نگاهی به مورد مشکوک آخرین شایعه درباره استاد آواز ایران
چرا یک پیام که در گروههای تلگرامی و همینطور صفحات اینستاگرام دستبهدست میشد، ناگهان سر از یک خبرگزاری رسمی درآورد؟
ایران آرت: مدتهاست حرف از ناامنی فضای مجازی زده میشود؛ از عکسهایی که نابجا و بیاجازه دستبهدست میشوند، تا صفحات دروغینی که در شبکههای مجازی به نام سلبریتیها و حتی افراد عادی ساخته میشود، تا اخبار کذبی که هرروز به نام این فرد مشهور و آن فرد عادی منتشر میشود، اما هنرمندان، از جمله اهداف همیشگی هستند که اتفاقا هرروزه طعمه همین صفحهها واقع میشوند. باورکردنش سخت است، اما این شایعات هرروزه در فضای فعال مجازی ایران جریان دارد و به مشکلات هنر ایران باری را اضافه میکند. روزنامه شرق نوشته است: آخرین شایعه مربوط به حال استاد آواز ایران است که با انتشار عکسی در صفحه اینستاگرام منسوب به ایشان در آغوش ه. الف سایه (هوشنگ ابتهاج) اتفاق افتاد؛ از این قرار که در متن زیر عکس از قول این یار و همراه همیشگی شجریان آمده بود که حال استاد شجریان بسیار وخیم است و توانایی تکلمش را از دست داده. در پایان این پیام آمده بود که مردم در شبهای قدر برای سلامتی ایشان دعا کنند.
این پیام که در گروههای تلگرامی و همینطور صفحات اینستاگرام دستبهدست میشد، ناگهان سر از یک خبرگزاری رسمی درآورد که این عکس و نوشته زیر آن را بهعنوان خبر در کانال خود قرار داد و چند رسانه دیگر هم به تبعیت از آن، این عکس و نوشته را بازنشر کردند. این اتفاق در حالی افتاد که هیچکدام از رسانههای یادشده زحمت یک پیگیری کوچک را به خودشان ندادند و نه از طریق روابطعمومیهای این دو هنرمند و نه از صفحات رسمی این هنرمندان یا خانوادههایشان آن را دنبال نکردند؛ آنهم در شرایطی که همایون و رایان شجریان هر دو صفحههای رسمی دارند و اخبار بهروز و درست درباره استاد را بهراحتی میتوان از صفحات آنها دنبال کرد. همچنین بارها خانواده هوشنگ ابتهاج اعلام کردهاند که او صفحه رسمی ندارد، کمااینکه دختر ایشان اینبار هم بعد از چندروز از انتشار این شایعه، بار دیگر روی این مسئله صحه گذاشت.
بههرحال آنچه این ماجرای تلخ را بهخصوص در زمینه یک هنرمند بیمار تلختر میکند این است که منتشرکننده این خبر و بازنشردهندگان آن هرگز خودشان را جای خانواده مضطرب و خسته این هنرمندان که دائما تحت شوکهای رسانهای قرار میگیرند نمیگذارند.
همین برخوردها در فضای رسمی رسانههای کشور است که در هنرمندان دافعهای دائمی را نسبت به فضای رسانهای ایجاد میکند و این بیاعتمادی هرروز به شکلی خودش را نشان میدهد. با اندکی تصرف و تلخیص میتوان گفت از ماست که بر ماست.