٦٠ میلیون براى نقاشى که نقاشش معلوم نیست !
حسین عبدالهاشم پور- ... رکورد ٣٦٠ میلیونى و دوم حراج ملى براى هنرمندى که از او رزومه اى در دسترس نیست ...
ایران آرت: تعدد حراجهاى هنرى مىتواند بهترین خبر براى جامعه هنرى باشد، به شرط آنکه هر یک استانداردهاى لازم در این باره را رعایت کنند؛ دومین حراج ملى، در حالى جمعه پیش برگزار شد که بنا به مشاهدات ذیل انتظارات را بر آورده نکرد و این براى رویدادى که پسوند"ملى" را یدک مىکشد مایه تاسف افزونتر است:
١- وقتى کاتالوگ خوب حراج به دستم رسید، جلد، صحافى، چاپ خوب ... امیدوارم کرد که با حراجى تمام عیارى مواجهیم که بار دیگر گرمایى تازه به بازار هنر خواهد دمید؛ اما با ورق زدن این کاتالوگ روشن شد با پوستهاى شیک روبروییم که در فقدان آدمهاى حرفهاى این عرصه، نابلدى در آن موج مىزند؛ کار حتى به دقت در قیمتگذارى و یا ارزیابى کیفیت آثار نرسید زیرا مثلا در کاتالوگ سال تولد هنرمندان نوشته نشده (که ممیزهاى مهم در ارزیابىست)،
براى آثارى که ٤٠ میلیون قیمت پایه دارند چهار صفحه در نظر گرفته مىشود و براى گرانترین اثر حراج، کارى از میرزا آقاامامى با قیمت پایه ٧٥٠ میلیون تومان فقط دو صفحه اختصاص یافته هم اندازه یک نقاشى خط که هفت میلیون قیمت پایه دارد!!
این مجلد فاقد هرگونه متون کارشناسانه درباره آثار است و فقط درباره چند هنرمند اطلاعاتى مىدهد که در گوگل یافت مى شود ...
کاتالوگ سرشار از این ناشىگرىهاست که فهرست همه آنها در این مجال نمىگنجد؛ همین کاتالوگ براى یک حرفهاى این عرصه، میزان جدى بودن رویدادى را عیان ساخت که پسوند " ملى" دارد.
٢- همه اینها به کنار، در همان تورق اولیه کاتالوگ وقتى متن آغازین آن را نگاه کردم گویى آب سردى روى سرم ریخته باشند تا آخر ماجرا را خواندم:به حتم متن پیش درآمد معرف شخصیت و هویت "حراج ملى" ست، حتما براى شما هم عجیب است این متن تقریبا کپى پیست متن کاتالوگ "حراج تهران" است !! گویا این حراج آنقدر براى مسئولین آن مهم نبوده که به خود زحمت نوشتن یک متن دیگر را بدهند.
٣- حراج باید محل ارائه آثارى از مهمترین و یا دستکم بهترین دورههاى هنرى یک هنرمند باشد، اما در حراج ملى در خصوص بسیارى چهرهها، آثارى عرضه شدهاند که به هیچ روى شانیت حراجى ندارند؛ به همین جهت هم بیش از ٣٠ اثر در همان قیمت پایه چکش خوردهاند؛ نکته قابل تامل اینجاست که از اساتید مسلم و مبرز نقاشى خط و خط ، آثار کوچک و متوسطى به حراج آورده شده که حتى مىتواند به بازار و مارکت بینالمللى این هنرمندان آسیب رساند.
حال آنکه با مراجعه به خود اساتید، گالرىهاى معتبر و البته مجموعهداران و دیلرهاى شاخص، دسترسى به آثار شایان توجه براى یک حراجى نباید چندان دشوار باشد.
٤- بدیهىست مهمترین ملاک ارزیابى یک اثر، آفریننده آن است، فروش دو اثر که خالق شان معلوم نیست به چه معناست؟!
به خصوص نقاشى که قید شده مربوط به دوره پهلوى اول است لذا قدمت چندانى هم ندارد و حراج ملى ٦٠ تا ٨٠ میلیون تومان براى آن تخمین قیمت زده است!
اثرى بسیار معمولى که وقتى معلوم نیست متعلق به کیست، چگونه به چنین عددى رسیده است؟!
آثار آن دوره به شرط اصل و حائز امضاى مهمى مانند شاگردان کمال الملک بودن (بزرگانى مانند حیدریان و رخساز) باید چنین برآوردى را اخذ کنند، حالا چرا یک نفر در همین قیمت پایه، این اثر بىنام و نشان را مىخرد مىتواند شاخکهاى هشیار جامعه هنرى را متوجه این حراج کند.
٥- ابهامات درباره این حراج بسیار است: رکورد ٣٦٠ میلیونى و دوم حراج ملى براى هنرمندى که از او رزومهاى در دسترس نیست، اشتباهات عجیب غریب مجریان حراج که مثلا نمىداند نسخه خطى که مىفروشند چند صفحه تذهیب دارد یا موزه رضا عباسى را به نام یک خوشنویس سند مىزنند و صداى حضار را در مىآورند...
دهها نمونه دیگر شاهد مثال است تا نتیجه گرفته شود شلختگى، سهل انگارى و رفتارى آماتور که انگار قرار است "حراج ملى" تاتى تاتى کند و یاد بگیرد افق پیش روست، حال آنکه اقتصاد هنر و بازار هنر این روزگاران بسیار جدىست و به هیچ وجه عرصه آزمون و خطا و به مخاطره انداختن سرمایهگذارىهاى نوآمده نیست.
٦- ٢٩ مهر سال گذشته اولین حراج ملى در غیاب خبرنگاران برگزار شد، اواخر آذر ٩٣، روابط عمومى گروه مینیاتور در خبرى که براى خبرنگاران ایمیل کرد، کل فروش این رویداد را سه میلیارد تومان اعلام کرد این خبر را هم اکنون در اینترنت مىتوان خواند؛ اما در کمال تعجب خانم محمودوند که مدیر حراج معرفى شدهاند به خبرگزارى مهر گفتهاند سال گذشته شش میلیارد فروش داشتهایم که این تناقض مایه تاسف بسیار است.
٧- شایسته است حراج ملى که عنوانى سترگ را یدک مىکشد با رعایت استانداردهاى اولیه یک حراج هنرى، کارنامهاى از خویش به جاى گذارد که عنوان "ملى" آسیب نبیند و مایه مباهات جامعه هنرى شود؛ هر چند که این گلایه از سازمان میراث فرهنگى به جاست که در هنگام مجوز دادن به چنین عناوین عام و بزرگى به سابقه و کار حرفهاى متقاضیان دقت نکرده است.
این یادداشت امروز سه شنبه ٢١ مهر در روزنامه شرق صفحه ١٤ به چاپ رسیده است.