خسرو سینایی سازش را اهدا میکند / عمری با این ساز عاشقی کردهام
خسرو سینایی کارگردان و فیلمنامهنویس ایرانی و نوازنده آکاردئون، ساز خود را به موزه موسیقی اهدا میکند.
ایران آرت: خسروسینایی، کارگردان و فیلمنامه نویس نام آشنای سینمای ایران است که البته خود را تنها محدود به حوزه فیلمسازی نکرده؛ او را میتوان از جمله هنرمندان جامع الاطرافی دانست که از سینما تا هنرهای تجسمی و شعر و بخصوص موسیقی، دستی از نزدیک بر آتش دارد. او به شکل حرفهای ساز مینوازد و ساز تخصصیاش نیز آکاردئون است. او را میتوان از معدود نوازندگان سبک کلاسیک آکاردئون به حساب آورد که البته مشغلهاش در حوزه فیلمسازی این اجازه را به او نداد که این مسیر را ادامه دهد و بهناچار ساز محبوبش را برای همیشه کنار گذاشت؛ جز نواختن در ایام فراغت و تنها برای دل خودش. و اما حالا او تصمیم گرفته تا آکاردئون قدیمی خودش را به موزه موسیقی اهدا کند تا در کنار دیگر سازهای جای گرفته در این موزه، آکاردئون خسروسینایی هم یادآور روزهای پرخاطره برای این هنرمند باشد. گفتوگوی روزنامه ایران با سینایی را در ادامه میخوانید:
پیش از انقلاب و شاید سالهای بعد از آن، کمتر افرادی به نوازندگی ساز آکاردئون آن هم به سبک کلاسیک و تخصصی روی آورده بودند، در ابتدا بفرمایید چطور شد به موسیقی روی آوردید و این ساز را انتخاب کردید و حال چرا تصمیم دارید این ساز را به موزه موسیقی اهدا کنید؟
من درخانوادهای بهدنیا آمدم که پزشک بودن در آن یک سنت خانوادگی بود؛ پدربزرگم پزشک و پدرم تحصیلکرده دارالفنون و یک جراح بود. برادر بزرگم به موسیقی کلاسیک علاقهمند بود و برای من یک آکاردئون خریداری کرد.از 12 سالگی آکاردئون مینواختم، آن زمان آکاردئون مانند گیتار ساز بسیار مطرحی بود و اغلب جوانان آکاردئون مینواختند، البته در دنیا هم ساز شناخته شده ای است به همین دلیل بدون هیچ پیش آگاهی مجذوب این ساز شدم.
سال ١٣٣٧ تحصیلاتم در دبیرستان به پایان رسید و دیپلم گرفتم و به وین رفتیم؛ آکاردئونم را هم با خود بردم و در کنار دورههای مختلف تحصیلی و آموزشی چون معماری؛ آهنگسازی و درنهایت فیلمسازی را هم آموختم. من آکاردئون را به شکل خصوصی نزد رئیس همایش آکاردئون کنسرواتوار وین پروفسور «وینکل بائر» ادامه دادم. سبک نوازندگی من بهصورت کلاسیک بود و در ایران مخاطب کمتری داشت و کمتر با این شیوه آشنایی داشتند.
در کنسرواتوار وین به مدت هفت سال شاگرد خصوصی استادم بودم و دو سال آخر به پیشنهاد ایشان در رشته تعلیم و تربیت ساز آکاردئون و موسیقی، کنسرواتوار وین را به اتمام رساندم.آن زمان هم به شکل گروههای پنج نفره در شهرهای مختلف اتریش اجرای کنسرت داشتم و هم به شکل سولو آثاری را اجرا میکردم. بعدها که به ایران آمدم طبعاً چون رشته فیلمسازی خوانده بودم تصمیم گرفتم فقط کار فیلمسازی را ادامه بدهم بنابراین زمان کافی برای تمرین آکاردئون باقی نمیماند بههمین دلیل آکاردئون را کنار گذاشتم. البته با عمل جراحی که روی کمرم انجام گرفته بود این امکان وجود نداشت و در نهایت با کمال دلتنگی ناچار شدم نوازندگی را کاملاً کنار بگذارم چرا که انگشتهای دستانم بیحس شده بود و قرار گرفتن آکاردئون روی شانهام این بیماری را تشدید میکرد.
آن زمان شاید من تنها کسی بودم که آکاردئون را به شکل جدی و حرفه ای مینواختم و اجرای کنسرت داشتم. البته افراد بسیاری هستند که آکاردئون مینوازند ولی تکنیک نواختن آنها حرفه ای نیست و گویا تکنیکشان را از پیانو یا سازهای دیگر روی آکاردئون پیاده میکردند ولی آکاردئونی که من کار می کردم کاملاً کلاسیک بود و نیاز به تمرینهای بسیار داشت به همین دلیل بعد از اینکه به فیلمسازی مشغول شدم دیگر فرصتی برای پرداختن و تمرین کردن باقی نماند. من عمر و جوانیام را با این ساز گذراندهام وخوشبختانه به جاهای خوبی هم رسیده است اما متأسفانه نتوانستم ادامه بدهم و برای اینکه سازم محفوظ بماند در کمال دلتنگی آن را به موزه موسیقی تقدیم میکنم.
بعد از برگشت به ایران آیا اجرای کنسرتی هم داشته اید؟
بله.تنها یک بار و اگراشتباه نکنم حدود سال 1380 بود که بهمدت دو شب در خانه هنرمندان اجرای برنامه داشتم. البته بعد از سالها کنارهگیری و تمرین نکردن، دیگر آن تکنیک اولیه را نداشتم و تنها بهخاطر یادآوری به خودم و ارتباط عاطفی شدیدی که با این ساز داشتم این کنسرت را برگزار کردم.