سریال نون خ، عمو ادریس ، سعید آقاخانی ، نورالدین خانزاده
ناگفته های عمو ادریس سلبریتی مناطق محروم و پشت صحنه نون خ
سیروس سپهری ، عمو ادریس سریال نون خ : به قول یکی از دوستان، سلبریتی مناطق محروم شده بودیم. وقتی سال ۱۳۸۰ به تهران مهاجرت کردم کسی مرا نمیشناخت و باید از صفر شروع میکردم.
ایران آرت: روزنامه جام جم رسانه مکتوب صدا و سیما نوشت: سیروس سپهری با وجود سالها فعالیت روی صحنه تئاتر اما با سریال «نونخ» و کاراکتر ادریس در میان مردم شناخته شد و به شهرت رسید. کاراکتر ادریس از سری نخست سریال نونخ در قصه حضور داشت و رفتهرفته، جان و قوام گرفت و در نهایت، در سری چهارم این مجموعه نمایشی پرمخاطب به یکی از شخصیتهای اصلی و محوری تبدیل شد.
سریال نونخ و نقش ادریس را میتوان به نوعی سکوی پرتاب سپهری در عرصه بازیگری نیز قلمداد کرد، چرا که پس از سریال سعید آقاخانی، حضور او در جلوی دوربین با آثاری همچون شبکه مخفی زنان، راز بقا و... افزایش یافت و تثبیت شد. گزیده گفته های سیروس سپهری، بازیگر نقش عمو ادریس را بخوانید:
_ من ۴۰ سال سابقه کار هنری داشتم اما از آنجا که در شهرستان ساکن بودم سقف کاریام به سریالهای استانی و مجریگری محدود شده بود. به قول یکی از دوستان، سلبریتی مناطق محروم شده بودیم. وقتی سال ۱۳۸۰ به تهران مهاجرت کردم کسی مرا نمیشناخت و باید از صفر شروع میکردم. پلهپله بالا آمدم تا اینکه به پست آقای آقاخانی خوردم و چون ایشان چیزی از من ندیده بود و شناختی نداشتند، در فصل اول سریال نونخ نقشم آنچنان پررنگ نبود، ولی در فصلهای بعدی به مرور پررنگتر شد. فکر میکنم در فصل چهارم یک شخصیتپردازی خیلی خوب روی کاراکتر ادریس شده و قصه به خانواده او که ۱۴ بچه دارد ورود پیدا کرده است. به قول مرحوم فتحعلی اویسی که میگفت کسی مرا تا ۶۰ سالگی نمیشناخت اما با جمله «دیجیتالم کجا بود؟» شناخته شدم، من نیز بعد از نونخ با افشین هاشمی در سریال شبکه مخفی زنان کار کردم و همچنین در سریال راز بقا بازی داشتم و قصه ادامه دارد. البته همچنان منتظرم تا به جایگاه واقعیام برسم. میتوانم بگویم هنوز به آنجا نرسیدهام که بتوانم بگویم تمام توان، توانایی و انرژی خود را برای نقشی گذاشتهام.
_ ادریس یک آدم شدیدا خانواده دوست و پایبند به خانواده است اما مشکلات مالی هم دارد. با اینحال، سریال میخواهد نشان دهد بهرغم وجود مشکلات مالی هم میتوان فرزندان زیادی داشت. یکی از دوستان ما ۱۲ فرزند داشت و همین بچهها وقتی از آب و گل درآمدند هوای هم را داشتند و الان به جایگاههای خوبی رسیدهاند. برای ادریس هم همینگونه است؛ دخترش پرستاری خوانده است، پسرش لیسانس کشاورزی دارد و خودش هم به نوعی یک شرکت خانوادگی راه انداخته است.درواقع مهم این است که مخاطب جوان بپذیرد و عملی کند. خودم یک دختر دارم، البته همه اصرار داشتند که فرزند بیشتری داشته باشیم اما همسرم میگفت کار ما تئاتر است و پول و نانی ندارد که بخواهیم بچه زیادی داشته باشیم. تازه ما متعلق به نسل گذشته هستیم اما امیدوارم سری چهارم سریال نونخ تلنگری به جوانان زده باشد.
_ دخترم از بچگی در تئاتر کنار من بوده و در بازیگری حرف برای گفتن زیاد دارد. او جایزه بهترین بازیگر را از جشنواره لهستان که یکی از رویدادهای معتبر تئاتری جهان محسوب میشود دریافت کرده است. در سریال راز بقا یک سکانس با آقای معجونی بازی داشت و آقای آقاخانی خوشش آمد و بنده هم به عنوان استادش و نه پدرش از کارش راضی بودم. در دانشگاه درس بازیگری میخواند و دوست داشتم با محیط پشت صحنه، آدمها و فضا آشنا شود و در دل کار، تجربه بهدست بیاورد. هیچوقت دوست ندارم بگویند پارتی بازی شده و چون دختر من است بازی میکند. این را هم بگویم که برای شباهت بچههای ادریس به خودش خیلی کار صورت گرفت و تستهای زیادی گرفته شد. شاید بیشتر از ۱۰۰ کودک، نوجوان و جوان تست دادند. دخترم هم به خاطر شباهتش با خودم و تجربه کاریای که داشت گزینش شد.
_از ورود دخترم به بازیگری اصلا استقبال نکردم، البته از کودکی در تئاتر حضور داشت اما دوست نداشتم بازیگری را به شکل حرفهای ادامه دهد. او در دانشگاه معماری خوانده اما بعد از دو سال انصراف داد و سراغ بازیگری رفت. خودش گرایش به این رشته دارد. خدا نکند کسی گرفتار این محیط شود که اعتیادآور است. من این شبها تئاتر «معرکه در معرکه» را روی صحنه دارم. هرشب هنگام اجرا، آدرنالین خونم بالا میرود و اجرا که تمام میشود، حس سرخوشی و مستی دارم. این حس باعث میشود که انسان دوست داشته باشد همیشه کار بازیگری را ادامه دهد.