ناگفتههای سهراب پورناظری از "ایران من" تا موسیقی پاپ / شجریان، ناظری و همایون بهترینند
سهراب پورناظری میگوید: با در نظر گرفتن معنای مردمی، خداراشکر تمام آثاری که من ساختهام را میشود در دسته پاپ قرار داد.
ایران آرت: نام خانوادگی پورناظری از سالها قبل در موسیقی ایران با استاد کیخسرو به گوش مخاطبان رسید و اغلب علاقهمندان موسیقی ایرانی، او و گروهش شمس را خوب به خاطر دارند. تهمورس پورناظری اولین فرزند خانواده پورناظری بود که بعد از پدر وارد عرصه موسیقی شد و علاوهبر حضور در گروه شمس، آهنگسازی و نوازندگی در آلبومها و کنسرتهای متعددی را تجربه کرد. سهراب برادر کوچک او سومین موزیسین خانواده پورناظری است که بیشتر با همکاریهایش با همایون شجریان شناخته میشود و در کنار همایون یکی از بهترین زوجهای موسیقی را تشکیل دادهاند.
به گزارش ایران آرت، تازهترین حاصل همکاری سهراب و همایون تابستان سال گذشته در قالب آلبومی تحت عنوان "ایران من" منتشر شد. این آلبوم شامل یازده قطعه و یکی از پرفروشترین و پرمخاطبترین آلبومهای یک سال اخیر بوده است. در حالیکه سهراب و همایون هماکنون برای برگزاری تور اجراهای "ایران من" به آمریکا سفر کردهاند، مصاحبهای از سهراب پورناظری با شماره نوروزی ماهنامه تجربه به چاپ رسیده که بخشهایی از این گفتوگو را در ادامه از ایرانآرت از نظر میگذرانید.
آخرین همکاری شما در مقام آهنگساز با همایون شجریان در آلبوم "ایران من" اتفاق افتاد. عدهای معتقدند شما در این آلبوم دست به کارهایی زدهاید تا صدای برخی مخالفتها را بخوابانید. نظر خودتان در اینباره چیست؟
راستش را بخواهید نه من و نه همایون جان هیچوقت کارهایمان را طوری جلو نبردهایم که بخواهیم مثلاً این گروه یا آن گروه را راضی کنیم. اصلاً به گمان من کسی که باتجربه است، اینطور کارش را پیش نمیبرد. به هر حال در طول این مدت به ما ثابت شده که فعالیت در مختصاتی که ما به دنبالش هستیم در میدان برخی انتقادات قرارمان میدهد و از نگاه من نباید به این موارد واکنش نشان داد. کلاً فضای هنر از نگاه من طوری نیست که آدم بخواهد بر اساس حرف دیگران در آن گام بردارد و به گمانم واکنش نشان دادن در مقابل تعریف و تمجیدها، تخریبها و انتقادها کار درستی نیست. کارهایی که ما در این آلبوم انجام دادهایم محصول 5 سال همراهیمان در کنار یکدیگر است. بنابراین باید آنها را منتشر میکردیم.
اتفاقاً یکی از ایراداتی که عدهای به این آلبوم میگرفتند، کنار هم قرار دادن کارهایی بود که فضای آثار مرسوم در یک آلبوم را تداعی نمیکرد. کارهایی با حال و هوا، سازبندی و طعم متقاوت که انگار ظاهراً فقط قرار بوده به قول خودتان منتشر شوند...
به جز کار "خداوندان اسرار" و "آیینهها" اصلاً تا به امروز از ما کاری منتشر نشده که سازبندی و حال و هوای آثار در آن یکسان بوده باشد. ما در آلبومهای مختلف از تنظیمها، سازبندیها و امکانات اجرایی مختلفی استفاده کردیم .این نوع نگاه تنها مربوط به کارهایی که در سالهای اخیر انجام دادهام، نمیشود و ساید بتوانم "پنهان چو دل" را به عنوان نمونهای که 12 سال پیش منتشر شد را برای اثبات این ادعا مثال بزنم.
قطعه "قلاب" یک از کارهای موجود در آلبوم "ایران من " و کنسرت "ایران من" بود. درباره چگونگی شکلگیری این قطعه هم برایمان توضیح دهید...
"قلاب" یکی از آن آثاری است که فضای عمیقی پیشروی من قرار داد. در این قطعه اتفاقی میافتد که هنوز هم وقتی آن را گوش میدهم، شخصاً خیلی دوستش دارم. مقدمه و آوازش را قبل از کنسرت "ایران من"ساختم اما تصنیفش پاییز سال گذشته ساخته شد. راستش برای خودم خیلی جالب است که نمیدانم وقتی میخواستم این تصنیف را بسازم در چه حال و هوایی بودم. اصلاً از حس و حالم در آن زمان هیچ چیز به یاد نمیآورم.
یکی از ویژگیهای شما جسارت در زمینه کاریتان است. میشود گفت این یک پارامتر اکتسابی است یا فقط باید به غریزه ارتباطش داد؟
باور کنید در این زمینه با محاسبه نمیشود پیش رفت. نمیگویم تاکنون محاسبه نکردهام اما هر وقت این کار را انجام دادهام، شکست خوردهام. برای نمونه درباره آهنگ "آهای خبردار" من به هیچ وجه فکر نمیکردم که اینقدر مورد توجه قرار بگیرد. شاید درباره اینکه آرایش غلیظ بتواند سروصدایی به پا کند فکر کرده بودم ولی درباره "آهای خبردار" هرگز!
شاید استفاده از گیتار الکتریک یا درامز را بتوانیم به عنوان اقدامی برآمده از جرئت و جسارت تلقی کنیم. از این بابت در سوال قبلی به این ویژگی اشاره کردم.
راستش با احترام به انواع مختلف موسیقی، به نظر من اینکه آدم بخواهد ذهنش را روی نغمه و صدا ببندد، خندهدار است. گیتار بیس هم صدا تولید میکند. آیا این خندهدار نیست که ما به گوشمان اجازه شنیدن این صدا را ندهیم؟ البته ممکن است محصول نهایی خوب از آب در نیاید و حتی با ایدئولوژی آن جنس از موسیقی در منافات باشد. همه اینها سر جای خودش درست است اما اینکه با آمدن نام برخی از سازها عدهای جبههگیری کنند، دیگر حرف این سالها نیست.
اتفاقاً نگاه استاد شجریان هم نگاه وسیع و جامعی به موسیقی است. مثلاً ایشان جایی گفته بودند گیتار ساز خوش صدایی است. آیا گناه کرده که گیتار شده؟ اصلاً مخالفت با گیتار مخالفت با سازی است که اسم و ریشهاش ایرانی است.
گاهی هنرمندان ما که در زمینه موسیقی ایرانی فعالاند، آنقدر درباره هنرمندان موسیقی پاپ حرفی نزدهاند که مخاطب احساس میکند اصلا آنها را نمیشناسد...
من صدای بسیاری از خوانندگان موسیقی پاپ را گوش دادهام و به آن علاقهمندم؛ مثلاً معین. جنس صدای این آدم واقعاً شگفتانگیز است و اگر مثلاً در یک مدرسه موسیقی ایرانی پرورش پیدا میکرد، میتوانست همچون مرحوم ایرج بسطامی در زمینه موسیقی ایرانی جایگاه بالایی کسب کند.
امروز این تفکر میان برخی از استادان موسیقی ردیفی دستگاهی وجود دارد که ذهنیت مثبتی نسبت به موسیقی پاپ ندارد و برای تضعیف یک کار آن را پاپ مینامند. از نگاه شما موسیقی پاپ یعنی چه؟
تعریف موسیقی پاپ که مشخص است. موسیقی مردمی یا پاپیولار را پاپ مینامند.
بنابراین کدام بخش از آثار شما را باید مردمی بنامیم؟
با در نظر گرفتن معنای مردمی خداراشکر تمام آثاری که من ساختهام را میشود در دسته پاپ قرار داد. "مرخ سحر" و "ای ایران ای مرز پرگهر" هم مردمی هستند.
در موسیقی دستگاهی ایرانی بعد از انقلاب اگر بخواهید از سه خواننده نام ببرید، چه کسانی خوانندههای برتر شما هستند؟
استاد محمدرضا شجریان، استاد شهرام ناظری و همایون شجریان.
در میان آهنگسازان موسیقی ایرانی پس از انقلاب چطور؟
پرویز مشکاتیان، جلیل عندلیبی و حسین علیزاده.