فردین در سینمای ما قرار بود چه کند؟/ گوگوش، فردین، داریوش ارجمند و ویشکا آسایش را در گزارشی تحلیلی به اتاق تاریخ ایرانآرت آوردهایم
میگویند فردین قرار بود در سریال امام علی و ناخداخورشید بازی کند که نشده، گوگوش هم همینطور. ما به بازیگر جایگزین او پرداختهایم و همچنین این را تحلیل کردهایم که فردین در سینمای ایران چه میتوانست بکند؟
ایرانآرت، صابر محمدی: نمیدانم شما آن دست خط معروف فرانسیس فورد کاپولا را دیدهاید که نوشته در فیلم «پدرخوانده» چه بازیگرانی را برای چه نقشهایی در نظر داشته و نهایتا چه کسانی جایگزین آن شدهاند؟ حالا که چند دهه از ساخت این شاهکار تاریخ سینمای جهان گذشته، نگاهانداختن به گزینههای مطلوب و گزینههای جایگزین این فیلم، بسیار جالب توجه است. اتفاقا علی رستگار، همکار سینمایینویس پیشین سایت ایرانآرت در این باره گزارش خواندنی و مفصلی نوشته که بهزودی آن را هم منتشر خواهیم کرد. اما چه شد که امروز، یاد آن دستخط آقای کارگردان افتادیم؟ عرض میکنم.
چند سال پیش از گشایش فضا با اصلاحات دوم خردادی همراه با گوگوش و فردین!
ماجرا از این قرار است که تهیهکننده سریال امام علی با خبرگزاری خبرآنلاین به گفتوگو نشسته و به نکاتی درباره انتخاب بازیگران این مجموعه تلویزیونی اشاره کرده که حالا ما را بر سر راه قرابتهایی معنادار نشانده است. کلیات ماجرا را دیروز در ایرانآرت با تیتر «ماجرای بازیگری فردین و گوگوش در سریال امام علی» منتشر کردیم. او گفته قرار بوده محمدعلی فردین نقش مالک اشتر و گوگوش نقش قطام را در این سریال بازی کنند. محمد بیکزاده تهیهکننده سریال امام علی در ذکر جزئیات گفته: «ابتدا صحبت فردین شد. البته برای خیلی از نقشها صحبت خیلی از بازیگران قبل از انقلاب شد. آن زمان هم حرف من را خیلی گوش میکردند مثل امروز نبود که گوششان را روی حرف ما ببندند. برای خیلیها مجوز بازی گرفتیم اما برای بازی فردین اجازه ندادند. علتش هم خیلی ساده است، ما قهرمان زنده نمیخواهیم. فردین برای توده مردم قهرمان بود.فخری خوروش و داوود رشیدی را هم ما پیشنهاد دادیم و مهدی فریدزاده مجوز بازیشان را گرفت. ولی فردین را اجازه ندادند، گوگوش را هم همینطور. که قرار بود نقش قطام را بازی کند». او سپس در پاسخ به اینکه اساسا چرا به چنین گزینههایی فکر کرده است، گفته: «دلیل اینکه اینها را انتخاب کرده بودیم، این بود که سخت است کار مذهبی ساختن که مردم غیرمذهبی یا کسانی که زیاد با مذهب انس ندارند ببینند. بنابراین باید یک المانهایی را تعریف میکردیم که به واسطه آنها حداقل دو، سه قسمت اول سریال را ببینند بعد خود قصه آنها را جذب کند. در تیتراژ اگر اسم محمدعلی فردین میآمد، بدون اینکه ما نیاز به شلنگ تخته انداختن داشته باشیم در قسمت اول مردم پای کار مینشستند.فردین یک گالری فرش در میدان ونک داشت که آنجا رفتم و با او صحبت کردم. او که از همان اول میدانست نمیگذارند ولی ما کار خودمان را کردیم». میدانیم که در نهایت ویشکا آسایش به جای گوگوش نقش قطام، و داریوش ارجمند به جای محمدعلی فردین نقش مالکاشتر را در این مجموعه تلویزیونی بازی کرد.
آیا انتخاب گوگوش و فردین برای بازی در مجموعهای تلویزونی، آن هم مجموعهای مذهبی، به خوشبینی افراطی آقای تهیهکننده ارتباط داشته است آن هم در سالهایی که هنوز دولت اصلاحات مستقر نشده بود و از گشایش نسبی فضا هم خبری نبود؟ درست است که پخش این مجموعه تلویزیونی از سال هفتادوپنج آغاز شد و قسمت پایانی آن وقتی پخش شد که دولت و مجموعه فرهنگیاش نیز عوض شده بود، اما از یاد نبردهایم که شروع تولید آن به پنج سال پیش از آن بازمیگردد؛ سال ۱۳۷۰ و در زمان ریاست علی لاریجانی بر سازمان صدا و سیما بود که داود میرباقری فیلمنامه سریالی با عنوان «خاری در گلو» را زیر بغل زد و از پلههای ساختمان سازمان بالا رفت تا خودش را به دفتر لاریجانی برساند و او را در جریان فیلمنامهاش بگذارد. از میرباقری خواسته شد فیلمنامهاش را بازنویسی کند و این روند و اعمال اصلاحیهها تا چند بار تکرار شد. سرانجام با تأیید مسؤولان وقت تلویزیون، نخستین سریال مهم تاریخی مذهبی صدا و سیما در چنین ابعادی کلید خورد. «خاری در گلو» با تغییر عنوان به «امام علی (ع) سرانجام در سال ۱۳۷۳ با حضور ۱۵۰ بازیگر اصلی و بیش از ۵ هزار هنرور از نیروهای ارتش مقابل دوربین رفت. بنابراین، احتمالا ماجراهایی که امروز آقای تهیهکننده درباره انتخاب فردین و گوگوش برای بازی در این مجموعه مطرح کرده دست کم به همین سال مربوط است؛ یعنی سه سال پیش از استقرار دولت اصلاحات.
باز هم فردین؛ این بار با «ناخدا خورشید»
این ماجرا را تا همینجا داشته باشید؛ سری به اردیبهشتماه همین امسال، یعنی ماه گذشته بزنیم و به ماجرای گوگوش و فردین بازمیگردیم.
در یکی از روزهای اردیبهشت، اکبر خامین که یکی از تهیهکنندگان فیلم «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی بوده، خودش را به محل اکران نسخه ترمیمشده و دیجیتالی فیلم «ناخدا خورشید» در کانون فیلم خانه سینما میرساند و این بار به جای حرفهای معمول چنین جلساتی، سخنانی به زبان میآورد که عجیب است. او میگوید: «برای بازی در نقش ناخدا ابتدا سراغ زندهیاد فردین رفتیم اما وزارت ارشاد با حضور او مخالفت کرد و طبعاً ما مجبور شدیم به بازیگران دیگری فکر کنیم که سعید راد، مرحوم گرشا رئوفی و جمشید هاشمپور، تعدادی از آنها بودند. یکی دیگر از کسانی که برای اجرای نقش ناخدا با او صحبت شد زندهیاد جمشید مشایخی بود که آن وقتها در حال بازی در سریال «هزاردستان» بود و پس از چند روز با اعلام نارضایتیِ مرحوم علی حاتمی از حضور او در این فیلم، چک پیشقسط را پس فرستاد و ما مجبور شدیم دایره انتخاب بازیگران را به محدوده بزرگتری گسترش دهیم. حتی در مقطعی دنبال کسی گشتیم که فقط یک دست داشته باشد و بتواند این نقش را بازی کند. تا این که یک روز داریوش ارجمند برای تست گریم و بازی در نقش سرهنگ به دفتر تولید این فیلم آمد. از آنجا که تیپ و قیافه ایشان مناسب بازی در نقش ناخدا بود تصمیم گرفتیم بدون این که ماجرا را از همان ابتدا با خود او در میان بگذاریم، چهرهپردازی شخصیت ناخدا را روی چهره ایشان امتحان کنیم. زمانی که داریوش ارجمند از اتاق چهرهپردازی بیرون آمد لبخند رضایت بر چهره ناصر تقوایی نشست و به او گفت: «مبارک باشد…شما ناخدای فیلم ما هستید.» و به این ترتیب بخش اصلی تولید «ناخدا خورشید» به جریان افتاد.»
خب، چه نقطه اشتراکی بین حرفهای ماه گذشته تهیهکننده فیلم «ناخداخورشید» با حرفهای اخیر تهیهکننده سریال «امام علی» هست؟ بله، محمدعلی فردین. اما این تنها اشتراک این حرفها نیست...
دو شاهنقش برای داریوش ارجمند
خب تا اینجا ادعای تهیهکنندههای «ناخدا خورشید» و «امام علی» را درباره اینکه میخواستند نقشهای مهمشان را به محمدعلی فردین، ستاره فیلمهای دهه چهل و پنجاه سینمای ایران که پس از انقلاب، فعالیت چندانی در سینما نداشت بسپارند خواندیم. حتما به خاطر دارید که هر دو نقش «مالک اشتر» در «امام علی» و «ناخدا» را در «ناخدا خورشید»، داریوش ارجمند بازی کرد؛ یک شاهنقش تلویزیونی و یک شاهنقش سینمایی. دو شانس کلیدی در مدیوم سینما و تلویزیون که شاید هر چند دهه یکبار در خانه بازیگری را بزند. بیتردید این دو نقش، مهمترین نقشهایی هستند که داریوش ارجمند در کارنامه بازیگریاش ثبت کرده است. حالا فکرش را بکنید ایفای هر دو را قرار بوده فردین بر عهده بگیرد؛ بازیگری که پس از انقلاب به عزلت رفته بود و بازیهای درخشانش، تنها به عنوان خاطره در ذهن دوستدارانش باقی مانده بود و حالا این دو نقش، یکی درست وسط دهه شصت و دیگری دقیقا در میانه دهه هفتاد، میتوانست او را دوباره به سطح اول بازیگری سینما و تلویزیون ایران برگرداند. حتما داریوش ارجمند هر دو شخصیت را درست و درخشان پرداخت کرده است، اما خب حالا میتواند این را به عنوان شانس بزرگ کارنامه هنریاش نیز در نظر آورد؛ بی که تقصیر داریوش ارجمند باشد، حذف محمدعلی فردین از سینمای پس از انقلاب، در حالی که طبعا بهراحتی میتوانست اتفاق نیفتد و به عنوان یک ظرفیت به سینمای ما افزوده شود، کاملا به نفع کارنامه ارجمند تمام شد.
فردین در سینمای پس از انقلاب چه میتوانست بکند؟
حسرتی که از آن یاد کردیم، حسرتی بزرگ برای بسیاری از دوستداران سینماست؛ اینکه چرا آتش عشق فردین به بازیگری نه با مرگ او در فروردینماه واپسین سال دهه هفتاد شمسی، بلکه با تغییر سیاستهای فرهنگی پس از انقلاب خاموش شد. این حسرت را تشییع جنازه میلیونی او نیز به نوعی فریاد زد. البته از عزلت فردین پس از انقلاب گفتیم، این را هم بگوییم که او توانست پس از انقلاب تنها در یک اثر سینمایی حاضر باشد؛ فیلم «برزخیها» به سال شصتویک که البته اکرانش توقیف و فردین هم ممنوعالکار شد.
با این حال، یک منتقد سینمایی پیشکسوت معتقد است فردین احتمالا در سینمای پس از انقلاب، طرفی برنمیبست و نمیتوانست درخشش سالهای دهه چهلاش را تکرار کند.
حرفهای او با ما دقیقا روبهروی این ایده است که فردین میتوانست در سینمای پس از انقلاب، بدرخشد و حذفش حسرتبرانگیز بوده است. بنابراین حالا که در یکی دو ماه اخیر بحث بر سر حذف فردین از دو پروژه بزرگ سینمایی و تلویزیونی در دهههای شصت و هفتاد مطرح شده، خواندن حرفهای این منتقد جالب توجه است.
کیکاوس زیاری را میگوییم که سالهاست درباره سینمای ایران و جهان نقد مینویسد و کتاب منتشر میکند. او در اینباره به ایرانآرت میگوید: «اگر به کارنامه فردین در دهه پنجاه نگاه کنید، پی میبرید که او در سالهای منتهی به انقلاب اتفاقا بسیار کمکار شده بود. چون او به سینمای بدنه تعلق داشت و سینمای آن سالها هر چه بیشتر به سمت موج نو و فیلمهایی متفاوت از فیلمفارسیها خیز برداشته بود. همین تغییر فضا، فردین را که قهرمان فیلمهای عامهپسند در طول دهه چهل بود، کمکار کرده بود. از این رو معتقدم چه بسا، کناررفتن او با بروز انقلاب چندان در کارنامهاش تاثیری نداشت چون در واقع او پیش از این رویداد هم کاملا از صحنه اول سینمای ایران کنار رفته بود».
زیاری همچنین معتقد است با تغییر سیاستهای سینمایی در سالهای پس از انقلاب، فردین حتی بیش از سالهای منتهی به انقلاب که کمکار شده بود به حاشیه میرفت چون در سینمای پس از انقلاب قرار نبود فیلمهایی ساخته شود که او بتواند قهرمان آنها باشد.
این منتقد همچنین با اشاره به حرفهایی که اخیرا دو تهیهکننده درباره پیشنهاد به فردین برای بازی مطرح کردهاند، این پرسش را پیش میکشد که آیا بازیگری چون فردین که به عنوان علی بیغم سینمای ایران شناخته شده بود و در فیلمهایش نقش لوطیهای جوانمرد را بازی میگرد توان بازی در نقشهایی که حالا بحثشان مطرح شده را داشت یا نه؟ خود او اینطور پاسخ میدهد: «واقعیت امر این است که عموم بازیگران سینمای عامهپسند در دوران گذشته، در نقشی واحد کلیشه میشدند و در فیلمهای مختلف همان تیپ را بازی میکردند. از همین رو اینکه چنین بازیگرانی، همچون بازیگران مولف از عهده اجرای نقشهای خاص در فیلمهای غیرمتعارف بربیایند جای سوال دارد. برای مثال بازیگری مثل پرویز پرستویی که در سالهای پس از انقلاب درخشید به عنوان بازیگر مولف شناخته میشود که توانایی ظاهرشدن در قالب شخصیتهای مختلف را دارد. اما تصور نمیکنم سوپراستاری چون فردین چنین توانایی را میداشت. اگر به سوپراستارهای سینمای قبل از انقلاب نگاه کنیم در بین آنها مثلا بهروز وثوقی را مییابیم بود که به یمن همکاری با کارگردانهای سرشناس و آثار غیرمتعارفشان در چندین نقش متفاوت ظاهر شد و به کمک آن کارگردانان توانست در این نقشهای متفاوت نیز قابل قبول باشد. اما فردین قابل مقایسه با بهروز نیست. او به عنوان کاراکتری جوانمرد و لوطیمسلک در سینمای ایران شناخته شده بود و ظاهرا خودش هم ترجیح میداد در همین قالب باقی بماند».
<b>در همه جای دنیا هنرمندان محبوب مورد احترام زیادی هستند، در ایران فقط حسادت بر می انگیزند. فردین بهترین بازیگری است که تا به حال سینمای ایران به خودش دیده چون می توانست با بازی خودش تماشاگر را قانع کند که این شخصیت خود اوست. متاسفانه بعضی دست اندرکاران سینمای ایران برای خوشنودی کسانی که نانشان را می دهند، خود را مجبور به هجو بزرگانی که خوشایند این دست اندکاران نیستند، می بینند و چیزهایی می گویند که تاسف آور هستند. فردین به خوبی ثابت کرده بود که از عهده هر نقشی بر می آید و نیازی به قبول زیاری ها نداشت. برای من که دوستدار ایشان هستم، بزرگترین شانس فردین همین بود که در سینمایی شرکت نداشته باشد که سرمایه اش را مردم با بلیطهایشان تامین نمی کنند بلکه با سرمایه بازنشستگیشان و بیمه شان و ...نانشان تامین می کنند. سینما هنر گرانی است و نیاز دارد که مردم برای دیدن آن بلیط بخرند. اما در این سالها دزدان سرگردنه نیازی به تماشاگر نداشتند که سرمایه را برگرداند چون سرمایه از آن ایشان نبود و چند برابرش را به جیب خود ریخته بودند. سخن آخر اینکه:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود می بری و زحمت ما می داری</b>
دقیقادرسته بعداز ۳۰۴۰ سال بایدم این حرفا رو بزینی جیره
خور این بازیگرای که گفتی قابل قیاس با ز نده یاد فردین نیستد
نیستند بیشتر بدرد سیرک میخورند پس الکی زور نزن هنرمندی
که محبوب ۸۰ میلیون ایرانی هستو بخوای خراب کنی برو به
دروغات بپرداز مردم پر گوش شون از این حرف فردین همیشه
سلطان قلب هاست شما هستید که جایی تو قلب مردم ندارید
فردین توانایی ایفای نقش های مختلف را داشت ولی مردم دوست داشتند او را درفیلمها به صورت علی بی غم ببینند.به فردین ظلم بزرگی شد . روحش شاد.
بهروز وثوقی سلطان بی رقیب سینمای ایران قابل قیاس با هیچ کسی
نیست. به او ظلم زیادی شد..