کتایون ریاحی ، هنگامه قاضیانی ، خانه سینما، رضا کیانیان ، شبنم فرشادجو
آنها تصورمی کنند از عمر جمهوری اسلامی چند صباح دیگر باقی نمانده / تحلیل روزنامه دولت از بیانیه خانه سینما: کتایون ریاحی، هنگامه قاضیانی و همه کسانی که کشف حجاب کردند نمی توانند عضو خانه سینما باشند
مشاور وزیر ارشاد در روزنامه ایران : به نظر میرسد اینگونه موضع گیریهای غیرمعمول، واکنشهای تند و مطالب بعضاً غیرواقعی برخی از سینماگران در دوماهه اخیر از یک تحلیل و ارزیابی غلط ناشی میشود. آنها تصورمی کنند از عمر جمهوری اسلامی چند صباح دیگر باقی نمانده است. از این رو، از هماکنون به پیشواز رژیم آتی رفتهاند!
ایران آرت: محمد حسین نیرومند ، مشاور هنری و سینمایی وزیر ارشاد در صفحه آخر روزنامه ایران، ارگان رسمی دولت نوشته است:
آخرین بیانیه خانه سینما متن کوتاهی دارد، با این حال اکثر رسانهها و اهالی فرهنگ آن را بیانیهای تند و غیرمنتظره ارزیابی کردند. برخی از سینماگران عضو خانه سینما و حتی صنوف سینمایی از انتشار آن اظهار بیاطلاعی کردند و از موضعگیری صریح این بیانیه ابراز شگفتی و حتی نگرانی کردند.
تا آنجا که نگارنده مطلع است ظاهراً عصر روز دوشنبه 30 آبان حدود 40 نفر از سینماگران و عمدتاً بازیگران و بویژه بازیگران زن سینما در محل خانه سینما تجمع میکنند و از اعضای هیأت مدیره خانه سینما میخواهند در خصوص وقایع اخیر و بازداشت خانم کتایون ریاحی و هنگامه قاضیانی موضع صریح گرفته و بیانیه صادر نمایند.
در واقع نگارش این بیانیه را باید حاصل اعتراض و فشار اعضای ذینفوذ و تأثیرگذار خانه بر مدیریت خانه سینما دانست. با اینکه متن بیانیه آنقدر کوتاه است که بتوان بند بند آن را مورد نقد و بررسی قرار داد، اما نگارنده ترجیح میدهد این بیانه را با چند پرسش از نویسندگان آن مورد بررسی قرار دهد.
اولین بند بیانیه اعتراض خانه سینما به ادامه خشونتهای ماههای اخیر است. سؤال نخست، آیا اساسنامه خانه سینما به عنوان قانون و میثاق این نهاد صنفی، فرهنگی و هنری این اجازه را به صنوف خود داده است که با این نوع تعابیر سیاسی وارد عرصه غیر صنفی شوند؟ قطعاً خیر.
در این بیانیه آمده است چنانچه دو بازیگر زن پیش گفته آزاد نشوند، صنوف سینمایی اعتصاب خواهند کرد. طبق ماده 12 اساسنامه خانه سینما یکی از پیش شرطهای عضویت در خانه سینما، التزام عملی به قانون اساسی و اصل ولایت فقیه است. رفتار هنجارشکنانه این دو بازیگر زن عملاً نشان میدهد که طبق این بند اساسنامه خانه سینما این دو صلاحیت لازم را برای عضویت در این نهاد صنفی ندارند.
بنابراین، سؤال دوم و مهم این است که هیأت مدیره خانه سینما بر چه اساس و قانونی این دو بازیگر زن و همه زنان عضو خانه سینما را که حجاب از سر برداشتند و مغایر با بند 12 اساسنامه عمل کردند همچنان عضو خانه سینما تلقی میکند؟
مدیریت خانه سینما درباره تهدید به اعتصاب سینماگران کشور لازم است به چند سؤال دیگر پاسخ دهد. بسیار واضح و روشن است که تصمیمگیری در خصوص چنین امر مهمی مانند اعتصاب سینمای کشور که معیشت همه صنوف سینمایی کشور به آن وابسته است باید کاملاً اجماعی و با مشارکت همه صنوف سینمایی انجام پذیرد، آیا چنین اتفاقی رخ داده است؟
بنده اطلاع موثق دارم که تعدادی از صنوف اصولاً از محتوای بیانیه و نحوه انتشار آن کاملاً بیاطلاع بودهاند. با توجه به فیلمهای در دست تولید در کشور حداقل نیمی از صنوف خانه سینما این روزها درگیر این پروژههای سینمایی میباشند. اگر این افراد ناچار شوند با این بیانیه همراهی کنند، آیا خانه سینما پیشبینی لازم برای جبران خسارت دیدگان این پیشنهاد خام و نابخردانه را کرده است!
در شرایطی که اکثریت اعضای 6 هزار نفری صنوف سالهاست مشکل کار و معیشت دارند، آیا تحریک به اعتصاب میتواند عقلانی و حتی انسانی باشد؟
دعوت به اعتصاب از سوی خانه سینما تنها سه روز بعد از فراخوان اعتصاب سراسری اصناف کشور از سوی اغتشاشگران که خوشبختانه با بیتوجهی و عدم اقبال بازاریان و صنوف کشور روبهرو شد کمی سؤال برانگیز است!
برخی انتشار این بیانیه را طرحی برای دامن زدن و شعله ور کردن اغتشاشات اخیر دانستند که خوشبختانه این روزها در حال فروکش کردن است.
در بخشی از این بیانیه آمده است: «خانه سینما اتهامهایی نظیر «اقدام علیه امنیت ملی»، «تشویش اذهان عمومی»، «نشر اکاذیب» و «همراهی با رسانههای بیگانه» را که به سینماگران منتسب میشود غیرواقعی میداند» مواضع و مطالب سینماگران در صدها توئیت و پستهایشان در خصوص اعتراضات و اغتشاشات ماههای اخیر در فضای مجازی موجود است. کافی است نگاهی به این مطالب بیندازید، نگارنده به چند نمونه از این پستها در ادامه اشاره میکند:
خانم معتمد آریا در یک پیام تصویری بسیار احساسی! خود را مادر سارینا اسماعیلزاده که در اعتراضات توسط پلیس کشته شده است! معرفی میکند، این در حالی است که مادر سارینا در مصاحبه با رسانه ملی تلویحاً به خودکشی دخترش اشاره کرد و گفت: «دخترم از ارتفاع سقوط کرده است.»
دو روز بعد از این مصاحبه، رضا کیانیان در پستی عجیب، تأمل برانگیز و غیر واقعی!! نوشت: «مادر سارینا اسماعیلزاده دختر 16 ساله کرجی که با ضربه باتوم سرکوبگران به سرش جان باخته بود به علت عدم تحمل مصیبت خودکشی کرد!! و جان باخت»
خانم هنگامه قاضیانی در پستی جمهوری اسلامی را حکومت کودک کش مینامد و در پست دیگری مصداق این کودک کشی را همین مرحومه سارینای 16 ساله معرفی میکند!
خانم شبنم فرشادجو جزو اولین بازیگران زنی که حجاب از سر بر داشته است در پستی بسیار ناجوانمردانه تصویر سرباز قهرمانی را که در واقعه تروریستی اهواز سال 97 دختر بچهای را نجات میدهد به عنوان تصویری از پلیسی که دختربچهای را در اغتشاشات اخیر بازداشت کرده است، جا میزند!!
خانم پانتهآ بهرام تصویری از چهره خود را که مورد ضرب و شتم قرار گرفته است بدون هیچ توضیحی در پروفایلش بازنشر میدهد. خیلی زود این تصویر با عنوان تنبیه بدنی هنرمندان در اطلاعات و شکنجه پانتهآ بهرام به صورت وسیعی در شبکههای مجازی بازنشر میشود. بعد از مدتی خانم بهرام در کمال خونسردی! اعلام میکند این عکس قدیمی است و آن را تنها برای همدردی با زنان گذاشته است!
هشتگ معروف زن، زندگی، آزادی که در اکثر پستهای سینماگران باز نشر میشود، نخستین بار توسط عبدالله اوجالان رهبر تجزیهطلب کردستان با هدف شکلگیری کردستان مستقل و آزاد مطرح شده است. باز نشر این شعار تجزیهطلبانه از سوی جماعتی که خود را شیفته ایران بزرگ و یکپارچه میدانند جای شگفتی ندارد؟! نمونههای پیشگفته تنها بخش بسیار کوچکی از صدها پستی است که برخی از سینماگران در دو ماه اخیر منتشر ساختهاند. آیا این گونه مطالب مصداق «تشویش اذهان عمومی»، «نشر اکاذیب» و «همراهی با رسانههای بیگانه» نیست؟ اگر نیست پس چیست؟ آیا این گونه مطالب در شرایط اعتراض باعث تحریک جوانان خام و احساسی نمیشود که امثال آرمان علی وردی را در شهرک اکباتان سلاخی و به شهادت رساندند؟
به نظر میرسد اینگونه موضع گیریهای غیرمعمول، واکنشهای تند و مطالب بعضاً غیرواقعی برخی از سینماگران در دوماهه اخیر از یک تحلیل و ارزیابی غلط ناشی میشود. آنها تصورمی کنند از عمر جمهوری اسلامی چند صباح دیگر باقی نمانده است. از این رو، از هماکنون به پیشواز رژیم آتی رفتهاند!
مناسب است این عزیزان تاریخ پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی را کمی مطالعه کنند یا چشم از صفحه گوشیهای خود بردارند و واقعیت امروز هزار شهر ایران عزیز را ببینند. این همه عربده و تندی و ناسازی چیست؟ نه همه همره و هم قافله و هم زادند؟ (مولانا)
پایان مطلب روزنامه ایران.