کد خبر: 17992 A

زنده باد تغییر در صدا و سیما

زنده باد تغییر در صدا و سیما

حسین هاشم پور

ایران آرت :

لابد تعجب می کند رییس نوآمده صدا و سیما که چه ذوقی می کنند مردم از اندک تغییر زوایه نگاه در تلویزیون ؛ پخش خبر جوایز کن و شنبه شبی که گذشت گزارش های واقع گرا از پنجمین حراج تهران، آن هم حتی در بخش خبری 20:30! شبکه های اجتماعی مجازی را پر کرد از هورای مردم ‌:"نمردیم و دیدیم تلویزیون به اصغر فرهادی تبریک گفت"، " بیست و سی بعد پنج سال، اهمیت حراج تهران در رونق بازار هنر، برند سازی بین المللی برای هنر ایران و ... را درک کرد" ؛ این حیرت و شادمانی عمومی از همین تغییرات مثقالی باید برای رییس تازه پیغام ها به ارمغان آرد:

یک - نخستین پیغام این است که ببینید تا پیش از این واکنش صدا و سیما به دستاوردهای جامعه هنری چه بوده، که حالا با دو تا خبر و گزارش، همه ذوق کرده اند؛ والبته پیغام دیگر این است که همچنان صدا و سیما برای مردم مهم است که این خود از ضرورت تسریع در بازسازی افکار عمومی می گوید.

دو - بارقه های بازگشت صدا و سیما به متن جامعه ایرانی در زمانی شکل می گیرد که دیرین سالی ست بسیاری اکراه دارند به سازمانی که از جیب تک تک مردم هزینه اش پرداخت می شود، رسانه ملی اطلاق کنند؛ مردم خود را و امروز خود را در قاب صدا و سیما به خصوص تلویزیون نمی بینند، در این رسانه از خبر تا سریال بر رویکردهایی تاکید می شود که مخاطب حیران می ماند چگونه برنامه سازان به چنین برداشتی رسیده اند؟ انگار که آشکارا قصد دارند به شعور مخاطب توهین کنند... و از همین جا جدایی مردم و تلویزیون کلید خورد.

سه- جالب است که انتظارات جامعه هنری از صدا و سیما خاصه تلویزیون آنقدر بدیهی و پیش پاافتاده است که برآوردن بخشی از آنها در کوتاه مدت هم ممکن است؛ گنجاندن بخش اخبار هنری دستکم به میزان نصف اخبار ورزشی که از شبکه های سیما روی آنتن می رود، بازنگری جدی در فهرستگان ممنوع التصویرها تا مثلا مجبور نشوند فقط د ستان و قسمت پایینی ریش سفید جناب پاکدل در حراج تهران را نشان دهند یا فلان تیزر سینمایی را به جهت حضور یک بازیگر به کل پخش نکنند، کمک به دیده شدن رویدادهای هنری با اختصاص تبلیغات رایگان به تئاتر، موسیقی، نمایشگاههای تجسمی، سینما، کتاب؛ پرسش گری در زمینه حقوق های پایمال شده جامعه هنری مثلا چرایی تداوم لغو کنسرت در برخی شهرستانها... و البته کهنه زخم حذف نمایش ساز در صفحه تلویزیون که در جامعه جهانی همه ما را سرافکنده می کند... اینها و بسیاری مطالبات دیگر که بارها و بارها از جمله در همین ستون( وقتی تلویزیون ممنوع التصویر می شود ، بزرگانی که تلویزیون آنها را ممنوع الکار می بیند ، تلویزیون خوش تیپ ها را دوست ندارد ... ) بدان ها پرداخته ایم.

چهار- بازگرداندن آب رفته به جوی بسیار دشوار است، ویژه در عرصه فرهنگ که مخاطب گریز پاست و برای دانستن و یا حتی سرگرمی کانال گردی ها می کند، اما جامعه ایرانی ثابت کرده مهربان است و آماده است برای ساختن سرزمین خود ایثار کند، نمونه در این زمینه بسیار است، آخرینش همین مشارکت میلیونی در انتخابات برای تنفس هوای تازه؛ لذا اگر پالس های مثبت تلویزیون در جهت خواست حداکثری جامعه در همین کوتاه مدت بیشتر و بیشتر شود امید به احیای عنوان "رسانه ملی" افزون تر خواهد بود؛ به درستی رسانه ملی آن است که مردم ببویند نه اینکه خود بگوید!

این یادداشت امروز 11خرداد در روزنامه شرق ص 14 به چاپ رسیده است.

 

حسین هاشم پور حسین عبدالهاشم پور
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین