نکوداشت مهدی سحابی در دهمین سال رفتتش؛ کوه «هیچ» وجودش را فتح کرد/گالری مژده اول آذر میزبان نادیده های سحابی
خاطرات ما با مهدی سحابی تنها خاطره نیست، بلکه یک منش است، چیزی که در جهان امروز بسیار کم دیده میشود.
ایران آرت: آیین نکوداشت دهمین سالگرد مهدی سحابی به همت خانواده اش با برپایی یک نشست گفتگو در گالری مژده آغاز شد که جمعه اول آذر ماه با برپایی نمایشگاه یک هفته ای ادامه خواهد داشت.
در مراسم نکوداشت و گفتگو درباره وجوهات شخصیتی همدی سحابی،چهره هایی مانند محمد رضا اصلانی،رئیس موزه هنرهای معاصر تهران،سهراب هادی،رضا نامی، عباس مشهدی زاده....سخنانی ایراد کردند.
ابتدای مراسم بخش هایی از فیلم مستند «پس از 10 سال» که به سفارش خانواده سحابی توسط سروش میلانیزاده ساخته شده است،پخش شد که گزیدهای از زندگی مهدی سحابی را از زبان دوستان او به تصویر می کشد.
سحابی مصداق بارز «فرهیختگی» در فرهنگ و هنر معاصر ایران است
نخستین سخنران این مراسم احسان آقایی، رئیس موزه هنرهای معاصر تهران بود. او با اعلام این نکته که
مهدی سحابی مصداق بارز فرهیختگی در فرهنگ و هنر معاصر ایران بود، گفت: « مهدی سحابی عزیز وجوه مختلفی داشت، امروزه که متاسفانه شاهد میانمایگی یا در کمال تاسف بیمایگی در عرصه هنری کشور هستیم، جای خالی افرادی مانند مهدی سحابی را بیش از اندازه حس میکنیم. ما در طول تاریخ فرهنگ و هنر پر فراز و نشیب کشورمان افرادی را داشتیم که به آنها حکیم گفته میشد، حکیم در واقع به معنای شخصیتی بود که علوم مختلف را از بر بود؛ امروزه شاهدیم بخشی از هنر جهان در همراهی بخشهای مختلف از هنر شکل گرفته است، برای مثال میتوانم بگویم که بسیاری از آثار هنری هنرمندان متاثر از ادبیات شکل گرفته است و این ارتباط بین ادبیات و هنرهای تجسمی را بیش از پیش نشان میدهد، امروز ما در شرایط زندگی میکنیم که متاسفانه این نسل از بزرگان ما دیگر در میان ما نیستند و این جای تاسف دارد که آرام آرام کمتر هم میشوند. البته قدردان وجود عزیز بسیاری از بزرگان که امروز در این مجلس هستند هستیم."
رئیس موزه هنرهای معاصر تهران ابراز امیدواری کرد نمایشگاهی که از جمعه در گالری مژده توسط خانواده مرحوم برپا می شود بتواند بخش هایی از این فرهیختگی بارز را بازتاب دهد.
مهدی سحابی « آورنده» بود
عباس مشهدیزاده هنرمند و مجسمهساز دومین سخنران این مراسم بود. او در رابطه با مهدی سحابی و آثارش گفت: «از هنرمندان قزوین خیلی کم گفته شده است. مهدی سحابی در قزوین متولد شده بود و اصالت او قزوینی بود، ما در قزوین بزرگان و فرهیختگان زیادی داریم که مهدی سحابی کم از آنها نداشت و آیندگان بیشتر درباره آن خواهند دانست. در هفتاد سال گذشته خیلی چیزها برای ما روشن شد و ما متوجه شدیم که چه کسانی آرتیست بودند و چه کسانی آرتیست نما بودند، برای ما روشن شد که چه کسانی حرف داشتند و چه کسانی حرفی برای گفتن نداشتند. یکی از اشخاصی که هنرمند و شاعر چند کاره بود مهدی سحابی است؛ سحابی آورنده چند کار بود مثل زنان که آورنده هستند، مثل زمین که میرویاند، اما مردها توانایی این کار را ندارند، گاهی وقتها برخی از انسانها آورنده هستند مثل سعدی و حافظ؛ مهدی سحابی هم آورده بسیاری داشت.
این هنرمند در ادامه افزود: دقت کردم چیزی که هرگز در رابطه با مهدی گفته نشد این بود که مهدی با چرم «سراجی» میکرد، یعنی دوخت و دوز میکرد و چه طراحیهایی به دست میآورد. برای نسلهای بعدی مشخص خواهد شد که مهدی سحابی که بود و چه کرد. ما با مهدی سحابی هم دوره بودیم هرچند که او در دانشگاه سال پایینی ما بود و با همسر من هم دوره بود؛ اما ما پیش اساتید بزرگی علمها و فنون مختلف را یاد گرفتیم؛ در حال حاضر در کدام مدرسه و دانشگاه تا این اندازه تنوع درسی با جدیت دنبال میشود؟ مهدی درسش را رها کرد و به ایتالیا رفت تا سینما بخواند. او خیلی با نشاط بود به اندازه لذتی که شما از زندگیتان میبرید، او به تنهایی از تمام لحظه لحظههای زندگیاش لذت میبرد. کاش بچههای ما هم بتوانند چنین آدمهایی شوند.»
سحابی نادیدنیها را دیدنی می کرد
بخش دیگری از این آیین نکوداشت مرضیه اطهری استاد زبان فرانسه و دکتر سهراب فتوحی رئیس انجمن ایران و فرانسه توضیحاتی را بر اساس نشانهشناسی و معناشناسی در رابطه با کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته » با ترجمه مهدی سحابی ارائه دادند.
رضا نامی، یکی دیگر از سخنرانهای این مراسم نکوداشت بود. او در رابطه با مهدی سحابی گفت:« من قبل از هر چیز متاسفم که حضور فیزیکی مهدی سحابی را اینجا نداریم، ضمن اینکه روح، اشیا و هنرش تا ابد زنده خواهد بود. همانطور که ماشین تحریر او همینجاست؛ به اعتقاد من مهدی سحابی یک روحیه پژوهشگری فوقالعادهای داشت. به همین دلیل هم وقتی از مدرسه بیرون آمد و به هنرکده تزیینی رفت که یکی از هنرکدههای بسیار عالی بود و هنرمندان بسیار خوبی را به دنیای هنری ایران عرضه کرد. اما این هنرکده سحابی را راضی نکرد و به همین دلیل هم به ایتالیا رفت و در دانشکده چینهچیتا تحصیل کرد، اما آنجا هم تحصیلاتش کامل نشد و بعد به دانشکده هنرهای زیبا در فرهنگستان هنر رفت. او بعد از چند سال آنجا را هم رها کرد پس از آن به فرانسه رفت و ازدواج کرد و دارای فرزند شد. وقتی که به ایران آمد به دنبال خبرنگاری رفت و مهم این است که در مدیریت خبری هم بسیار موفق بود. همانطور که میدانیم سحابی جزو شورای سردبیری کیهان قرار گرفت.»
وی افزود: « همه میدانند بهترین کارها و آثار هنری سحابی ماشینهای قراضه است، در خاطرم هست که برای اولین بار کارهای ماشینهای قراضه او را در نگارخانه برگ دیدم و تعجب کردم چون فوقالعاده عالی بود. کسی با این روحیه و این نوع نگاه، ماشینهای قراضه را به تصویر میکشید. او در واقع نادیدنیها را دیدنی میکرد این یک هنر است. سحابی در همه زمینههایی که کار کرد به غایت رسید و این موضوع او را راضی میکرد، جالب اینجاست که او حتی در آشپزی هم فوقالعاده بود. او همه چیز را در حد عالی میخواست. روحش شاد.»
مهدی سحابی جهانبین بود
محمد رضا اصلانی شاعر، سینماگر و هنرپژوه، از دیگر سخنرانان این مراسم بود که در رابطه با مهدی سحابی سخنرانی کرد. او گفت: « واقعیت این است که من با مهدی سحابی به نحوی با هم بزرگ شدیم و در دانشکده با هم تحصیل کردیم، در واقع ما در آن دوران برخلاف امروز به همه جهان فرهنگ و هنر توجه داشتیم و تخصص برای ما مطرح نبود، تخصص گریزی یکی از مسائلی بود که در نسل ما به شدت به عنوان شورش مطرح میشد. این باعث میشد که ما به جای اینکه خودمان را به عنوان یک متخصص در جهان تثبیت کنیم، جهان را ببینیم. البته این به این معنا نبود که ما نمیخواستیم خودمان را تثبیت کنیم، بلکه از تثبیت جهان گریزان بودیم. جهان صامت ما را اذیت میکرد این باعث میشد که ما از دانشگاه بگریزیم و بیشتر وقتمان را در جهان زندگی کنیم. ما همواره میدویدیم و احساس میکردیم که دیرمان شده است. خاطرات ما با مهدی سحابی تنها خاطره نیست، بلکه یک منش است، چیزی که در جهان امروز بسیار کم دیده میشود؛ ما با هم شاملو میخواندیم و در واقع با هم زندگی میکردیم. او مرا وادار کرد که بعد از ده سال به سینما بروم و فیلم سینمایی ببینم چرا که من فکر میکردم سینمای ما مبتذل است و واقعاً هم مبتذل بود، اما مهدی سحابی مرا به سینما برد و روی دیگری از سینما را به من نشان داد.»
این شاعر و سینماگر ادامه داد: «میخواهم بگویم ما تنها دانشآموخته یک دانشکده نبودیم بلکه گریزان از دانشکده بودیم، اما در همه جای این شهر حضور داشتیم، از کنسرتها و کتابفروشیها گرفته تا تئاترها و گالریهای شهر، همه جا حضور داشتیم. ما بیشتر از اینکه سر کلاسهای دانشگاه باشیم در جهان بودیم و این جامعیت جامعهای که ما در کار مهدی میبینیم مربوط به همان جهانبینی است. ما به جای اینکه وجودهای دیگر را بپذیریم با وجود خودمان وجودهای دیگر را کشف میکردیم و این کشف را شما میتوانید در ترجمههای مختلف کتابهای مهدی سحابی مشاهده کنید. من او را به عنوان یک الگو برای نسل جوان مطرح میکنم تا بیاموزند چگونه با دیدن جهان خودشان را برای پرتاب به آینده آماده کنند.»
سحابی معتقد بود هرکس میتواند کوه «هیچ» وجودش را فتح کند
سهراب هادی نقاش و گرافیست آخرین سخنران این مراسم نکوداشت بود. او در رابطه با مهدی سحابی گفت:« سحابی تاثیر بزرگی در جامعه ادبی و جامعه هنری کشور داشت، سال ۵۸ بود که من در موسسه کیهان خدمت آقای سحابی رسیدم، تقریباً در آستانه ۳۶ سالگی بود. از دور که ایشان را دیدم جدیت، هیبت و سکنات ایشان برای من خیلی جالب بود. آن زمان ایشان در سرویس ترجمه بودند و من در سرویس فرهنگی کار میکردم. آقای سحابی خیلی زود از کیهان جدا شدند و به کارهای دیگر مشغول شدند. به یاد دارم در آن زمان تاثیر ترجمهای که مهدی سحابی انجام میداد، مبنایی میشد برای شکستن ساختارهای قدرت از طریق ادبیات. او وقتی کتاب های مختلف را ترجمه میکرد معنا را در خط به خط ترجمههایش به خواننده بشارت میداد. با ترجمه در جهان یک حس شخصی را مبادله میکرد و از این طریق همه را به حرکت و مبارزه دعوت میکرد. بارها از او پرسیدم که چرا نمینویسد و تنها ترجمه میکند؟ اما سحابی بر این اعتقاد بود که ترجمه سریعتر ما را به نتیجه میرساند. او میگفت چون وقتی یک ترجمه به یک جامعه وارد میشود تاثیر آن بیشتر از کتابی است که نوشته میشود. او معتقد بود که هرکس میتواند کوهی را فتح کند و آن کوه هیچی است که درون هر فرد وجود دارد. یعنی هر فرد در درونش هیچی نیست، اما در حقیقت به اندازه تمام جهان هستی توانایی دارد.»
وی ادامه داد: «این از آنجا نشأت میگیرد که مهدی سحابی حقیقت خودش را در ساختار جهان هستی پیدا کرده است و این ایستادن در زمان نیست، بلکه حرکتی است در راهی که میخواهیم برویم. او در نقاشی هم به همین شیوه عمل میکند. من افسوس میخورم که چرا ما چنین گردهماییهایی را بعد از اینکه اساتید و بزرگان را از دست میدهیم تدارک میبینیم و درباره آن بزرگان صحبت میکنیم. بیایید این قضیه را حقیقیتر ببینیم و در زمان حیات هنرمندان درباره توانمندیها و خلاقیتهای آنها صحبت کنیم که با نگاه
خودشان بتوانیم به تبادل نظر برسیم. این میتواند تاثیر اجتماعی بیشتری داشته باشد. به هر صورت باید این را بگویم که ساعت حضور مهدی سحابی در ادبیات معاصر ایران مبنای یک راهی است که هنر و ادبیات از حالت طبیعی خارج میشود و مفهوم مبارزه و بیداری در این جامعه شکل میگیرد.»
در انتهای مراسم نکوداشت، مژده طباطبایی مدیر گالری مژده با تشکر از همه حاضران، اساتید و مهمانان اظهار کرد که جمعه اول آذر ماه نمایشگاهی از آثار استاد مهدی سحابی در گالری مژده برپا خواهد شد که خیلی از این آثار تاکنون دیده نشدهاند. او از حاضران خواست تا برای دیدن آثار مهدی سحابی جمعه به نمایشگاه آثار هنری این استاد بزرگوار در گالری مژده بیایند.