مسعود کیمیایی، پولاد کیمیایی، گوگوش، گیتی پاشایی
واکنش مسعود کیمیایی به مصاحبه جنجالی گوگوش/ من وقاحت بلد نیستم
مسعود کیمیایی در اولین واکنش به مصاحبه اخیر گوگوش گفته است: "بلد نیستم آدم ها را به لجن بکشم؛ بلد نیستم جواب این همه بی معرفتی را بدهم… وگرنه این حال و روزم نبود…"
ایران آرت: حسین لامعی، مستندساز، مجری و منتقد سینما با انتشار یک متن، مدعی شد که با مسعود کیمیایی در خصوص مصاحبه اخیر گوگوش درباره او صحبت کرده است.
این منتقد در صفحه اینستاگرامش نوشت: «با مسعود خان کیمیایی حرف زدم… مفصل… پاهایشان را عمل کرده اند و نمی توانند راحت راه بروند… خسته تر از همیشه… مصاحبه ی دیشب گوگوش را هم دیده بود و همین غمگین ترش می کرد… حرف هایی زد که قابل گفتن نیست… فقط تهش گفت عزیرم من وقاحت بلد نیستم؛ بلد نیستم آدم ها را به لجن بکشم؛ بلد نیستم جواب این همه بی معرفتی را بدهم… وگرنه این حال و روزم نبود…»
گوگوش در مصاحبهای با هما سرشار درباره چگونگی آشناییاش با گیتی پاشایی تهرانی و شکلگیری رابطهاش با مسعود کیمیایی توضیحاتی داد. او گفت رابطه صمیمانهای با گیتی پاشایی نداشته و بعد از بازگشت او از آلمان به خانهاش دعوت شده و حتی آدرس خانهاش را هم بلد نبوده است. همان شب بعد از این که با گیتی پاشایی گپ زده، مسعود کیمیایی به خانه آمده و خیلی صمیمیتر از همیشه با او رفتار کرده است. نیمهشب گیتی پاشایی از کیمیایی خواسته تا گوگوش را به خانهاش برساند. کیمیایی در راه خانه از او پرسیده که آیا فیلمهای بعد از انقلابش را دیده است یا نه؟ گوگوش گفت که از فردای آن روز کیمیایی مدام به او سر میزده و برایش فیلم میبرده است. این مسئله مصادف شده با سفر گیتی پاشایی به آلمان. گوگوش گفت که پاشایی موقع خداحافظی به او گفته مواظب مسعود باشد و همدیگر را تنها نگذارند. در ادامه هم توضیح داد که چند روز بعد از رفتن پاشایی، کیمیایی از او خواسته که همراهش به خانه فریبرز لاچینی برود و آن جا بعد از مدتها موفق شده است پشت میکروفن برود و بخواند. این تجربه آنقدر برایش خوشایند بوده که ارزش کیمیایی را پیش او بیشتر کرده و رابطهاش با او صمیمیتر شده است. گوگوش گفت وقتی پاشایی به ایران برگشته حالش بسیار بد بوده و حتی کیمیایی ماشین او را برای اینکه بتواند اکسیژن و سایر وسایل درمانی پاشایی را به خانه ببرد قرض گرفته است. چند روز بعد هم وصیتش را گفته و فوت کرده است. همان روزی هم که از دنیا رفته، کیمیایی دست پولاد را گرفته و به خانه او برده و از آن به بعد با هم زندگی کردهاند.