جناب کیهان با من رودررو حرف بزن/چگونه می توان درباره چیزی که دیده نشده نوشت
ایران آرت : روزنامه اعتماد نوشت: هر چه فکر کردم برای وضعیت این روزهای تئاتر مثلا از «کلیله و دمنه» مصداقی پیدا کنم دیدم ماجرا به قدری روزآمد است که باید در ماجراهای علمی- تخیلی نمونهای داشته باشد. شاید باور نکنید ولی همه چیز شبیه داستانblade runner به نظر می رسد.
بچههایی که با دست خودمان، در ممکلت خودمان آموزش دادهایم و ساختهایم نمایشی کار می کنند ولی یهو، بی خبر یک روزنامه همه را با چوب دشمنان «دین و ایران!» می راند. چرا؟ چون جناب سابقا نماینده مجلس که تخصص ویژه در بالا رفتن از دیوار سفارتخانه کشورهای خارجی و بحرانسازی برای 80 میلیون ایرانی دارد جایی، از راه دور، خیلی دور، عکسی دیده و براساس آن بلافاصله یک گروه جوان در شهرستان خمین را که در حوزه هنری نمایشی یکلاقبا روی صحنه بردهاند لایق تمام بگیر و ببندهای تاریخ و اهانتهای جهان شمرده است.
بله! این تازه اول کار است. روزنامه کیهان دو روز قبل با انتشار یادداشتی درباره نمایشی به نام «با من رودررو حرف بزن» (دارای مجوز از اداره کل هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی) را مصداق «اهانت» تلقی کرده و مشخص نیست چطور از عالم غیب اطلاع موثق دریافت کرده که این اهانت حتی به شکلی «کاملا آگاهانه» صورت گرفته است.
در نتیجه بهزعم نویسنده روزنامه این «قطعا جای بخشش ندارد» و «نشان از وجود دیدگاه و جریانی مسموم» در «پشت صحنه تئاتر کشور!» است.
یکی هم نیست سوال کند حالا گیریم در سمیرم یا میمه یک نمایشی روی صحنه رفت که شما از عکس آن، دقت کنید از روی عکس نمایش دریافت شخصی خودتان را داشته باشید. چطور چنین نمایشی نشان از مسمومیت کل کشور دارد؟!
اگر به این شکل خوانش داستان علاقهمند باشید عملکرد آن نماینده و وزیر و وکیل که اول با نماد انقلاب آمد، رییس کل بانک مرکزی مملکت شد را با همین استدلال بخوانیم. همانکه حالا در کانادا به عیاشی مشغول است (ما هم تصاویر را میبینیم) آیا آن یک فرد فاسد نماد فساد کل سیستم است؟! چطور اجرای مهجور یک گروه جوان که سرجمع قرار است 100 تماشاگر داشته باشد اینقدر جیغ هوا می کند ولی خسارتی که همان جناب نماینده اخراجی از مجلس برای میلیونها هموطن ایجاد کرد، مصداق درخواست از قوه قضاییه برای ورود به ماجرا نمی شود؟
البته که مساله اینها نیست و همه می دانیم داستان از کجا آب می خورد. این بازی در چهار سال دوم دولتها جریان داشته و حالا دوباره به همان بخش از داستان تکراری رسیدهایم.
دولت در سالهای پایانی نباید آرام و قرار حس کند و این داستان کلیشهای را همه از حفظ داریم. چه دیواری کوتاهتر از فرهنگ و هنر؟
حمید رسایی هم خط داستان و فرمان را گرفته و دست به کار شده است. حالا گیرم جایی شبیه خیلی جاهای مملکت مثلا اهواز بخاری هیزمی! آتش گرفت، مگر کشور حساب و کتاب ندارد که می خواهید قوهای دیگر در کار دولت دخالت کند؟
کوروش زارعی مدیر دفتر هنرهای نمایشی حوزه هنری روز گذشته در پاسخ به این مطلب سراسر تهدید روزنامه کیهان گفت: «چگونه می توان درباره چیزی که دیده نشده، نوشت.»
و شک نکنید که این پرسش هیچگاه پاسخ دریافت نخواهد کرد. چرا؟ چون طبق منطق داستانی که گفتم قرار بر چیز دیگری است.
از این جالبتر خط داستانی نمایش «رو در رو با من حرف بزن» است که زارعی، مدیر دفتر هنرهای نمایشی حوزه هنری توضیح می دهد: «با من رودررو حرف بزن» داستان پسری است که پدرش روزگاری شکنجهگر ساواک بوده و اکنون به خواستگاری دختری رفته است که پیشتر والدینش زیر شکنجههای پدر او به شهادت رسیدهاند. حال در یک چالش عاطفی، بستری برای نقبی به گذشته پدید می آید.»
خبرگزاری تسنیم نیز در خبر خود در این باره مینویسد: «حواشی شکل گرفته برای نمایش «با من رودررو حرف بزن» زمانی آغاز شد که حمید رسایی در پست اینستاگرامی به توهین یک نمایش به روزنامه کیهان پرداخته بود.آقای رسایی اما بعد از دقایقی پست مذکور را پاک کرد.»
به یک نمونه دیگر از اعتراضهای هماهنگ و هدفمند اخیر نگاه کنیم. سخنگوی کمیسیون فرهنگی مجلس که در یک سال اخیر به اندازه انگشتان یک دست در سالنهای تئاتر دیده نشده همین چند هفته پیش به نظرش رسید باید به تئاتر (و نه مثلا جو مسابقات کُشتی) هشداری بدهد.
حجتالاسلام آزادیخواه درحالی که هنرمندان تئاتر را «تئاترگران» خطاب کرد معتقد بود مسوولان باید از صحنه تئاتر حراست کنند. آیا تا به حال چنین واژهای را شنیده بودید؟ نه. حالا جای شکرش باقی است که نمایندگان سابق و فعلی با اسم و رسم حقیقی اعتراض میکنند، هیچگاه مشخص نشد نوشتن علیه هنرمندان بیپناه تئاتر (ماجرای بازداشت مدیر تئاتر شهر که یادتان هست؟) چرا باید واهمه ایجاد کند که یک روزنامه بدون ذکر نام یادداشت منتشر کند؟
اینجا باید گفت که جناب کیهان با من رو در رو حرف بزن. تئاتر این روزها با انواع حمله و هجمه از سوی قوا و نهادهای دیگر مواجه است. از ابتدای سال تعداد زیادی نمایش به محاق توقیف رفتهاند. نمایشهایی که مثلا 5 سال پیش از این نیز روی صحنه رفته بودند و هیچ مشکلی هم به وجود نیامده بود. ما در 8 سال دولت مهرورز که به اسطوره توقیف و ممیزی نمایشنامهها بدل شد نیز وضعیتی مشابه را تجربه کردهایم. ماجراهای سالهای پایانی دهه 70 را نیز و حالا نقطه سر خط.