خشونت جنسی در سینمای ایران، تجاوز جنسی، جنبش می تو ایران، علی اکبر رائفی پور
نقد تند رسانه اصولگرا به توئیت جنسی سینمایی علی اکبر رائفی پور/ متلک توئیتری رائفیپور بیجا و هتاکانه و پاس گل به سلبریتی ها بود
روزنامه اصولگرا به رائفی پور بابت انتشار توئیت : «با این وضعیت، اگه بازیگرایی که بهشون تعرض یا تجاوز نشده بیان اعلام کنند ما زودتر به آمار قربانیهای این ماجرا میرسیم!» به شدت تاخته و آن را پاس گل به سلبریتی ها ارزیابی کرده است.
ایران آرت: فرهیختگان، رسانه چاپی دانشگاه آزاد اسلامی؟ زیر تیتر : « پاس گل ساده انگارانه به جریان انحرافی سینما » نوشت: ما خشمگینیم اما این جنگ تبلیغاتی بزرگ علیه ایران لااقل یک خوبی دارد؛ تکلیف جشنواره کن برایمان در داخل روشن میشود.دیگر دست آنها که شیفته رویدادهای سینمایی غرب بودند و زیربار سیاسی بودنشان نمیرفتند، از هر استدلالی خالی میشود.
این وسط یک اتفاق دیگر هم افتاد؛ پس از انتشار پست مبهم کتایون ریاحی، بسیاری از عوامل سینمای ایران که بیانیه ۸۰۰ زن را امضا کرده بودند، علیه آن شروع به انتقادهایی کردند. اول هنگامه قاضیانی خودش را از این جمع بیرون کشید و بعد نوبت به مستانه مهاجر، تدوینگری که همسر پژمان بازغی هم هست رسید و همچنان ادامه یافت. هم پیکر حبابی شبح مبارزه، زیر تیغ آفتاب رسوایی رفت و فمینیستبازیهای قلابی دستشان رو شد و هم نسبت به وجود بعضی تبعیضها و تعرضها در سینمای ایران آگاهی و حساسیت به وجود آمد.
خود جشنواره کن هم که حسابی تکلیف خیلی چیزها را روشن کرده بود. ما صدمه خوردیم، عصبانی شدیم، به مقدسات و به میهنمان توهین شد، تحریمی را که علیهمان روا شده بود، توجیه کردند و از خیلی رفتارها در آنجا احساس شرم کردیم اما همه اینها یک خوبی داشت؛ آگاهی جمعی و یکدلی علیه جماعت گندمنمای جوفروش، علیه آنها که پشت نقاب هنر مخفی شده بودند اما اهداف سیاسیشان را پیش میبردند؛ از عوامل کن گرفته تا دنبالچههای داخلیشان.
فرهیختگان ادامه می دهد: همین دستاورد خوب و مفید اما با متلک بینمک یک بلاگر و فعال فضای مجازی به نام علیاکبر رائفیپور به هم خورد. او متلک هتاکانهای در توئیتر پراند که پاس گل را به جماعت سلبریتیها داد. همانها که زیر ضرب شدید افکارعمومی بودند و دنبال راه فراری برای مظلومنمایی و عوض کردن بحث میگشتند. راستی درکنار تمام این اتفاقات مربوط به کن، ماجرای عروسی یک خواننده زیرزمینی مبتذل، معروف به ساسی مانکن در آمریکا هم قصه ساخته بود. یکی از همین سلبریتیها که مجری تلویزیون است، در اینستاگرام نوشت که چرا با توجه به ماتم متروپل آبادان و عزاداری مردم ایران، سرود سلام فرمانده در ورزشگاه آزادی برای کودکان اجرا شده است. بعد معلوم شد این پست اینستاگرامی را از وسط عروسی ساسی مانکن منتشر کرده و یک بازیگر دیگر هم کنارش بوده است. میشد حدس زد که مردم با چنین رفتار دوگانهای چه برخوردی بکنند. یکی از اولین کسانی که فرصت را مغتنم دید و به توئیت رائفیپور واکنش نشان داد تا بحث را بهسوی دیگری ببرد، همین مجری تلویزیونی، یعنی احسان کرمی بود که به همراه برزو ارجمند در عروسی ساسی مانکن شرکت داشت. بعد بقیهشان از راه رسیدند و هرکدام بهنوعی واکنش نشان دادند. رائفیپور تنها دریچه نجات را برای آنها باز کرده بود؛ آن هم با این توئیت که مضمونش کپی از یک کاربر دیگر بود. کاربری به نام سید امیرحسین، دوشنبه ۹ خرداد ساعت ۲۰:۴۰ نوشته بود: «با این وضعیت، اگه بازیگرایی که بهشون تعرض یا تجاوز نشده بیان اعلام کنند ما زودتر به آمار قربانیهای این ماجرا میرسیم!» و رائفیپور چهارشنبه ۱۱ خرداد ساعت ۱۱:۰۳ نوشت «با توجه به آمار بالای تجاوز و تعرض جنسی در سینما و افشاگریهای روزانه این جماعت دوزاری علیه هم! بهنظر میاد اگر کسانی که بهشون تجاوز نشده اعلام کنند کاربردیتر باشه.»
فرصتی برای فرار سلبریتیها
روزنامه اصولگرا نوشته است: از روزی که رائفیپور آن متلک بیجا و هتاکانه را علیه کلیت سینمای ایران پراند، موج واکنشهای عصبی و پرخاشگرانه از جانب سلبریتیها به راه افتاد.
البته موارد معدودی هم بودند که مودبتر صحبت کردند. مثلا سیدجواد هاشمی نوشت: «سلام. جناب رائفیپور عاقبت تندروی همین است. سالهاست مطلب میخوانید و حفظ میکنید و برای خوشآمد گروهی بر زبان جاری میفرمایید. اینبار توهین شما به اهالی هنر برای خوش آمد کیست؟! خودتان و پیروانتان را به همان تقوایی که سالها بهانهتان برای هدایت جامعه است توصیه میکنم» و رائفیپور در پاسخش نوشت: «علیکمالسلام. اگر دفاع از حریم اهل بیت(ع) و حیثیت کشور درمقابل سالها سیاهنمایی ظالمانه، تندروی است، بله بنده تندرو هستم. فقط و فقط یک فیلم به بنده معرفی بفرمایید که در جشنوارههای جهانی جایزه گرفته و واقعیت درباره ایران را روایت کرده باشد. اهلبیت(ع) و حب وطن خط قرمز بنده است.» این یک پاسخ کاملا بیربط بود. هاشمی نوشت چرا به اهالی هنر اتهام جنسی زدهای و رائفیپور بحث را به جشنواره کن و توهین به ایران و امام رضا ربط داد. اتفاقا رائفیپور خواست با توئیت جواد هاشمی همان کاری را بکند که باقی سلبریتیها با توئیت قبلی او کرده بودند. او سعی کرد بحث را به جای دیگری ببرد اما به واقع رائفیپور همچون هماوردهایش در وادی سلبریتیهای سینمایی، نتوانست موفق باشد و بحث همچنان بر مدار یک اتهام جنسی بزرگ و بیادبانه میچرخید.
چه چیزی این وسط گم شد؟ اصل بحث. تمام چیزهای مهمی که داشت از ابهام در میآمد. همان بحث جشنواره کن و سیاسی بودنش. همان بحث جنگ تبلیغاتی علیه ایران و اسلام و حتی همان بحث تعرضهای جنسی از یکسو و سوءاستفاده احتمالی از مطرح شدنش در جنبشهای فمنیستی، از سوی دیگر. پس از این جنجال، واکنشها به جنبش ۸۰۰ زن و سوءاستفادههای فمنیستی متوقف شدند و افشاگریها هم یا متوقف ماند یا لابد موکول شد به زمانی دیگر که بشود از آن بهرهبرداریهای خاصی کرد. یک مساله دیگر که کار را برای بعضی از سلبریتیها سخت کرده بود، اعلام موضعشان درخصوص فیلم هتاکی مثل عنکبوت مقدس بود. بعضی از آنها، هم داخل کشور را میخواستند، چون عموما در خارج از ایران چنین موقعیتهایی برای کار ندارند و هم نمیخواستند با خارجیها دربیفتند؛ اما توهین به امام رضا(ع) مسالهای بود که رفتهرفته همهشان باید دربارهاش موضع مشخصی میگرفتند چون اینبار به سینما ربط داشت. رائفیپور اما از راه رسید و بساطی در اختیارشان گذاشت که برای فروش اجناسشان داد و قال کنند و بحث اصلی گم شود. احسان کرمی هم که نامش به نام عروسی ساسی مانکن گره خورده بود، حالا شبیه معلمهای اخلاق حرف میزد و چیز مینوشت. رائفیپور اما کار را جایی بیشتر خراب کرد که به هیچوجه حاضر نشد کوتاه بیاید و سینهخیز به حرکتش همچنان ادامه داد و لحن اولیهاش را پیگرفت. این خاصیت بلاگر بودن در فضای مجازی است. شاخ مجازی نباید کم بیاورد و کوتاه بیاید وگرنه همین را هربار به رویش میآورند. مشکل اینجاست که در بحثی تا این حد جدی و مهم، پای یک شاخ مجازی باز شود. یک نوع سلبریتی مجازی، در برابر جماعت دیگری از سلبریتیها قرار گرفت که با سینما پیوند دارند ...
کاری که رائفیپور کرد چه بود؟
فرهیختگان می افزاید: او هم یک سیاهنمایی بسیار بزرگ و دهشتبار انجام داد و یکی از دستاوردهای بزرگ نظام که سینمای پس از انقلاب بود را با شرمآورترین مکانهای دنیا یکی شمرد. از فیلمهایی مثل برادران لیلا یا عنکبوت مقدس شاکی هستیم چون میگویند این جامعه به شکل سیستماتیک زنستیز است و علیاکبر رائفیپور هم در توئیتر دارد همین را میگوید. این خصوصیت سلبریتیهای مجازی است که مسائل را تقلیل میدهند و به شکل غیرحرفهای و خام، دم دهان مخاطبشان میگذارند تا نجویده آن را ببلعند. یکی مثل صادق زیباکلام میگوید بهطور کل فناوری هستهای را کنار بگذاریم و اساسا ما از حد تولید آبگوشت بالاتر نیستیم و یکی هم مثل رائفیپور میگوید کل این سینما فاسد است و طبیعتا باید بساطش جمع شود. آیا علیاکبر رائفیپور تصور میکند که ایران در جنگ ادراکی با دنیا هیچ چیزی جز او و چند نفر مثل او که در فضای مجازی برای فارسیزبانان فعالیت میکنند نیاز ندارد؟ کاری به دافعهای که چنین افرادی در کنار جذب عدهای دیگر ایجاد میکنند نداشته باشیم و ضررهای سادهسازی مفاهیم توسط آنها را هم درنظر نگیریم؛ بههرحال لابد چنین تصوری وجود دارد که چونان اظهارنظرهایی دیدیم؛ حال آنکه ما در چنین جنگی اتفاقا به ابزار سینما بسیار نیاز داریم و نباید بگذاریم کسی ابزارمان را نابود کند.
پایان مطلب روزنامه فرهیختگان.