نظر نرگس آبیار درباره برچسب سیاه نمایی در هنر ایران
آیا فیلم های تلخی که به واقعیات عینی جامعه می پردازند سیاه نمایی می کنند؟ کارگردان شبی که ماخ کامل شد پاسخ جالبی داده است:
ایران آرت: نرگس آبیار، کارگردان فیلم شیار ۱۴۴ در پاسخ به این که آیا درست است که گفته میشود فیلمهای ایرانی در مواردی به دلیل پرداختن به موضوعات تلخ اجتماعی موفق به کسب جوایز بین المللی میشوند، گفت: به نظر من اصلا اینطور نیست، همواره رویکرد فیلمساز، نوع پرداخت و نگاهی که دارد دلیل توجه به اثر است. رسالت یک هنرمند، اگر قائل به رسالت باشیم، پرداختن به شکافها و مشکلات است برای به فکر واداشتن مخاطب و ایجاد چالش؛ بنابراین اگر در یک فیلم معضلات اجتماعی تصویر شدند نباید آن فیلم را متهم به سیاه نمایی کرد.
کارگردان «شبی که ماه کامل شد» با اشاره به مصادیقی از فیلمهای انسانی و واقع نما به ایلنا بیان کرد: مثلا فیلم کوتاه «حیوان» ساخته برادران ارک که علاوه بر جشنوارههای ایرانی در بسیاری از جشنوارههای جهانی نیز درخشید، فیلمی تفکر برانگیز است درباره محیط زیست و حیات وحش؛ سوال من این است آیا این فیلم سیاهنمایی کرده است؟ خیر، اتفاقا فیلم با یک نگاه عمیق فلسفی و انسانی تولید شده و به همین دلیل هم توانست بسیار موفق ظاهر شود. خلاصه کلام اینکه من واقعا بحث سیاهنمایی در سینما را خیلی درک نمیکنم و نمیفهمم چرا اینقدر در این باره صحبت میشود، ساخت فیلمهای منتقدانه و چالش برانگیز در کشورهای صاحب سینمای متفکر و ارزشمند مرسوم است؛ مثلا در سینمای ژاپن که در حال حاضر از کشورهای پیشرو در سینما است، فیلمی مثل «دله دزدها» ساخته میشود و این فیلم نقادانه به فاصله طبقاتی در جامعه ژاپن میپردازد. آیا باید به آن برچسب سیاهنمایی زد؟ قطعا که نه، چراکه این موضوع از واقعیت جامعه در ژاپن الهام گرفته و اتفاقا میبینیم در سالهای اخیر فیلمسازان ژاپنی متعددی به آن پرداختهاند از جمله همین فیلم مهم و تحسین شده «انگل»؛ فیلم انگل هم فیلمی منتقدانه درباره فاصله طبقاتی در کره جنوبی است.