز برایم مطرح نبودند. اما در حال حاضر، درد و درمان در آثارم به نوعی با هم ترکیب شدهاند و به بازتابدهنده تجربه زیستی خودم و جامعهای که در آن زندگی میکنم تبدیل شدهاند.
ـ موقعیت زنان نقاش ایران در داخل و در خاورمیانه را چگونه ارزیابی میکنید؟
بیتا وکیلی : زنان نقاش در ایران و خاورمیانه، با چالشهای زیادی مواجهاند، اما در عین حال جایگاه ویژهای در هنر امروز پیدا کردهاند. این هنرمندان، با تمام دشواریها و محدودیتها، توانستهاند صدای متفاوتی به جامعه هنر اضافه کنند و این صدا به ویژه در دهه اخیر بسیار پررنگتر شده است. در واقع، هرچه بر نقش زنان هنرمند بیشتر تاکید میشود، جامعه نیز به نگاهها و ارزشهایی که این هنرمندان به تصویر میکشند، توجه بیشتری نشان میدهد.
ـ و به عنوان سوال آخر، شما عنوان گران قیمت ترین نقاش زن ایرانی در حراج کریستیز دبی 2012 با اثر «رویای نیویورک» به قیمت 45 هزار دلار را از آن خود کردید و چند رکورد بین المللی و البته داخلی در حراج تهران و ... را در کارنامه هنری خود دارید . آثار شما در مجموعه بزرگترین کلکسیونرهای داخلی و خارجی است . فروش آثار شما در چند سال اخیر چگونه بود؟
بیتا وکیلی: 30 سال است به صورت حرفه ای نقاشی می کنم و واقعن روزهای اندکی بوده که نقاشی نکرده باشم؛ در دوره هایی که نمایشگاهی پیش رو داشتم روزی شش تا هفت ساعت کار کردم. دوستان نزدیکم می دانند من گاه ماهها فقط روی یک اثر وقت می گذارم.
در عین حال همیشه هنرمندی بوده و هستم که آثار بسیار اندکی در سال خلق می کنم؛ سال های دورتر سالی دوازده اثر می توانستم خلق کنم. الان با توجه به شرایط و در گیری جامعه و مشکلات شخصی خودم این تعداد به فقط شش اثر در سال کاهش پیدا کرد .
حتی آثار کوچکم در سایزهای 30 در 40 حدود یک ماه زمان می برد .
در بهترین حالت در سی سال گذشته، من 280 اثر خلق کرده ام و می دانم دستکم 200 کار در چه مجموعه هایی نگهداری می شود.
در عین حال برای من همیشه مخاطب داخل ایران بسیار مهم بوده و هست. همیشه دوست دارم مجموعه جدیدم را نخست برای مخاطب داخلی نمایش دهم و بعد در فضایی خارج از ایران به نمایش بگذارم . این بدان معنی نیست که نیاز مالی نداشتم خیلی وقت ها واقعا به پول نیاز داشتم ولی دیده شدن آثارم توسط مخاطب داخل ایران برای من در اولویت بوده است.
در سال های اخیر پس از مشکلاتم با یکی از گالری های تهران که حدود پنج سال طول کشید، کم کار تر شدم. ولی پس از آن در سال 1400 ،نمایشگاهی با 12 اثر در گالری ایوان داشتم. با توجه به شرایط من قبل از نمایشگاه و همزمانی با اوج پاندمی کرونا متاسفانه نمایشگاه فروش خوبی نداشت.
ولی پس از آن مشکلاتم از لحاظ قانونی با آن گالری حل شد و شرایط به گونه ای بود که جامعه تجسمی روی این اتفاق بسیار حساس بود تا نتیجه کار مشخص شود، در آن زمان بود که شرایط اقتصادی بهتر شد و توجه ها دوباره شکل گرفت و بازار فروش آثارم رونق گرفتند.
آثار نمایشگاه ایوان به تدریج در نمایشگاه های گروهی، حراجی ها و آرت فر ها به فروش رسید، تعدادی از آثاری که از لندن بازگشته بود در طبقه دوم گالری «نیان » در نمایشگاه اخیرم (اوایل مهر ماه 1403) به نمایش در آمد و در طبقه زیرین گالری «نیان » نیز آثار مجموعه جدیدم «گنج بان» که در بالا مفصل درباره اش حرف زدم به نمایش در آمد.
در نمایشگاه گالری نیان خوشبختانه حتی با وجود شرایط سخت و بحرانی اقتصادی این روزها ،نمایشگاه موفق و پرفروشی بود. بیشتر از نیمی از آثار ، به ویژه آثار در ابعاد بزرگ، به فروش رسیدند و چند اثر حتی پیش از افتتاحیه رزرو شدند.
با این همه از زمانی که توانستم در انتخاب خریدار آثارم تا حدی قدرت تصمیم گیری داشته باشم ، در فروش کارها بسیار سختگیرانه تر عمل می کنم و اولویت نخستم ورای بازار پیرامون آثارم، ارتباط و درک مشترک خریدار با من و اثرم و شرایط نگهداری اثر پس از فروش نیز هست.