فیلمی که کارگردانش معتقد است نسخه آن را پیچیدند! / چرا "فراری" کمفروشترین فیلم اکران نوروزی شد؟
علیرضا داوودنژاد گفت: بنده که حدود ٥٠ سال است با موضوع اکران فیلم مستقیما درگیر هستم، میدانم که اساسا نسخه یک فیلم را چگونه باید پیچید.
ایران آرت: حواشی فیلمهایی که از میان انبوه فیلمهای درصفاکرانمانده، به اکران نوروزی سینماها رسیدند، از روزهای ابتدایی سال تیتر اخبار سینمایی است.
نمایش فیلم «فراری» به کارگردانی علیرضا داوودنژاد بعد از دو سال از زمان ساخت و قرارگرفتن نامش در فهرست فیلمهای نوروزی از ابتدا کمی عجیب به نظر میرسید؛ فیلمی که در طول این دو سال درباره تعویق در زمان نمایشش پرسشهای بسیاری مطرح شد و هیچگاه پاسخ روشنی مبنیبر زمان تقریبی نمایشش اعلام نشد.
علیرضا داوودنژاد در یادداشتی که در اختیار «شرق» گذاشت، درباره چگونگی اکران این فیلم نوشت:
نمیدانم برای شیوهای که در اکران فیلم «فراری» به کار گرفته شد، از چه عنوانی باید استفاده کرد؟
حدود پنج ماه قبل در هدایت فیلم با حضور آقای شاهسواری، آقای شایسته، آقای کوثری و بنده جلسهای تشکیل شد و قرار گذاشتیم فیلم «فراری» در نوروز در یکی از دو گروه کوروش یا آزادی اکران شود. اما آقای شایسته از چند هفته قبل از اکران به تماسهای من جواب نداد! و فیلم نه در کوروش و نه در آزادی و نه در هیچیک از گروههای پنجگانه اکران نشد و-علیرغم مخالفت مکرر بنده که آن را به اطلاع آقایان مسئول صنفی و دولتی رساندم و پیامدهای آن را همینگونه که اتفاق افتاد متذکر شدم- «فراری» با ضرب و زور در یکی از سالنهای سینما ماندانا در شرق تهران اکران شد.
جز ماندانا ١٣ سالن دیگر که بنده هنوز نتوانستهام فهرست آنها را از پخش بگیرم، بهاضافه یک سالن در شهرستان، گروه نمایشدهنده «فراری» را تشکیل دادند.
بنده که حدود ٥٠ سال است با موضوع اکران فیلم مستقیما درگیر هستم، میدانم که اساسا نسخه یک فیلم را چگونه باید پیچید. اگر میخواهید فیلمی را زمین بزنید، باید اوضاع را بهگونهای بچینید که شروع نمایش آن ضعیف باشد تا بعدا بتوانید به هرگونه که میخواهید با آن تا کنید و اولین گام برای رسیدن به این مقصود این است که آن را بدون معرفی و تبلیغ اکران کنید. در گام دوم تعداد سالنهای آن فیلم باید کم باشد.
در گام سوم سینماهای نمایشدهنده آن باید ضعیف باشد و در گام چهارم که رهاورد اخیر فناوری برای رقابتهای گلادیاتوری و خانمانسوز اکران فیلم در سینمای ماست سانسهای مرده آن فیلم را زیاد کنید و بعد بنشینید و با خیال آسوده برای آن فیلم فاتحه بخوانید و به حال سازندگانش بخندید و این همان کاری است که اینک دوستان و همکاران مدعی دوستی و احترام بنده به آن مشغول هستند.
این آقایان آمده بودند که به ما درس تدین، اخلاق، مرام، مروت و معرفت بدهند. آمده بودند به ما نشان بدهند که چگونه با ایمان به خدا و عشق به اولیای او میتوان برای تحقق عدالت کوشید و تسلیم حرص و طمع و وسوسه مالاندوزی نشد!
چه هزینهها که ملت و مملکت برای به آقاییرسیدن این آقایان نپرداخته است!؟
و چرا باید از زمینزدن «فراری» تعجب کرد؟ مگر«فراری » چیزی جز افسوسی برای این آرمانهای بربادرفته است؟"
در همین باب احمد طالبینژاد در روزنامه شرق نوشت:
"از کمفروششدن فیلم «فراری» حیرت کردم، سینمای علیرضا داوودنژاد را پیگیری میکنم و در همه این سالها فیلمهای خوبی از او دیدهام و میتوان او را از جمله فیلمسازان تجربهگرای سینمای ایران دانست. دو سال از ساخت فیلم «فراری» میگذرد و زمانیکه برای نخستینبار فیلم را دیدم تصور میکردم فیلم پرفروشی خواهد شد، اما این روزها که متأسفانه در میان اکرانهای نوروزی استقبال زیادی از فیلم نشده است، با خودم فکر کردم چه عاملی میتواند منجر به این اتفاق شده باشد؟ بهزعم برخی اگر مدتها از ساخت فیلمی بگذرد و بعد راهی اکران شود، تازگیاش را از دست میدهد و ممکن است نتیجه خوبی در اکران نگیرد. اما به گمانم این عامل مؤثری در کمفروششدن فیلم نیست. به نظر من موضوع فیلم دلیل دیدهنشدن زیاد فیلم است.
برای مثال«فراری» زمانی ماشین پرطرفداری بود، مدتهاست که ماشینهای دیگری برای نسل جوان جذاب و وسوسهانگیز شده است و قطعا درحالحاضر دختری شهرستانی برای عکسگرفتن از یک ماشین فراری راهی تهران نمیشود و با دوستانش شرط نمیبندد و برای تماشاگر عجیبوغریب این روزها معیارهای دیگری پررنگتر شده است.
در واقع میتوان گفت، داوودنژاد پیش از این فیلمهایی ساخته است که با نسل جوان ارتباط برقرار کرده است و باید درباره دلایل کمفروششدن فراری فکر کرد. اما بهزعم من شخصیتپردازی و بازی محسن تنابنده اتفاق مثبتی است؛ برای اولینبار از لهجه قمی استفاده کرده است و بازی دورنگرا و بسیار خوبی دارد. اما ترلان پروانه به نظرم انتخاب مناسبی نبود، شاید بازیگرانی مثل پگاه آهنگرانی یا باران کوثری انتخابهای بهتری بودند.
در مجموع با اینکه «فراری» فیلم خوبی است ولی داوودنژاد اگر گیشه را میخواهد باید فکر دیگری کند. فیلم «کلاس هنرپیشگی» این کارگردان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است و تصورم این بود که آن فیلم در گیشه موفق میشود، ولی متأسفانه این اتفاق نیفتاد. گاهی فکر میکنم دلیل دوری داوودنژاد از برخی مناسبات جاری سینمای ایران این است که شاید نمیخواهد نان را به نرخ روز بخورد، با اینکه تجربههای عجیبی در کارنامهاش دارد و کارگردان باتجربهای است، اینکه نمیتواند با تماشاگر امروز ارتباط برقرار کند به نظرم حیرتانگیز است.
در شرایطی به سر میبریم که متأسفانه بازسازی فیلمفارسیها و شبهکمدیها و ملودرامها گیشه را به دست گرفتهاند؛ فیلمهایی که هیچگونه ارزش ماندگاری ندارند؛ از «مصادره» و «لاتاری» گرفته تا فیلمهای دیگری که به همین شکل ساخته میشوند؛ زیرا اولا سفارشیاند و بعد اینکه در میان اینگونه فیلمها، فیلمهای اصیل که فکر و اندیشهای دارند و دغدغهای در آنها مطرح میشود، گم میشوند. متأسفانه سلیقه تماشاگر بهگونهای تربیت میشود که سینمارفتن برای بسیاری فقط رفتن به سالنهای شیک است تا فیلمخوبدیدن و تعجب میکنم چطور بین این چند فیلم نوروزی، کمفروشترین فیلم باید «فراری» باشد؟"