پنجشنبههای ایرانآرت با موسیقی و سهند آدمعارف [شش]
مختصات سبک زندگی بیتلی در تهران، یا جادوی راک چهطور ایرانیان را سحر کرد؛ بخش سوم: مرغ شیدا hello hello
تجربه نشان داده است قطعهای از داوود مقامی را میتوان با اثری از گروه موسیقی «نیروانا» ترکیب کرد
ایرانآرت، سهند آدمعارف: هفته گذشته در پنجشنبههای ایرانآرت و در بخش دوم سلسلهمباحث مربوط به موسیقی راک به حلقه مفقوده راک ایرانی رسیدیم و از آثار ابراهیم منصفی بهعنوان نمونههایی یاد کردیم که جوهرههایی از کنش اعتراضی و عاشقانه موسیقی راک را همرسانی میکرد. حلقه مفقوده موسیقی راک در ایران در این معنا بیشیلهپیلگی و روانی مضامین مورد استفاده در متن ترانهها و همچنین استفاده از ملودیها و تنظیمهای ساده برای یک یا دو ساز بود.
آیا بیتلها بزرگترین آهنگسازان پس از بتهوون بودند؟!
اما این فقط نشانههای فرهنگی نبودند و حواشی رفتارشناسانه بودند که باعث فراگیرشدن موسیقی راک در میان جوانان دهههای شصت و هفتاد میلادی اروپا و امریکا شدند. دستکم مادهخامی که منتقدان و صاحبنظران از آن بهعنوان نهاد و فطرتی یاد می کنند که در نظر هواداران و شنوندگان جوان ارج و ارزش بیشتری پیدا میکند، هیچ چیز جز موسیقی نبوده است. البته در این معنا سخنهای گزافه و اظهارنظرهای اغراقآمیزی هم وجود دارند که چندان نباید روی آنها بهعنوان حقایق زیباییشناختی یا احکامی که مبنای نقد و نظریه هنری دارند حساب باز کرد همچون آن قول معروف ریچارد باکل، منتقد موسیقی ساندیتایمز، که در سال 1963 بیتلها را با عبارت «بزرگترین آهنگسازان پس از بتهوون» توصیف کرد (ریچارد باکل. ساندیتایمز. دسامبر 1963. موسیقی پاپ و فرهنگ عوام. نقل قول از یان چمبرز: ریتمهای شهری.ناشر مکمیلان. همپشایر، 1985 صفحه 63).
اما اینگونه هم نبود که اقبال عام بیتلها و بهطور کلی موزیسینهای راک، یکسره جدای از معیارهای موسیقایی باشد.
راک والا نیست اما موسیقی است
مایکل لیدون در کتاب «راک فولکلور؛ خدایان معبد پانتیون» در سال 1971 در این باره میگوید: «درباره راکاندرول میلیونها نظریه وجود دارد، هرچه هست و هرچه میخواهد باشد اما در یک چیز تردید نیست و آن اینکه راک، موسیقی است و جز این نیست.» در عین حال اگر بخواهیم باز هم به نظریات پیتر ویک در این مورد برگردیم، بنا به نظر او باید این نکته را هم خاطرنشان کنیم که ممکن است به این نتیجه پیشپا افتاده و تکراری برسیم که اگر راک قرار باشد از طریق ابعاد فرهنگی شناخته شود قطعا باید بهعنوان موسیقی مورد پذیرش قرار گیرد و برایش شکل هنری قانونی در نظر گرفته شود.
ترکیب نیروانا و داوود مقامی
در حالیکه از همان ابتدای پیدایش موسیقی راک اطلاق واژه هنر به آن بهنوعی توهین به مقدسات موزیسینها محسوب میشد و نوازندگان کلاسیک و جز، از موسیقی راک با لحن تحقیرآمیز برای یکدیگر استفاده میکردند، اما این گونه موسیقایی و مشتقاتش از همان ابتدای ورود به ایران بهعنوان یک گونه نخبهپسند و پیشرو مطرح شد و مد نظر قرار گرفت و نه گونهای موسیقایی که از دل تودهها بیرون آمده است چرا که هیچگاه موسیقی راک در ایران بهجای موسیقی پاپ بر تخت پادشاهی ننشست و آن جایگاه مردمی که راک در امریکا و اروپا بهدست آورده بود هرگز در ایران بهدست نیامد و شاید این یکی از مواردی باشد که طنز عمیقی را که در عرصه موسیقی ایران وجود دارد، بیشتر بنمایاند. نکتهای که برخی موزیسینهای متاخر ایرانی به آن توجه نشان دادهاند رخنشاندادن به برخی عناصر و برخی قطعات موسیقی کوچه و بازاری و تلفیقکردن این قطعات با موسیقی راک بوده است. مثلا تجربه نشان داده است قطعهای از داوود مقامی را میتوان با اثری از گروه موسیقی «نیروانا» ترکیب کرد بهگونهای که بهمیزان تاثیر قطعه نیروانا در مبدا، نظیر همان تاثیر را هم بتواند در مقصد بر جای بگذارد.
[محسن نامجو شاید آشناترین تجارب چنین ترکیبهایی را صورت داده باشد.]
تلفیق خراسان و دالاس
در گذشته به جوهره بیشیلهپیلگی موجود در آثار ابراهیم منصفی و قرابت آن با آثار تاثیرگذار اولیه راک سخن گفتیم اما از لزوم نزدیککردن معیارهای موسیقی تودهای با معیارها و جوهرههای موجود در موسیقی راک سخنی به میان نیامد. از دهه هشتاد شمسی بهبعد، برخی موزیسینها به پتانسیل موجود در موسیقی نواحی ایران پی بردند و از در تلفیق این موسیقیها یعنی مقامهای نواحی ایران با گونههایی همچون بلوز، راک و کانتریمیوزیک برآمدند. گذشته از قوتوضعفهای این شکل از تلفیق و موفقیتهایی که بهدست آمد و فرصتهایی که از دست رفت، این حرکت خودجوش نیازی بود که از سوی آهنگسازان جوان ایرانی تشخیص داده شده بود برای ایجاد اشکالی از موسیقی که بتواند کسالت موجود در موسیقی پاپ ایرانی را بشکند و نوعی از موسیقی عامهپسند را ایجاد کند که ارزشهای موسیقایی و فرهنگی خاص خودشان را هم داشته باشد. آثار عبدی بهروانفر یکی از بهترین نمونههای ترکیب موسیقی نواحی ایران با موسیقی بلوز و کانتری است که در اغلب قطعاتش سعی کرده است از مقامهای موسیقی خراسانی که پیشتر معمولا بخشیها با دوتار آنها را اجرا میکردند و همچنان هم در جوانب خراسان این موسیقی رواج دارد، استفاده کند و با استفاده از گیتار آکوستیک و سازدهنی و به واسطه موسیقی هموفونیک، قطعاتی ترکیبی را بسازد که رویدادی میانفرهنگی محسوب شوند. البته عبدی هیچگاه از زیر زمین به روی زمین نیامد تا تاثیر و بازخوردهای کار خودش را در میان مردم ببیند اما دستکم تاثیر فعالیتهای او بر نسل خودش بر هیچکس پوشیده نیست.
[آثار عبدی بهروانفر یکی از بهترین نمونههای ترکیب موسیقی نواحی ایران با موسیقی بلوز و کانتری است.]
البته باید به این نکته توجه داشت که گونه بلوز کاملا بهعنوان ریشه موسیقی راک شناخته میشود و ردیفهای معمول موسیقی بلوز که پنتاتونیک هستند همان ردیفهای موسیقی راک نیز بهشمار میآیند پس بنا بر این تلاشهای ایرانیان برای ترکیب بلوز با موسیقی نواحی بهنوعی میتواند در جهت رسیدن به ریشهها و آبخوردن از سرچشمهها بهشمار بیاید.
------------------------------------------------------------------------------------------------------
[سهند آدم عارف، شاعر و روزنامهنگار است. از او پیشترها کتاب شعر «پا» منتشر شده و اخیراً نیز کتاب شعر «غروب پاییزی همچو الاغ میآمد» در نشر نصیرا درآمده است. آدم عارف، یکی از دبیران تحریریه روزنامه «صبا»ست و چندسالی است به صورت تخصصی برای موسیقی خبرنگاری میکند.
او در «پنجشنبهها با موسیقی» برای ایرانآرت، از خاستگاههای موسیقی پستمدرن، راک و... و دگرگونشدن عالم موسیقی به دست موسیقیدانهای برجسته مینویسد تا بعد...]
برای خواندن یادداشتهای پیشین او در ایرانآرت، روی تیترهای زیر کلیک کنید:
مختصات سبک زندگی بیتلی در تهران، یا جادوی راک چهطور ایرانیان را سحر کرد؟
موسیقی با هفت روش سامورایی [سه]؛ ما میخواهیم دنبالهرو باشیم!
موسیقی با هفت روش سامورایی [دو]؛ فصلی جدید؛ پندرسکی، وایل و سرانجام جان کیج
موسیقی با هفت روش سامورایی/بررسی اجمالی سیر تحولات موسیقی معاصر از خاستگاهها تا امروز