کد خبر: 90 A

شعر نویسی یک راننده کامیون ذهنیتم درباره ایران را تغییر داد / روایت ژان پیر بریگودیو از برپایی نمایشگاه در ایران

شعر نویسی یک راننده کامیون ذهنیتم درباره ایران را تغییر داد / روایت ژان پیر بریگودیو از برپایی نمایشگاه در ایران

ژان پی یر بریگودیو که این روزها آثار خود را در گالری ثالث به نمایش گذاشته است؛ نقاشی‌هایش را اشعاری چشمی می‌داند.

سرویس تجسمی ایران آرت: ژان پی‌یر بریگودیو هنرمند فرانسوی این روزها به واسطه همکاری با انجمن دوستی ایران و فرانسه سفرهای متعددی به ایران دارد. او که مسئول کمیته هنری در ارتباط با همکاری‌های مشترک ایران با فرانسه است تا به حال ده نمایشگاه انفرادی و چندین نمایشگاه گروهی در ایران برگزار کرده است. بریگودیو می‌گوید شعر نویسی یک راننده بر روی کامیونش در شهر اصفهان ذهنیت او را درباره کاربرد شعر تغییر داده است. نکته‌ای که در نمایشگاه اخیر او نیز مشهود است. بریگودیو اعتقاد دارد   شرایط هنر در جهان امروز مدرن‌تر شده و به سوی هنرهای تخیلی یا فکری حرکت می‌کند که در آن هنرمندان دیگر با نقاشی یا مجسمه‌سازی کاری ندارند و به جای آن بر روی صفحه اینترنت یا از طریق برنامه‌های کامپیوتری یک سری کارهای هنری انجام می‌دهند که در اروپا آن کارها را به عنوان یک هنر فکری یا تخیلی می‌شناسند. نمایشگاه اخیر این هنرمند با عنوان "خیلی کم، به زحمت" در گالری ثالث‎ بهانه‌ای شد تا با این هنرمند فرانسوی به گفتگو بنشینیم.

آقای بریگودیو چه شد که شرایط را برای برپایی نمایشگاه در تهران مهیا دیدید؟

امروز زمان خوبی برای برپایی نمایشگاه در ایران است چون اخیراً در ایران یک سری تحولات جدید و حقیقی در حال رخ دادن است. اکنون نسبت به گذشته گالری‌های ایران خیلی افزایش پیدا کرده‌اند و کیفیت و نوع آثارشان هم عوض شده است.

این نمایشگاه چندمین نمایشگاهی است که در ایران برگزار کرده‌اید؟

این دهمین باری است که در ایران نمایشگاه برپا می‌کنم. چندین بار هم به ایران آمده‌ام و با هنرمندان مختلف، آثارمان را به صورت هماهنگ‌شده و گروهی ارائه داده‌ایم.

برگزاری این نمایشگاه‌ها در ایران صرفاً یک تعامل فرهنگی است یا سیر دیگری از اندیشه در پس آن وجود دارد که تا امروز امتداد پیدا کرده است؟

من می‌خواهم یک مکاتبه سالم بین طرز فکرها، هنرها و فرهنگ‌های غرب و ایران به وجود بیاورم، در واقع هدف من ایجاد یک هماهنگی بین فرهنگ‌ها از طریق آدم‌های فرهنگی و بدون هیچ‌ کار سیاسی است.

 

شرایط امروز هنر در ایران را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

اکنون یک پنجره اینترنتی به وجود آمده که از طریق آن مردم ایران می‌توانند به تمام دنیا دسترسی پیدا کنند. در زمینه هنر سنتی و دستباف ایران تحولاتی به وجود آمده و نسل جدیدی وارد این هنرها شده‌اند که مسیر آن را به سمت‌های دیگری می‌برند. الان هنرهایی که از طریق جوان‌های معاصر در ایران به وجود آمده، فضای گسترده‌تری را در برگرفته و به جنبه‌های مختلفی می‌رود و دیگر محدودیت‌های کار دستی را از بین برده است. به طور کلی امروز در ایران محورهای جدیدی به وجود آمده و جوانان ایران به سرعت در حال پیشرفت هستند.

در واقع معتقدید که صنایع دستی ایران پیشرفت کرده یا این صنایع در خدمت هنر معاصر قرار گرفته و در بستر هنر معاصر رشد می‌کنند؟

امروز هنر ایران جنبه آکادمیک پیدا کرده و جوان‌های ایرانی تحصیلات هنری را گذرانده‌اند. به نظرم زمانی در ایران یک طرز فکر و نگاه جدیدی نسبت به هنر به وجود آمد. در سال 2001 در موزه هنرهای معاصر یک سری آثار عکاسی به نمایش در آمد. یک فیلسوف غربی معتقد است که اصولاً وقتی در موزه‌ها یک هنر جدید مثل هنر عکاسی به نمایش در می‌آید، تحولات جدیدی در جامعه ایجاد شده و جامعه آن رسانه را به عنوان یک هنر قابل قبول می‌پذیرد. این اتفاق در سال 2001 در ایران رخ داد و وقتی که دولت آن دوره عکس‌های خیابانی را در موزه هنرهای معاصر قرار داد، موج جدیدی به وجود آمد و عکاسی در ایران به عنوان یک هنر پیشرفته شناخته شد.

یک تفاوتی که بین ایران با کشوری مثل فرانسه یا سایر کشورها وجود دارد این است که هنر تجسمی در ایران علیرغم سابقه طولانی همواره شکلی تجربی داشته و کمتر با تئوری‌ها پیوند خورده است. از طرفی فضای اروپا هم همیشه یک فضای آکادمیک و تئوری بوده و یک دیالکتیکی در آن‌جا وجود داشته که همواره یک چیز جدیدی از آن به وجود آمده است. در نهایت امروز و به دلیل از بین رفتن مرزهای سیاسی و فرهنگی  هر دوی این مسیرها در یک محل تلاقی پیدا کرده‌اند و هر دوی‌شان وارد یک مسیر مشترک شده‌اند که گویا دیگر سابقه‌شان اهمیتی ندارد. شما به وجود آمدن این مسیر مشترک را قبول دارید یا خیر؟ به نظرتان هنر ایران و اروپا به کدام سمت حرکت می‌کند؟

ایتالیایی‌ها در دوران رنسانس، هنر را از هنر دستباف جدا کردند. آن‌ها معتقد بودند که مثلاً یک نقاشی در کلیسا جزو هنرهای جاودان است و همیشه ماندگار خواهد ماند ولی از طرفی به هنرهای دستی هم معتقد بودند و جایگاه ویژه آن‌را هم در نظر می‌گرفتند. در واقع آن‌ها توانستند هم به جنبه سنتی هنر احترام زیادی بگذارند و هم جنبه خلاقانه آن‌را به عنوان یک مسیر جدید هنری، بشناسند و بپذیرند.

من آینده‌بین نیستم و نمی‌دانم در آینده چه اتفاقی رخ می‌دهد ولی در تاریخ امروز که دنیا مدرن‌تر شده، هنرهای تخیلی یا فکری به وجود آمده‌اند. اکنون جوان‌هایی وجود دارند که دیگر با نقاشی یا مجسمه‌سازی کاری ندارند و به جای آن بر روی صفحه اینترنت یا از طریق برنامه‌های کامپیوتری یک سری کارهای هنری انجام می‌دهند که در اروپا آن آثار را به عنوان یک هنر فکری یا تخیلی می‌شناسند. امروز چنین هنرهایی به مرور در حال پیشرفت هستند.

ژان پی یر بریگودیو

در برخورد اول با آثارتان در نمایشگاه‌ای که در گالری ثالث برپا کردید، در عین نظم ظاهری آن‌ها، یک نوع گسست محتوایی دیده می‌شود. مخاطب در اولین برخورد با این گسستگی‌ با خودش می‌گوید که مفهوم آن‌ها چیست و وقتی می‌خواهد چیزی از این گسستگی‌ها طلب کند، این شعر است که به عنوان یک المان تصویری به نقاشی‌ها خط می‌دهد و در نهایت ما را با یک تصویر زیبا مواجه می‌کند.

در این آثار من، پیش از نقاشی، حرف اول را شعر می‌زند و این دو به گونه‌ای مکمل یکدیگرند. در واقع نقاشی‌های این نمایشگاه به زیبایی شعرهایی که نوشته‌ام می‌افزاید ولی نقاشی هم نقش خودش را به کار می‌برد و می‌توان آن‌ را شعر چشمی هم تعبیر کرد.

برای من به عنوان مخاطب، شعر در آثارتان یک نوشتار پریشان است تا سلسله‌ای از واژگان با معنا. به نظر می‌آید که در آثار شما نباید دنبال هیچ مفهومی گشت و این فرم آثار است که برای مخاطب معنا می‌سازد.

به نظرم شعر فقط لغت‌های یک کتاب نیست و می‌تواند از محور کتاب خارج شده و روی یک تابلو قرار بگیرد تا به عنوان مکمل نقاشی از آن بهره برد. من در قالب محدودیت‌هایی که جامعه‌ روی شعرها می‌گذارد و می‌گوید که باید حتماً روی کتاب نوشته شود، قرار نمی‌گیرم. شعر باید وارد دنیای حقیقی شود، دنیای که در آن هم نظم وجود دارد و هم بی‌نظمی. بنابراین شما وقتی به آثار من توجه می‌کنید، در آن‌ها هم نظم و هم سادگی و البته بی‌نظمی را هم به وضوح می‌بینید. ما دیگر نباید با نگاه سنتی به شعر بنگریم، بلکه این هنر یک محوری است که می‌تواند با دنیا مخلوط شود. از آن‌جایی که دنیا یک چیز پیچیده است و هم نظم و هم بی‌نظمی دارد، پس شعر هم وقتی با دنیا مخلوط می‌شود، در قالب نظم و بی‌نظمی قرار می‌گیرد.

ژان پی یر بریگودیو

چرا شعر تا به این اندازه برای‌تان مهم است و سعی می‌کنید بین آن با هنرهای دیگر پیوندی ناگسستنی ایجاد کنید؟

شعر در مسابقه یا تضاد با هنرهای دیگر نیست و ما هر روز در زندگی‌مان به شکل بسیار عمیقی در مواجهه با آن قرار می‌گیریم. شما وقتی در کنار یک درب عکاسی می‌کنید، خود این درب یک کار هنری و شاعرانه خیلی زیباست، پس وقتی شما با نگاه هنری‌تان چنین عکسی را می‌گیرید، به نوعی یک شاعر هستید چون زیبایی‌های زندگی را تشخیص می‌دهید. در نتیجه من معتقدم که شعر همیشه نمی‌تواند در قالب کتاب باشد و می‌تواند در زندگی روزمره هم وجود داشته باشد.

من خیلی خوشحالم که در جامعه ایران هستم چون اولین بار که به ایران آمدم، در شهر اصفهان دیدم که حتی یک راننده هم بر روی کامیون خود شعر می‌نوشت که این اتفاق در همان‌جا یک اثر مثبتی روی من گذاشت و باعث شد که از ایران خوشم بیاید و این کشور را به عنوان جامعه‌ای بشناسم که برای شعر و شعرا ارزش خوبی قائل است.

در ایران وقتی حرف از شعر زده می‌شود، ما به خاطر پیشینه غنی‌مان‌ در ادبیات فارسی، ذهن‌مان به سمت واژه، قافیه، ردیف و معنا و محتوای اشعار می‌رود ولی واژه‌ها در اشعار شما دیگر فقط در حد واژه نیستند و در ذهن مخاطب تبدیل به تصویر شده‌اند.

من حتی شعرهایم را رنگ کرده‌ام اما این ریسک نیست و شعر را از بین نمی‌برد، بلکه آن‌را قوی‌تر می‌کند چون مکمل یک کار دیگر می‌شود. همان‌طور که گفتم شعر با هیچ کار دیگری رقابت ندارد و وقتی با هر چیز دیگری مکمل می‌شود، هر دوی‌شان قوی‌تر می‌شوند. در واقع مکمل‌شدن شعر با هر کار دیگری، نه تنها معنای شعر را از بین نمی‌برد بلکه معنی آن را بیشتر می‌کند.

چند درصد از آثار این نمایشگاه‌تان به فروش رسید؟

حدود 40، 30 درصد. من در ایران یا جاهای دیگر آسیا به خاطر پول نمایشگاه برگزار نمی‌کنم و به دنبال لذت‌بردن از ارائه آثارم به مردم مختلف در دنیا هستم. برپایی نمایشگاه در کشورهای دیگر، هزینه بالایی دارد که هزینه آن فقط از طریق فروش آثار هنری در نمی‌آید. کشورهای مختلف وقتی می‌خواهند به ما در برپایی نمایشگاه‌ها کمک کنند، یک سری درخواست سیاسی را مطرح می‌کنند، در حالی که چنین شرایطی نباید برای هنرمند به وجود بیاید و او باید در کمال آرامش و بدون فکر به مسائل سیاسی کارش را انجام دهد. من می‌خواهم کار حقیقی خودم را بدون دخالت سیاسی انجام دهم تا یک ارتباط و اثر هنری بین دو فرهنگ مختلف ایجاد شود.

ژان پی یر بریگودیو

این کار حتی باید بدون دخالت هنرمند صورت گیرد.

دقیقاً همین‌طور است. این کار من است که حرفش را می‌زند و لازم نیست که حتماً خود من حضور داشته باشم. البته اگر خود من در این‌جا حضور داشته باشم، توضیحاتی تفصیلی را ارائه می‌دهم ولی لزوماً حضور من در این‌جا اهمیتی ندارد.

البته مخاطب بعد از درک توضیحات تفصیلی شما شاید در نهایت به ذهنیتی برگردد که خودش دارد چون آن ذهنیت برایش زیباتر است.

بله درست است ولی وقتی من توضیحات بیشتری ارائه می‌دهم، بعضی وقت‌ها می‌تواند به تفکر و تخیل مخاطب کمک کند و باعث شود که او یک بعد اضافی از هنر را نیز درک نماید.

آثار این نمایشگاه از نظر متریال و تکنیک یک جنس کاربردی و مصرفی دارند و خود این تکنیک هم یک معنا تولید می‌کند. شما چقدر به کاربردی و مصرفی‌تر بودن آثارتان فکر کردید؟

نگاه این آثار با خط‌مشی آثار دیگر خیلی تفاوت دارد. برپایی نمایشگاه برای من به مثابه تمام‌شدن کار آثارم نیست. من نمایشگاه را مثل یک آتلیه می‌بینیم و معتقدم که تابلویی که در نمایشگاه به روی دیوار می‌رود، لزوماً کارش تمام نشده است. بنابراین آثار من در قالب نگاه سنتی جامعه ایران و یا مثلا جامعه کره که علاقه دارد آثار ارائه‌شده نمایشگاه‌ها به اتمام رسیده باشد، قرار نمی‌گیرند. کار من همیشه ناتمام است و هر لحظه ممکن است چیزی به آن اضافه شود.

حس لزوم تغییرات لحظه‌ای آثارتان در خودتان شکل می‌گیرد یا مخاطب هم در آن نقش دارد؟

معمولاً حس خودم است که معتقدم اثرم هر لحظه می‌تواند تغییر کند. البته من وقتی نمایشگاه می‌گذارم، فرصت این به وجود می‌آید که مردمی هنردوست از قشر تحصیل‌کرده جامعه به تماشای آثارم بیایند. زمانی که این اشخاص که یک پایه نسبتاً قوی هنری دارند، به بازدید از نمایشگاه من می‌آیند، یک فرصت واقع‌بینی و یادگرفتن برای من به وجود می‌آید که نظرات آن‌ها می‌تواند مکمل کارهای من در آینده باشد و اثری روی من بگذارد که بتواند مرا به سمت یک کار جدید پیش ببرد.

گفتگو از علیرضا بخشی استوار

 

ژان پی یر بریگودیو گالری ثالث
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین