|
گلشیری هم آرام و قرار نداشت. این مرد نمیخواست پیر بشود. ایستاد و دوباره از آیدا درخواست کرد برود طبقه بالا پیش شاملو. آیدا خسته بود. گفت هنوز آماده نیست. گلشیری دوباره نشست و کمی از حال و احوال شاملو پرسوجو کرد. پرسید چطور شاملو را از طبقه بالا به طبقه پایین میآورد یا چطور او را به دکتر میبرد و برمیگرداند.
فرزانه طاهری با بررسی وضعیت ترجمه آثار ایرانی، همچنین از ناشرانی میگوید که کتابها را حبس میکنند و مترجمانی که کلاهبرداری میکنند یا کتابها را میکُشند.
"در نمایشگاه کتاب من دو ساعت در غرفه بودم، فوقش ۱۰، ۲۰ نفر آمدند، ولی در غرفه دیگر برای مجری تلویزیونی یا بازیگری که کتاب نوشته یا ترجمه کرده بود، کلی آدم صف کشیده بود."
فرزانه طاهری گفت: من در تجربه ۲۱ساله زندگی مشترک با گلشیری هیچگاه در سایه نبودم؛ من همه وقت در زیر آفتاب او بودم.
کاش باشند نویسندگانی که برای چاپ ننویسد، برای در کشو گذاشتن بنویسند، مبادا ذهن خوگیر شود به این کمربند قرمزی که به دورش کشیدهاند.
فرزانه طاهری با بیان اینکه خریدن کتاب با تیراژ زیاد از برخی ناشران جز فساد نتیجهای ندارد، گفت: بعد از رفع ممیزی مهمترین خواسته ما رفع تصدیگری، رانت و دخالت دولت از حوزه فرهنگ است.
دولت آبادی گفت: فکر آزاردهندهای به من میگوید بنشین به گوشهای مانند تمام نیاکانت؛ برای اینکه رابطه اجتماعی به نحوی تغییر کرده است که شخص احساس میکند در آن جایی ندارد.