تاثیر معماری در آهنگهای خواننده ایرانی
حسامالدین سراج از تأثیر معماری در موسیقی و هنر میگوید.
ایران آرت: حسامالدین سراج موسیقی و معماری را بهطور تخصصی دنبال میکند. کارشناسی ارشد معماری و دکترای پژوهش هنر دارد و در زمینه موسیقی سرپرست گروه ایرانی «بیدل»، خواننده، نوازنده سهتار وسنتور است. او تاکنون 29 آلبوم موسیقی منتشر کرده و جدیدترین آلبوماش قرار است در سالجاری منتشر شود. با او میتوان درباره موسیقی، معماری و پژوهش نظری در هنرهای مختلف به گفتوگو نشست. نسبت موسیقی و معماری در کار او با گریزی به کارنامه هنری این هنرمند چندوجهی موضوع صحبت ما قرار گرفت. گفتوگوی این خواننده با کامبیز حضرتی (روزنامه ایران) را بخوانید.
در کارنامه شما از یک طرف توجه به معماری به عنوان فیزیکالترین هنر و موسیقی که انتزاعیترین هنرهاست دیده میشود. این جمع نقیضین از کجا میآید؟
معماری کاری فیزیکال است به شرطی که شما وارد مرحله عمل و اجرا شوید. یعنی سر ساختمان حاضر شوید، خاک بخورید و پایتان در گچ و سیمان فرو برود. اما وقتی راجع به هندسه معماری، تناسبات، مقایسه معماری و موسیقی پژوهش میکنید، موضوعاتی شیرین هستند و به آن اندازه فیزیکال نیستند که آزار دهنده باشند. آدمها روحیات متفاوتی دارند. باید اعتراف کنم روحیه سازندگی و خشونتی که لازمه سازندگی معماری است در من وجود ندارد. به همین جهت سراغ موسیقی آمدهام یا شاید موسیقی آنقدر برایم جذاب بوده که اجازه نداده سراغ معماری بروم.
این دو رشته هنری و خلاقه چطور در زندگی روزمره شما به هم متصل میشوند؟
کار من در معماری بیشتر در حد پایاننامه دانشجوها، طراحی آمفی تئاترها وبعضی پروژهها است که ارتباط موسیقی و معماری در آنها مورد توجه بوده است. اخیراً دانشجویی در شمال کشور روی مؤسسه آواشناسی کار کرده بود و به نتایج جالبى رسیدیم. موضوع از این قرار است که در معماری هر وقت میخواهید یک ساختمان بسازید شما باید حتماً به مؤسسه خاکشناسی بروید و خاک آن زمین را برده و میزان تراکم و اندازه فشاری که میتواند تحمل کند را اندازهگیری کنید. اما هیچ وقت فکر نمیکنید این ساختمان مثلاً یک بیمارستان است و نیاز به آرامش دارد و نمیشود آن را در مرکز شهر یا درجایی ساخت که از چهار طرف آن ماشین رد میشود و دائم سروصدا است. حل این مسأله نیاز به یک مؤسسه آواشناسی دارد. بدین ترتیب شما در هرجایی که بنایى میسازید استانداردی برای فضاها تعیین میشود و در ضمن میتوانید دسیبل صدای آن فضا را اندازهگیری کنید. مؤسسه آواشناسی به شما این موضوعات را میگوید مثلاً در این محل حق ساخت بیمارستان وجود ندارد. اینجا میتواند یک پاساژ باشد یا یک مدرسه.
استاد شجریان خوشنویس هستند و این در آوازشان تأثیر دارد. تأثیر معماری روی موسیقی شما ناخودآگاه است یا تأثیرات مشخصی دارد؟
باید بگویم منظور ما از معماری، معماری صرفاً عملکردى نیست. برج هاى مسکونى متراکم و برج هاى تجارى باهدف کسب درآمدهم معماری است اما منظور ما آن چیزی است که در قالب میراث فرهنگی وملى ما میگنجد. وقتی خط نستعلیق، معماری سنتی، موسیقی ایرانى را کنار هم بگذاریم به یک وحدت و تجانس میرسیم. هنرهای ایرانی هم خانواده هستند. موسیقی ایرانی هرچه سنتیتر باشد زیباتر است. زمانی که سراغ استادان قدیم میروید این منظور را با پوست و گوشت و استخوان درک میکنید. در ساز استاد لطفی از مضرابها، از سکوتها، از فواصل و شدت و تنالیته و موزیکالیته لذت میبرید. اما ساز یک موسیقیدان جوان که خیلی هم تکنیکی است لذت انگیز نیست. بماند که تکنیک این روزها یعنی تندنوازى! آثار قدیمی حال وهوایی دارد که تا در آن نباشی و ریاضت نکشی به آن واقف نمیشوی نیازمند تلاش وانس و ممارست است.
ما معمولاً اذان مؤذنزاده اردبیلی را در گوشه روح الارواح بیاتترک شنیدهایم. این اذان ما را به یاد اماکن مذهبی میاندازد. بین بیاتترک با معنویت ارتباطی وجود دارد یا این موضوع به تداعی ذهنی ما برمیگردد؟
مسلماً چون برای شما خاطره ایجاد شده به یاد مسجد میافتید. یعنی در فضاهای مختلف بودهاید و اذان مؤذنزاده را هم پخش کردهاند و در خاطر شما نشسته است. یکبار با تصویر مسجد یکبار با تصویر بازارقدیم یا فضاهاى دیگر ایران وحضور مردم که همه وهمه براى شما خاطره مشترک ساخته است. وقتی مجموع اینها را در ذهنتان جمع میزنید میبینید این آوا فصل مشترک پیوندآن فضاها وآن خاطرات شده است.
امروز فعالیت شما در معماری تنها پژوهشی است؟
بله، الآن این طور شده است.
از زمان بیماری تا امروز استاد شجریان را دیدهاید؟
متأسفانه مدت زیادی است که ایشان را ندیدهام. شفاى کامل ایشان خواست قلبى من است. استاد شجریان در موسیقی ما خاص است. وقتی وارد حیطه آواز شده است اواخر حضور استاد تاج اصفهانی بوده. اما شجریان خط دیگری را دنبال کرده و یک نوآوری در مشی خودش ایجاد میکند. در ابتدا تصانیف ارزشمند قدیمی را بازسازی میکند. هم با گروه پایور کار میکرده هم با گروه لطفی. شعرهای آوازش خیلی محکم و قوی است و ارائه آن هم روان و راحت است. وقتی آواز شجریان را میشنوید خیلی راحت آن را گوش میدهید چون حالت سهل وممتنع دارد. آنقدر راحت است که میگویید منم میتوانم بخوانم دیگر. ولی وقتی دهان باز میکنید میبینید شدنی نیست. این یکی از ویژگیهای هنر است. استاد شهناز هم همین طور ساز میزد. یا سعدی به این طریق شعر میگفت.
کلام آخر
امیدوارم این بحران اقتصادى تمام شود ومردم از دام مشکلات رها شوند و کشور عزیزمان ایران پرچمدار افتخار و سربلندى در جهان باشد. امیدوارم ایران ما همیشه پایدار و مردم عزیز ایران درجهان پیوسته سربلند وپیروز باشند.