روایت ایرانآرت از مراسم یاد شاعر شعر دیگر در خانه هنرمندان ایران
یاد هوشنگ آزادیور که خسته و مجروح بود
با یک قلب/ و دو پلک دورپرواز/ کنار سایهات مینشینی و/ اندوه/ تکهتکهات میکند». این بند از شعر هوشنگ آزادیور، یکی از فرازهای مهم اجرای زیباییشناسی خشونت در شعر معاصر فارسی است
ایرانآرت: عصر چهارشنبه در خانه هنرمندان خبری از مراثی مرسوم خبری نبود؛ دوستان و دوستدارانش آمده بودند تا شنونده و بیننده مروری دقیق و کامل بر کارنامه پربارش باشند. عنوان مراسم «یک قلب و دو پلک دورپرواز» بود و به یاد هوشنگ آزادیور اختصاص داشت؛ شاعر، کارگردان، و پژوهشگر و مترجم که نهم اردیبهشتماه در هفتادوپنج سالگیاش ما را تنها گذاشت و به بیژن الهی، محمود شجاعی، ژیلا مهرجویی، بهرام اردبیلی و دیگر دوستانش پیوست. تالار جلیل شهناز خانه هنرمندان، میزبان این مراسم بود؛ درست در روزی که بازی حساس ایران و اسپانیا در جام جهانی روسیه قرار بود یک ساعت پس از پایان این مراسم برگزار شود. اتفاقا صحبتها درباره هوشنگ آزادیور در این مراسم، با اشارهای به همین تلاقی آغاز شد؛ جایی که صابر محمدی گفت: «یکی از دوستان به شوخی میگفت حتی اگر خود آزادیور امروز میان ما بود، بین حضور در این مراسم و آمادهشدن برای تماشای بازی تیم ملی، دومی را انتخاب میکرد! اما ما امروز اینجا جمع شدهایم تا پیغامی را به هوشنگ آزادیور مخابره کنیم؛ این که ما از این دو راه، هر دو را برگزیدهایم؛ اینجا آمدهایم تا با یاد تو، برای تماشای بازی آماده شویم».
آزادیور و زیباییشناسی خشونت
با وجود تلاقی زمان برگزاری مراسم یاد هوشنگ آزادیور با بازی تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی، تالار شهناز مورد استقبال دوستداران این شاعر و سینماگر قرار گرفته است. مراسم با پخش صدای هوشنگ آزادیور آغاز میشود؛ او یکی از شعرهایش از کتاب «پنج آواز برای ذوالجناح» را میخواهد؛ شعری که با این سطر به پایان میرسد: «یا/ها/هو/هوشنگ». با این خطابه خودارجاع، مراسم آغاز میشود. صابر محمدی روزنامهنگار و شاعر، که اجرای برنامه را بر عهده دارد به شعری که عنوان مراسم از آن اخذ شده اشاره میکند. این شعر: «با یک قلب/ و دو پلک دورپرواز/ کنار سایهات مینشینی و/ اندوه/ تکهتکهات میکند» و میگوید: «این بند از شعر هوشنگ آزادیور، یکی از فرازهای مهم اجرای زیباییشناسی خشونت در شعر معاصر فارسی است؛ نوعی از زیباییشناسی که مبتنی است بر تماشای دیگرگون مفاهیم مرتبط با امر زیبایی».
صدای یک نسل پشت حرفهای فضایلی
سخنران نخست، سودابه فضایلی است؛ داستاننویس، منتقد ادبیات و پژوهشگری که تاب سخنگفتن درباره آزادیور را هم نداشت و بارها طی متنی که خواند، بغضش ترکید. چشمهای فضایلی تا پایان مراسم هم زیر فشار اندوه مرگ شاعر بود تا آنجا که سعید عقیقی که پشت تریبون آمد، تا پایان حرفهایش مرتبا به نکاتی اشاره میکرد که حال خانم نویسنده را بهتر کند. پشت متنی که فضایلی خواند، صدای جمعی از شاعران و هنرمندان پیشروی دهه چهل شمسی به گوش میرسید. او در این متن سعی داشت موقعیت «شعر دیگر» و تصور دیگران درباره نمایندههای این شعر مثل بیژن الهی، محمود شجاعی، هوشنگ آزادیور و پرویز اسلامپور و... را ترسیم کند. یادداشتی که او در این مراسم قرائت کرد، وجهی اعتراضی را هم نمایندگی میکرد؛ آنجا که میگفت چرا در آن سالها این استعدادها را جدی نمیگفتند و به ناسزایشان میگرفتند، گو که اشارهای هم داشت به توجههای وافر امروز به شعر دیگر.
فراتر از کلیشههای پیوند سینما و شعر
پس از فضایلی، نوبت به کیوان کیانی رسید؛ کارگردانی که سالها در تلویزیون همکار آزادیور بود و این همکاری در بسیاری از پروژهها و همچنین در تحقیقات کتاب «بدیههسازی؛ شیوه بیان هنری در ایران» ادامه یافته بود. کیانی، گزارشی کامل از کارنامه آزادیور برای حضا خواند. از نمایشنامههایی که ترجمه کرد، از دو کتاب مهم تاریخ تئاتر و سینمای جهان به ترجمه او، از نمایشی که روی صحنه برد، از دو کتاب شعری که منتشر کرد و از خواندن گفتار فیلمهای مختلف و همچنین از گزیده مقالات شمس که با صدای او منتشر شده است.
سعید عقیقی فیلمنامهنویس، منتقد و مدرس فیلم، سخنران بعدی بود؛ حرفهای او را درباره «شعر دیگر» و «شعر حجم» و جزئیات رهیافتهای آوانگارد در شعر معاصر فارسی، حتی در سخنان و نوشتههای بسیاری از منتقدان ادبیات هم نمیشد یافت. او با حرفهایش نشان داد که به عنوان کسی که بیشتر به فعالیتهایش در سینما شناخته میشود، چطور ادبیات و بهخصوص شعر مدرن ایران را میشناسد. او از این مقدمات به سمت فیلمهای مستند آزادیور رفت و درباره پیوند شعر و سینمای او هم، حرفهایی زد که از همه کلیشههای مرسوم در این باره فراتر بود.
همایون امامی سینماگر هم گزارش کاملی خواند از هجده فیلمی که آزادیور در این سالها ساخت. اشاره مجری مراسم پس از این حرفها، به وجهی تراژیک از کارنامه سینمایی آزادیور جالب توجه بود؛ محمدی گفت از بین این همه فیلم تنها، سه اثر تا کنون پخش شده است.
پخش گزیدهای از هشت فیلم مستند هوشنگ آزادیور، بخش بعدی مراسم بود.
پنج آواز درخشان برای ذوالجناح
برای مرور کارنامه شاعری هوشنگ آزادیور، حامد هاتف پشت تریبون آمد؛ شاعر کتاب شعر «زحل» که پیش از این هم درباره «شعر دیگر» و شعر آزادیور در مطبوعات نوشته است. اشارات او با تفاوت در عین شباهت شعر شاعران شعر دیگر به یکدیگر آغاز شد. از اینکه شعر محمود شجاعی یا بیژن الهی، ریشه در بیان ادبی دارند اما شعر هوشنگ آزادیور بیانمندیاش را از تمهیدات سینمایی هم اخذ میکند. او سپس به جزئیاتی دیگر در شعرهای «پنج آواز برای ذوالنجناح» کتابی که آزادیور سال 1350 منتشر کرد، اشاره کرد؛ کتابی که همچنان یکی از درخشانترین کیفیات شعر معاصر فارسی پس از نیما محسوب میشود.
شب یادبود کنار جام جهانی
همه منتظر بودند ببینند محمدرضا اصلانی، شاعر و سینماگر و دوست سالیان هوشنگ آزادیور درباره او چه خواهد گفت. اما اصلانی آنقدر گلهمند و اندوهگین و عصبانی بود که صحبتهایش تنها به مقدمه قد داد. او گفت که خسته است از اینکه در این سالها فقط دریغاگوی دوستانش شده است. حرفهای میترا کارآگاه سینماگر، پایانبخش مراسم بود؛ حرفهایی درباره کارهایی که آزادیور میخواست صورت بدهد و نشد. همینها بود که شاید باعث شد شاعر در گفتوگویی که در مراسم ویدیویی از آن پخش شد بگوید: خسته است و مجروح. جراحتی که سر آخر شاعر را از پا درآورد تا چهارشنبهشب، شب یادبودش در خانه هنرمندان باشد، نه شب تماشای بازی ایران در جام جهانی که دوست داشت ببیند.