سیما بینا، کامکار، سراج، تاج و خالقی از شجریان نوشتند/ برخیز ای خسرو خوبان
جمعی از اهالی موسیقی همزمان با بستری شدن محمدرضا شجریان در یادداشتهایی از اهمیت این آوازخوان در تاریخ موسیقی ایرانی و همراهی او با مردم در بزنگاههای مختلف نوشتند.
ایران آرت: اعتماد نوشت: بستری شدن دوباره محمدرضا شجریان در بیمارستان، روز گذشته نه تنها بار دیگر فضای فرهنگ و هنر کشور را تحت تاثیر قرار داد بلکه جامعه ایرانی بار دیگر نگران حال این هنرمند بلندآوازه شد. کسی که صدایش با حافظه مخاطب ایرانی موسیقی پیوندی ناگسستنی دارد و تو گویی این ارتباط تنگاتنگ نه فقط مختص چند نسل بلکه فراخور حال و سلیقه و ذائقه هنری نسلهای آینده نیز خواهد بود.
نکتهای که در ادامه اهالی موسیقی ایرانی نیز به آن اشاره دارند. آنچه میخوانید، یادداشتهای تنی چند از اهالی موسیقی است که در آن به یک پرسش مشخص پاسخ گفتهاند.
سیما بینا
از هنرمند بزرگ و گرامی خودمان، استاد شجریان دیدارها و سخنهای بسیاری در خاطر دارم که همه جذاب و آموزنده است. در مورد این استاد گرانقدر میتوان بسیار گفت و شنید.
به یاد دارم روزی از روزها، در نوجوانی هنگامی که یکی از آوازهای تازه ضبط شده محمدرضا شجریان را در استودیوی گلها، همراه شادروان داود پیرنیا و چند تن دیگر میشنیدیم، من خیلی دوستانه و کنجکاوانه از ایشان پرسیدم: "نمیدانم چه خاصیتی در صدای شماست که من هر بار صدا و آوازتان را میشنوم در ابتدا با صدای بنان، یا فاخته یا گاهی حتی با صدای وفایی اشتباه میکنم."شجریان عزیز - که خود بسیار جوان و هنوز در ابتدای همکاری با رادیو و برنامه گلها بود - با تواضع و هوشیاری تمام به من پاسخ داد: "این به دلیل آن است که هنوز من شخصیت صدا و شیوه و روش آوازم را پیدا نکردهام و لازم است بسیار در این زمینه کار و تجربه کنم."
این سخن که خود نکته و درس مهمی است، در آن روز عجیب به دلم نشست. امروز شاهد این واقعیت هستیم که محمدرضا شجریان، در مقام استادی، صاحب مکتبی در ردیف و آواز و موسیقی ایران هستند. مکتبی که خود الگوی بسیاری از جوانان هنرمند ماست. با آرزوی سلامت و طول عمر برای استاد شجریان عزیز و گرامی، نام و صدایی که جاودانه در تاریخ و موسیقی ایران خواهد ماند.
کیوان ساکت
به نظر من استاد شجریان هنرمند سعادتمندی بودند که هم با معیارهای تخصصی هنری و موسیقایی در جایگاه رفیعی قرار میگیرند و هم از جهت اقبال عمومی و جایگاه اجتماعی. به شخصه بر این عقیدهام که آنچه بیشتر اهمیت دارد آن جنبه مردمی شخصیت ایشان است. تسلط موسیقایی و زیبایی صدا و نغمه ساز بسیار مهماند اما در وهله دوم. همراهی و همدلی با مردم درد کشیده وطن خصلت بسیار ارزشمند ایشان بود. این خصوصیت موجب شد که شجریان در قلب و حافظه تاریخی و حافظه عاطفی مردمان خودش جای بگیرد. تاکنون کمتر هنرمندی این اقبال را داشته که تا این اندازه در روح و جان مردمش نفوذ کند. این حکایت از آن دارد که نام شجریان تا همیشه در حافظه ایرانیها خواهد ماند.
اردشیرکامکار
هر هنرمندی را از دو جنبه میتوان دید و بررسی کرد. یکی جنبه تخصصی و هنری و جایگاه او در آن رشتهای که کار میکند و دیگری جنبه اجتماعی و فرهنگی آن هنرمند. یعنی جنبهای که به جامعه، مردم و مسائل آنها مربوط میشود. به نظر من آقای محمدرضا شجریان از هر دو جهت در زمره توانمندترینها قرار میگیرند چراکه از نظر تخصصی و تکنیکی یکی از بهترین خوانندههای تاریخ موسیقی ایران به شمار میروند و این را آثار ارزشمند پرشماری که از ایشان بر جای مانده گواهی میدهد؛ و از نظر شخصیت اجتماعی و بعد عمومی هم-همان طور که همه میدانند- از مردمیترین هنرمندان ما محسوب میشوند. دغدغه مردمی ایشان در طول تمام سالهایی که ایشان به کار هنری مشغول بودند بسیار پررنگ بوده است. همراهی ایشان با مردم در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر، این مردمی بودن و دغدغه مردم داشتن را به خوبی گواهی میدهد.
مظهر خالقی
من آقای شجریان را در سال 1347 هنگامی که مشغول ضبط برنامه با ارکستر نکیسا بودم ملاقات کردم و این اولین دیدار و آشناییام با ایشان بود. اما دیری نپایید که صدای پر طنین و آسمانی ایشان در ژرفای احساسم جای گرفت. صدای شجریان در روزهای نخست تداعی صدای مرحوم ظلی را برایم داشت که نمونه برجستهای از اوج عظمت و هنر مقامات و آوازهای اصیل ایرانی است. آقای شجریان هنر موسیقی ملی ایران، از همان آغاز به پاکی و درستی از نسل گذشته برگرفت و آن را با استعداد خدادادی و شخصیت وارسته و پاک انسانی خود پرورش داد تا سرانجام در اوج عظمت همچنان سنگری برای حراست از فرهنگ و هنر اصیل ایرانی جلوهگر شد. شجریان در طول چند دهه گذشته، بهطور خستگیناپذیر و پویا به اشاعه توسعه، تحقیق و تدریس موسیقی پرداخت تا که امروز شجریان و مکتب او یک موج و حرکت همهجانبه برای احیا و اعتلای ارزشهای فرهنگی و هنری درآمده که از همه سو مورد تهاجم و انفصال بوده است.
به نظرم تجلیل از شجریان بزرگ، باید در چارچوب یک جشنواره ملی برای ارزشهای ملی و سنتی و به صورت بحث و سمینار و تحقیق در ایران برگزار شود تا تحلیلی همهجانبه از تاثیر وجود این هنرمند والا در حراست و احیای ارزشهای فرهنگی و هنری در نیم قرن گذشته به دست آید و بدین صورت طنین این حرکت در نسل آینده بازتاب یابد.
وحید تاج
بدنه آواز ایران در سالهای اخیر به دلیل فقدان و خانهنشینی بسیاری از بزرگان که آقای شجریان هم یکی از آنهاست روز به روز نحیفتر شد. البته ایشان در این مسیر تنها نبود و نمیتوان زحمات عزیزان دیگری مانند استاد ایرج، استاد گلپا و استاد بنان را در عرصه موسیقی بهخصوص آواز کشور نادیده گرفت. در این سالها که هر سه عزیز خانهنشین بودند، بدنه آواز ما روز به روز ضعیفتر شده و کار به جایی رسیده که امروز وقتی از موسیقی ایرانی نامی به میان میآید، فوری تصنیف و ترانه به ذهن نسل جدید متبادر میشود. دیگر از آن آوازهای قلندرانهای که از استاد شجریان و ایرج و گلپا میشنیدیم خبری نیست. امیدوارم سایه استاد شجریان همیشه روی سر موسیقی ما باشد و هیچوقت هیچ هنرمندی را در شرایط خانهنشینی نبینیم. قول میدهم اگر هر یک از این عزیزان مانند پرندهای که بال و پری سالم دارد، میتوانستند در آسمان آواز و موسیقی ایران پرواز کنند، آنقدر خبر بد نمیشنیدیم.
حسامالدین سراج
اگر بخواهیم از اهمیت استاد محمدرضا شجریان بگوییم، به نظر من ابتدا باید از جنبه نوآورانه آن حرف بزنیم. باید بگوییم که ایشان چه خلاقیتها و ابتکارهایی در ارتباط با آواز ایرانی به خرج دادند. به نظر من استاد محمدرضا شجریان در حقیقت آواز را از آن فرمی که پیش از ایشان خوانده میشد، به در آوردند. به این معنا که پیش از ایشان آواز ایرانی بیشتر به شیوه قاجاری خوانده میشد. این چیزی بود که از دوره قبل از ایشان بهجا مانده و به موسیقی ایرانی به ارث رسیده بود. آقای شجریان در چنین وضعیتی آمدند و کارهای مبتکرانه و خلاقانهای در موسیقی ایرانی انجام دادند. در واقع بر سر سفره فرهنگی هنری مردم آوردند و با انتخاب شعر خوب و اجراهای ارزشمند و همچنین در نظر آوردن تحولات اجتماعی رنگ دیگری به آواز دادند. در عین اینکه ایشان از یک مزیت بسیار مهم هم برخوردار بودهاند و آن، تسلط بسیار زیادی است که استاد شجریان به عنوان خواننده بر کارشان دارند