بلایی که ممیزی و کوچ هنرمندان بر سر تلویزیون آورد
یک قحطی کامل در تلویزیون به وجود آمده که موجب شده شبکهای مانند آیفیلم که سریالهای تکراری را نمایش میدهد، تبدیل شده باشد به پربینندهترین شبکه تلویزیونی ایران.
ایران آرت: زمانی نه چندان دور، سریالهایی در تلویزیون به نمایش درمیآمد که معروف بودند به "خیابان خلوتکن" -که کمتر کسی آنها را از یاد برده. آثاری که دیده میشدند، حرفوبحث و جریان میساختند، جنجالی میشدند و البته در یاد میماندند مثل "پاورچین"، "نقطهچین"، "خانهبهدوش"، "متهم گریخت"، "مرد هزارچهره"، "پژمان" و بیشمار سریال درجهیک و محبوب دیگر -که هنوز که هنوز است، دربارهشان حرف زده میشود و حتی بازپخششان بیشتر از بسیاری از تولیدات جدید تلویزیون تماشاگر دارد.
تلویزیون اما حالا سالهاست که از چنین آثاری بیبهره است. یک قحطی کامل -که موجب شده شبکهای مانند آیفیلم که سریالهای تکراری را نمایش میدهد، تبدیل شده باشد به پربینندهترین شبکه تلویزیونی ایران.
قحطی بزرگ
روزنامه شهروند نوشت اینکه چه مسائلی منجر به این قحطی عجیب شده، نیازمند بحثی طولانی است؛ موضوعی که بیتردید کسانی که در این عرصه فعالیت کردهاند، تحلیل بهتری از آن میتوانند داشته باشند. کسانی مانند مهران مهام، تهیهکننده کمدیهایی مانند "زوج یا فرد"، "من یک مستأجرم"، "دردسرهای عظیم"، "خانه بهدوش"، "متهم گریخت"، "ترش و شیرین" و "کارآگاه شمسی و دستیارش مادام" -که فاکتورهای متفاوت و متنوعی را در رکود حاکم بر عرصه سریالسازی کمدی دخیل میداند؛ ازجمله رقابت تلویزیون با شبکه نمایش خانگی و ویاودیها، خالیشدن دست تلویزیون از چهرهها و نامهای بزرگ و کاربلد و محبوب، دست بازتر ویاودیها و شبکه نمایش خانگی در مواجهه با ممیزی و سانسور و البته مشکلات مالی تلویزیون -که دست به دست هم داده و تلویزیون را بازنده رقابت بزرگ سریالسازی کمدی کردهاند.
رقابت نابرابر
مهران مهام که خود شماری از سریالهای کمدی تلویزیون را تهیه کرده، میگوید که در زمینه کیفیت تولیدات نمایشی رقابتی که بین تلویزیون با شبکه نمایش خانگی درگرفته، یک رقابت نابرابر است. تهیهکننده "دردسرهای عظیم"، "خانه بهدوش" و "متهم گریخت" که این روزها در حال تولید سریال "بوتیمار" برای پخش در تعطیلات نوروز ۱۴۰۰ است، به ایسنا میگوید که تولیدات تلویزیون و نمایش خانگی از نظر بودجه و امکانات کمترین نزدیکی و تناسبی با هم ندارند و همین هم باعث شده که تلویزیون در رقابت با تولیدات شبکه نمایش خانگی چند گام عقبتر باشد.
کوچ هنرمندان
بیتردید یکی از مهمترین عناصر شکلدهنده یک اثر جذاب نمایشی فیلمنامه و جنس شوخیهای آن اثر نمایشی است. اینکه در سالهای اخیر شمار قابل توجهی از نویسندگان و شوخیسازان و شوخینویسان تلویزیون را رها کرده و فعالیت در عرصهای دیگر را انتخاب کردهاند، بیارتباط با ضعف سریالهای کمدی تلویزیون در چند سال اخیر نمیتواند باشد. کسانی مانند برادران قاسمخانی و به خصوص پیمان که شماری از بهترین کمدیهای تلویزیون بعد از انقلاب، مانند "پاورچین"، "نقطهچین"، "شبهای برره"، "مرد هزار چهره"، "ساختمان پزشکان" و "پژمان" را نوشته یا رضا عطاران و مهران مدیری که بیشک مهمترین چهرههای کمدی سالهای اخیر بودهاند، اما حالا چند سالی میشود که برای تلویزیون سریال نساختهاند.
مهران مهام ضمن تأکید بر اینکه "کوچ نویسندگان مطرح و امتحان پسداده یکی از دلایل اصلی ضعف سریالهای کمدی تلویزیون است" میگوید که این اتفاق هم دلایل مالی دارد و هم به دلیل سانسور شدیدی است که در تلویزیون اعمال میشود. این تهیهکننده پرکار درباره کمبود هنرمندان کمدی در تلویزیون نیز میگوید: "به هر حال از گذشته تاکنون کسانی که بِرَند شدند، به سمتی رفتند که پول بیشتری هست. بازیگران، کارگردانان و کمدینویسهای خوبی که با رقمهای بسیار بالاتری به شبکه نمایش خانگی گرایش پیدا کردهاند. البته همه چیز هم دستمزد بالا نیست و خط قرمزهای پررنگ تلویزیون هم در این قضیه دخیل هستند که هم موجب کوچ نویسندگان میشوند و هم اینکه به شکل دیگری نیز به تولیدات تلویزیون لطمه میزنند."
ممیزی و سانسور
قوانین و قواعد حاکم بر تلویزیون در قیاس با سینما و حتی شبکه نمایش خانگی قوانین و قواعد سختگیرانهتری هستند. این نگاه سختگیرانه که از همان سالهای اول انقلاب بر تلویزیون حاکم بوده، به باور بسیاری از هنرمندان و کارشناسان یکی از دلایل اصلی ضعف سریالهای صداوسیماست. مهران مهام در این زمینه میگوید که "خط قرمزهای پررنگ رسانه ملی که دست و پای نویسندگان و کمدیسازان را بسته، آنها را در رقابتی کاملا نابرابر با شبکه نمایش خانگی قرار داده است. البته اینکه تمام دلایل شکست را در سانسور و خطوط قرمز تلویزیون منحصر کنیم، چندان هم منطقی نیست. در این سالها دیدهایم که بعضی از آثاری هم که در شبکه نمایش خانگی تولید شدهاند، با عدم استقبال و اقبال مخاطبان مواجه شده و شکست خوردهاند."
بحران اقتصادی
و بالاخره میرسیم به کمبودهای مالی تلویزیون در سالهای اخیر. مهران مهام میگوید که "سازمان صداوسیما در دو بخش محتوایی و اقتصادی از آن جایگاهی که باید داشته باشد، دور افتاده است. در بحث مالی یکی از مشکلات ما گرانی اقلام مصرفی و هزینههای سرسامآور تولید است. هزینههایی که هم در بخش جلوی دوربین، هم در بخش فیلمنامه و هم از نظر فنی به آثار تولیدشده آسیب رسانده و در این رقابت نابرابر تلویزیون را در موضع ضعف قرار دادهاند."
چه باید کرد؟
مهران مهام میگوید: "به هر حال باید یک بازسازی صورت بگیرد و نیروهای جوانتر وارد تلویزیون و مطرح شوند؛ مثل قبلیها که از ابتدا کارگردان و مطرح نبودند بلکه جوان بودند و آمدند و مطرح شدند، برخی برند شدند و متأسفانه رفتند اما برخی دیگر هنوز هم هستند."