ببینید: تابلوهای درخشان از زنان نابغه مینیمالیسم/ مری کورس تا نسرین محمدی
از مری کورس که تصویرش را مشاهده میکنید تا نسرین محمدی، شارلوت پوزنسکه، کارمن هررا، اگنس مارتین و برخی زنان هنرمند مینیمالیسم دیگر آثار درخشانی را از خود برجای گذاشتهاند.
ایران آرت: هنرمندان زن مینیمالیسم در طول تاریخ آثار برجستهای را از خود بر جای گذاشتهاند. اما متاسفانه از این هنرمندان آنطور که باید صحبت نشده است. شاید بتوان فرانک استلا را از اولین زنان هنرمند مینیمالیسم دانست. او در اواخر دهه ۱۹۵۰، با استفاده از قلم مو و رنگ سیاه به کشیدن نقاشیهای راه راه میپرداخت. اما آن زمان کارمن هررا، ترکیبات مینیمالیستی را به سبک خودش میساخت. با این حال هنر مینیمالیسم به عنوان یک جنبش، تحت سلطه مردان قرار گرفته بود.
سبکی که اخلاقِ کاملا شخصی، نمایشی و خشمگین آن همه چیزهایی بود که هنرمندان مینیمالیست مانند دونالد جاد و رابرت موریس میخواستند از آن استفاده کنند. در واقع بسیاری از ایدههایی که ما اکنون آنها را به عنوان مینیمالیسم میشناسیم، از نوشتههای همین دو هنرمند باقی ماندهاند.
اگرچه آنها هرگز آن را جنبش اعلام نکرده و نامی برای آن انتخاب نکردند، اما در مورد اهداف خود صریح بودند. آنها خواستار فرمهای ساده، سه بعدی و هندسی بودند که از هرگونه اغراق، شمایل نگاری یا بیان شخصی به دور بوده است. همچنین آثارشان با استفاده از فرآیندهای صنعتی و موادی مانند تخته سه لا، آلومینیوم و پلاستیک ساخته میشدند. هنگامی که موزه یهود در سال ۲۰۱۴، نمایشگاهی را با عنوان سایر سازههای اولیه به نمایش گذاشت، زنان بیشتری به عنوان هنرمندان زن مینیمالیسم خارج از ایالات متحده در آن شرکت شدند.
به گزارش وبلاگ پروانه، در حالی که در دهه ۶۰ تعداد رو به رشدی از هنرمندان فعالیتهای مینیمالیستی انجام میدادند، ولی تنها در سال ۱۹۶۶ در نمایشگاه سازههای اولیه در موزه یهود در نیویورک بود که این سبک، به عنوان یک پدیده آمریکایی گستردهتر شناخته شد. در آن نمایش فقط ۳ نفر از زنان هنرمند مینیمالیسم حضور داشتند که یکی از آنها به نام آن ترویت، بعدها کار خود را در سبک مینیمالیستی ادامه داد.
در ادامه درباره ۱۱ نفر از زنان هنرمند مینیمالیسم صحبت میکنیم. این زنان در ۵۰ سال گذشته به پیشرفتهای هندسی سبک مینیمالیسم، کمک زیادی کردهاند و شایسته است با آنها بیشتر آشنا شویم؛ همراه ما باشید.
۱- مری کورس
مری کورس یکی دیگر از هنرمندان زن مینیمالیسم است که هنوز به فعالیت خود ادامه میدهد و با افرادی مانند لری بل، داگ ویلر و جان مک کراکن، همکاری میکند. این افراد، هنرمندانِ جنبش نور و فضا در دهه ۱۹۶۰ هستند که در آن زمان کورس آنها را نمیشناخت و حتی از کار آنها آگاه نبود. اما به راحتی میتوان فهمید که چرا او با آن جنبش جنوب کالیفرنیا در ارتباط است.کورس در برکلی، کالیفرنیا متولد شد و در موسسه هنری شوینارد به تحصیل پرداخت، نهایتا برای زندگی به لس آنجلس رفت.
وی با استفاده از پلکسی گلاس و چراغهای فلورسنت ساختارهای جعبه مانند درست میکرد و در آثارش تک رنگهای بوم شکل به کار میبرد. به خاطر همین ترکیبات بود که برای اولین بار در اواسط دهه ۶۰، مورد توجه دیگران قرار گرفت. در سال ۱۹۶۸ کورس ریز دانههای شیشهای را کشف کرد، یعنی کرهای کوچکِ منشوری شکل، که اغلب برای بازتاب شبانه در جادهها یا علائم خیابان تعبیه شدهاند. سپس مهرهها را به سطوح نقاشی شده بوم خود، وصل کرد و دوست داشت با استفاده از نور بتواند حسی متفاوت را خلق کند.
گرچه این سطوح درخشان ممکن است فراتر از هنر مینیمالیسم را نشان دهند، اما در واقع نور آنها کنترل شده است. معمولا از الگوهای هندسی تجزیه شده، مانند نوارهای پهن تشکیل میشوند. هنگام مشاهده این آثار از زوایای خاص، نور از روی آنها میگذرد و سپس در سطح آنها به نوعی ناپدید میشود. این نوع اثر نشان از دید کنجکاوانهی این هنرمند مینیمالیسم دارد و علاوه بر این، حضور فیزیکی هم در نقاشیهای او به شکلی قوی حس میشود.
اثر مری کورس، سال ۲۰۰۰
۲- نسرین محمدی
با اینکه کارهای محمدی با جنبش مدرنیسم آمریکایی ارتباط داشتند، ولی در عین حال ویژگیهای مینیمالیستی زیادی را نشان میدهند. او یکی از مهمترین هنرمندان نو ظهور در هند است که پس از استقلال این کشور مطرح شد. اخیرا وی در موزه مت بروئر نیویورک، یک سری آثار را به نمایش گذاشت و بیشتر از طریق آنها شناخته شد. در این آثار او به وسیله خطوط متقاطع و شبکهای، نقاشیهای ظریف و انتزاعی خلق کرده است.
نسرین محمدی در هند بزرگ شد، در مدرسه هنری معتبر سنت مارتین در لندن به تحصیل پرداخت و به عنوان یکی از هنرمندان زن مینیمالیسم شناخته میشود. وی پس از تحصیل به پاریس رفت و بعد از مهاجرت به پاریس، دوباره به هند بازگشت و هنرهای زیبا را در سطح دانشگاهی تدریس کرد.
آنچه که برای بسیاری از موزهداران و هنرشناسان تعجب آور است، این است که در حالی که بسیاری از هنرمندان زن مینیمالیسم معاصر قرن بیستم در آسیای جنوبی مشغول نقاشیهای تخیلی با رنگ روشن بودند، اما محمدی تمرکز زیادی بر روی نقاشیهای انتزاعی و تک رنگی داشت که از ترکیب مرکب، گرافیت، گواش یا آبرنگ تهیه میشدند. گاهی اوقات با دیدن این آثار، طرحهای معماری یا مناظر انتزاعی در ذهن ایجاد میشوند. ولی در عین حال غیر نمایشی، با چشم انداز و عمق سه بعدی هستند.
اثر نسرین محمدی، سال ۱۹۸۰
۳- شارلوت پوزنسکه
پوزنسکه یکی از زنان هنرمند مینیمالیسم و چهرههای برجسته هنر آلمان در دهه ۱۹۶۰ است. او هنر را ابزاری برای تحول اجتماعی و نقد میدانست و بیشتر با مجموعه لولههای مربعی، سازههایی را شبیه به قسمتهایی از مجاری هوای صنعتی درست میکرد. انتخاب موادی همچون ورق فلز گالوانیزه و مقوا راه راه، همچنین استقبال از فرمهای هندسی مدولار، همگی او را با شیوههای مینیمالیستی دهه ۱۹۶۰ همسو میکنند.
اما پوزسکه اساس کارش را در نظریههای پیچیده خود، در مورد ساختن هنر و بازار هنر قرار داد. وی در سال ۱۹۶۸ بیانیهای نوشت که عقاید وی را ترسیم میکند و از بیننده میخواهد که اجزای مجسمهها را به دلخواه دوباره تنظیم کند. اما از همه مهمتر، پوزنسکه اصرار داشت که در مجموعههای نامحدود کار کند و این تصور که اثر هنری یک شی منحصر به فرد، ایستا و گرانبهاست را از بین ببرد.
در واقع او عنوان کرده است که:” من سری آثار و مجموعه میسازم، چون نمیخواهم برای افراد قطعههای واحدی بسازم تا صرفا فقط عناصر قابل ترکیبی را نشان دهم و چیزی تکرارپذیر، عینی و اقتصادی داشته باشم”. او نهایتا درک کرد که اگر هنر بخواهد بر تغییرات اجتماعی_سیاسی تاثیر بگذارد، محدودیتهای بر سر راه آن وجود دارند. از این رو در سال ۱۹۶۸، پوزسنکه از فعالیت در حوزه هنر دست کشید و جامعه شناس شد.
اثر شارلوت پوزنسکه، سال ۱۹۶۷
۴- کارمن هررا
هررا هنرمند کوبایی است که در دهه ۱۹۴۰، در کنار هنرمندانی مانند پیت موندریان در پاریس نمایش برپا میکرد. سپس در اتحادیه دانشجویان هنر در نیویورک به تحصیل پرداخت و در سال ۱۹۵۴، به طور دائم در منهتن اقامت گزید. او از آن زمان به بعد نقاشی و مجسمه سازی راه به شکل انتزاعات هندسیِ واضحی انجام داده است. وی در بیشتر آثار مینیمالیستی خود حس بدنی و فیزیکی را بر روی بوم میآورد.
بیشتر کارهای هررا با هنرمندان سبک نئو کانکریت ارتباط تنگاتنگی دارد، اما با این حال فرمهای تمیز و مسطح او در پالت رنگهای روشن، اشتراکاتی را با مینیمالیستهای نیویورکی به نمایش میگذارد و به همین دلیل به عنوان یکی از هنرمندان زن مینیمالیسم محسوب میشود. با وحود خاص بودن آثارش ولی حتی یک بار در سالهای ۱۹۵۰، یک گالریدار و فروشنده زن به او گفت که شما یک نقاش فوق العادهاید، اما چون زن هستید، من به شما اجازه برگزاری نمایش را نمیدهم. به طوری که در سال ۲۰۱۶، اولین نمایش او بعد از دو دهه در موزه ویتنی نیویورک افتتاح شد.
اثر کارمن هررا، سال ۲۰۰۷
۵- اگنس مارتین
اگرچه برخی از افراد مارتین را در گروه استادان مینیمالیست قرار دادهاند، اما وی کارهای خود را به سبک اکسپرسیونیست انتزاعی نزدیکتر میداند. او فرزند کشاورزان دشتهای ساسکاچوان کانادا بود، ولی در سال ۱۹۵۰ شهروند آمریکا شد. مارتین پیش از آن که به شکل جدی به خلق اثر بپردازد، اکثرا مناظر را نقاشی میکرد و به مجسمه سازی مشغول بود. در سال ۱۹۵۷، او به Coenties Slip که محل تبادلات هنری منهتن بود، نقل مکان کرد.
در آنجا محوطه ساحلی وجود داشت که فضاهای متروکه صنعتی در آن قرار گرفته بودند و زمانی در آنجا بادبان میساختند. در این بخش مارتین اشیا و نقوش دریایی را در کارهای خود ترکیب کرد. همچنین جهت توسعه سبک شخصی خود، از شبکههای کم رنگ، قالب مربع و تکرار خطوط، کمک گرفت. بتی پارسونز اولین نمایش انفرادی خود را در سال ۱۹۵۸ به مارتین داد و همچنین کارهای او در نمایشگاه نقاشی گوگنهایم، در سال ۱۹۶۶ قرار گرفتند.
این نمایش شامل کارهای افرادی از جمله استلا، کلی و رابرت رایمن بود و برخلاف تئوری اکسپرسیونیسم انتزاعی، سبکی را به نمایش میگذاشت که در آن وضعیت نهایی نقاشی قبل از اتمام مشخص است. با این که نمایشگاه کارهای او با دیگر مردان و زنان هنرمند مینیمالیسم همسو بود، ولی او از تکنیک سایر مینیمالیستها استقبال نکرد و همه چیز را به سبک خودش نقاشی میکرد. البته برخی ادعا میکنند که اسکیزوفرنی وی باعث شنیده شدن صداهایی میشود که بر آنچه ترسیم کرده تاثیر میگذارد.
مارتین چندین بار در بیمارستان بلویو در نیویورک، شوک درمانی را تحمل کرد ولی نهایتا در سال ۱۹۶۷ از شهر رفت و ساکن نیومکزیکو شد. او در آنجا یک زندگی منزوی داشت و تا زمان مرگش به نقاشی شبکهها ادامه داد. بعد از مرگ او آثارش در تیت مدرن لندن و گوگنهایم به نمایش گذاشته شدند.
اثر اگنس مارتین، سال ۱۹۶۳
۶-نوئمی اسکندل
اشکال هندسی و جالب اسکندل فقط سبکی انتزاعی نیستند، بلکه از نظر سیاسی نیز اهمیت دارند. او در اواسط دهه ۱۹۶۰ در آرژانتین و به عنوان یک هنرمند تازه به بلوغ رسیده، دیکتاتوری ظالمانه خوان اونگانیا را تجربه کرده بود. پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، به یک گروه سیاسی در روزاریو پیوست. این هنرمندان در برابر سانسور شدید دیکتاتور، ظلم به روشنفکران و بدرفتاری با کارگران روستایی، ایستادند. سپس با هنرمندان و فعالان در بوینس آیرس متحد شدند و اعتراض مشترک مشهور “توکومان در حال سوختن است” را به راه انداختند.
کارهای اسکندل، اشکال هندسی انتزاعی روی کاغذ یا ساخته شده از چوب بودند ولی با این حال این آثار سانسور شدند. از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۳، او نمیتوانست هنرش را به نمایش عمومی بگذارد، تا اینکه آرژانتین دوباره دموکراتیک شد. در نمایشگاه “سایر سازه های اولیه” موزه یهود، وی یک نسخه چوبی نقاشی شده غول پیکر از طرح ۱۹۶۷ خود را به فرم X که از کف تا سقف امتداد دارد، تغییر شکل داد. اندامهای کشیده X به طرز مبهمی از شکل انسانی حکایت دارند. او با خلق این آثار به یکی از هنرمندان زن مینیمالیسم تبدیل شد.
اثر نوئمی اسکندل، سال ۱۹۶۶
۷-جو بائر
جو بائر از دیگر هنرمندان زن مینیمالیسم است که قبل از روی آوردن به کارهای هنری تمام وقت، در مدرسهای به تحصیل روانشناسی پرداخت. او کار خود را در سبک اکسپرسیونیستی انتزاعی در دهه ۵۰ آغاز کرد، سپس هفت سال را در لس آنجلس گذراند و به نیویورک بازگشت. هنر انتزاعی در آنجا، به لبههای سخت و خالی بوم تاکید میکرد.
بومهای نقاشی شده دقیق او از دهه ۶۰ ، شناخته شدهترین آثاری هستند که از وی باقی ماندهاند. این کارها عمدتا شامل فضای خالی مرکزی هستند که با تکنیک نقاشی باند مانند، قاب گرفته شدهاند. او اکثرا آنها را بر دو لوحه کنار هم یا در نزدیکی زمین قرار میداد تا از این طریق بر خاصیت فیزیکی آنها تاکید کند. آثار او فقط تهی بودن را نشان نمیدادند، بلکه با آنها به بیان روابط فضایی مثبت/ منفی و عدم حضور / حضور، میپرداخت و چیزهایی فراتر از مینیمالیست بودند.
تعجب آور نیست که نقاشیهای او توجه مینیمالیستهایی را که میخواستند خرافات و توهمات برخی از جنبشهای قبل را از بین ببرند، به خود جلب کرد. این توجه تا جایی بود که هنرمندانی همچون دن فلاوین و دن گراهام در سال ۱۹۶۴، کارهای او را در نمایشگاههای خود گنجاندند. جایی که افرادی همچون سول لویت، جاد و رابرت اسمیتسون به نمایش آثارشان میپرداختند.
بازنگاری فعالیتهای مینیمالیستی بائر در اواسط ۱۹۷۵ در موز ویتنی، صورت میگرفت ولی بائر تقریبا از یک دهه قبل شروع به مقاومت در برابر چنین طبقه بندی کرده بود. در سال ۱۹۶۷، او تا آنجا پیش رفت که نامهای به آرت فورم نوشت و جاد و موریس را که ادعا میکنند مجسمه سازی هنری برای مقاومت در برابر توهمات و مرگ نقاشی است، به چالش کشید. در نهایت او سال ۱۹۷۵، به ایرلند نقل مکان کرد، انتزاع را رها کرد و به جای آن، روشی رویایی و سورئالیستی از نقاشی را برگزید. او این سبک از کار را شکلگیری ریشهای نامید.
اثر جو بائر، سال ۱۹۶۶
۸- آن ترویت
ترویت جزو سه زنی بود که در سال ۱۹۶۶ در نمایشگاه برجسته سازههای اولیه موزه یهود، به عنوان یکی از زنان هنرمند مینیمالیسم حضور داشت. ترویت در ساحل شرقی مریلند بزرگ شده بود، لیسانس روانشناسی خود را دریافت کرد و قبل از اینکه برای مدت کوتاهی به مدرسه هنری برود، به عنوان کمک پرستار صلیب سرخ کار میکرد. او ابتدا به مدت کمی تحت آموزش رسمی قرار گرفت، سپس بعد از دیدن کارهای بارنت نیومن و نقاشیهای کاملا سیاه آد رینهارد در گوگنهایم در سال ۱۹۶۱، آزمایش خاک، گچ و فولاد را آغاز کرد.
نهایتا این آزمایشها منجر به سبک شخص وی شد، او از ستونهای چوبی لبه مربع یا پنلهایی که با اکریلیک صاف رنگ آمیزی شدهاند، استفاده میکرد. همچنین در بیشتر اوقات دور آنها نوارهای مرتب به کار میبرد. دو سال بعد او در گالری آندره امریچ نیویورک، اولین نمایشگاه انفرادی خودش را برپا کرد. در اواسط دهه ۱۹۷۰، ویتنی و گالری کورکوران یک بازنگری کوچکی از کارهای او را ترتیب دادند.
ممکن است در ابتدا سطحهای صاف آثار ترویت، کار هنرمندانی مانند مک کراکن را به ذهن متبادر کند، ولی ترویت به استفاده از تکنیکهای صنعتی مثل به کار بردن لاک اسپری، علاقهای نداشت. در عوض او با تلاش زیاد بر روی ستون تخته سه لا، با لایههای اکریلیک و با دست نقاشی میکرد. وی با این کار به ادغام نقاشی و مجسمه سازی میپرداخت و از طرفی نه تنها از رنگ برای ایجاد فرم و فضا استفاده میکرد، بلکه از آنها برای تثبیت چیزی بیشتر از نگاه به هنر، بهره میبرد.
اثر آن ترویت، سال ۱۹۷۴
۹- بورلی پپر
پپر یکی از معدود مجسمه سازان زن در نسل خود به حساب میآید که کارهای برجستهی مرتبط به مردان، مانند فولاد، برنز و سنگ را ایجاد کرده است و به عنوان یکی از هنرمندان زن مینیمالیسم محسوب میشود. او بیش از ۵ دهه، قطعات انتزاعی مختص سایتها و کمیسیونهای عمومی را به وجود میآورد. پپر در بروکلین به دنیا آمد و در موسسه پرات نزد افرادی همچون فرناند لجر و آندره لوت (نقاش کوبیست)، تحصیل کرد. سپس در سال ۱۹۴۹ به پاریس رفت.
او بعد از سفر به کامبوج در سال ۱۹۶۰، قلممو را رها کرد. طبقه گفته پپر او به عنوان یک نقاش وارد آنگکور وات شد و به عنوان یک مجسمه ساز آنجا را ترک کرد. وی در ادامه، ساخت فرمهای سه بعدی و انتزاعی را در چوب و فلز تجربه کرد. پپر یکی از اولین هنرمندانی است که از فولاد بهره میبرد، او قطعات جوش داده شده را در کنار مجسمههای دیوید اسمیت، الکساندر کالدر و لین چادویک در ایتالیا به نمایش میگذاشت. مجسمههای او گاهی خام مانده و گاهی آنها را با رنگهای روشن نقاشی میکنند. هنر مینیمالیست او به لمس ایدههایی از پر/ خالی و عدم حضور / حضور میپردازد.
اثر بورلی پپر، سال ۱۹۶۰
۱۰- ادوینا لیپمن
هنرمند بریتانیایی لیپمن، یکی از زنان هنرمند مینیمالیسم و نقاشانی است که در دهه ۱۹۵۰ تحت تاثیر اکسپرسیونیسم انتزاعی قرار گرفت. اما با این حال از معدود کسانی است که توانست بین جنبش نقاشانه و هنر مینیمالیسم ناشی از دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، تعادل ایجاد کند. از دهه ۱۹۶۰، لیپمن بومهای خود را با علامتهای افقی میپوشاند که گاهی اوقات منسوجات، کاغذهای بافته شده و حتی نوشتههای انتزاعی را تداعی میکند.
در کارهای اخیر او، به طور مکرر خطوط رنگی به صورت افقی روی سطح ردیف شدهاند، گویی که یک شی پوشانده شده از رنگ را روی بوم غلتاندهاند. از طرفی او با دقت تمام ترکیبات را رنگ آمیزی میکند و فرایند دشوار استفاده از لایههای متراکم رنگ بخش مهمی از تمرین او است.
اثر ادوینا لیپمن، سال ۲۰۱۲
۱۱- مری اوبرینگ
اوبرینگ زمان زیادی را در ایتالیا گذرانده بود و از کارهای استادان قدیمی ایتالیا تاثیر میگرفت. استفاده از مربعها و مستطیلهای کاملا رنگ آمیزی شده، رنگدانههای لایهای غنی و پانلهای ورقهای، از جمله لوازمی هستند که وی از اساتید خود الهام گرفته است. البته این تاثیر برخلاف اصول سختگیرانه مینیمالیسم است، اما او در دهه ۱۹۷۰ به صورت فعال در جنبش مینیمالیستها به فعالیت میپرداخت.
اوبرینگ اصالتا اهل لوئیزیانا بود و در اوایل دهه ۷۰ میلادی در داخل کشور ایتالیا سفر میکرد. او پیشتر عنوان مقام وزارت امور خارجه را از دانشگاه دنور دریافت کرده بود و در زمان اقامتش در ایتالیا با کارل آندره ملاقات کرد. نتیجه این ملاقات دوستی بود که بین آنها شکل گرفت و در سال ۱۹۷۲ هنگامی که اوبرینگ برای زندگی به نیویورک رفت، آندره او را با گروه اصلی خود آشنا کرد.
در سال ۱۹۷۴، هنرمندان میتوانستند به خانههای صنعتی سابق در اطراف سوهو، بروند. اوبرینگ یکی از آنها را با قیمت ۱۰ هزار دلار خریداری کرد و به صورت قاطعانه فعالبت هنری خود را در مرکز شهر تثبیت نمود. پس از گذشت چندیدن سال، او هنوز هم در آن خانه زندگی میکند. اوبرینگ با الهام از استلا، به نقاشی روی پنلهای شکل گرفته و مجسمه سازی پرداخت. او همیشه در کارهایش از رنگها به طوری قوی استفاده میکرد و برخی این نوع کاربرد رنگ را حداکثر استفاده از مینیمالیسم توصیف میکنند.
اثر مری اوبرینگ، سال ۱۹۹۰