نویسنده زن ایرانی که سالهاست در قرنطینه زندگی میکند
آخرین رمان آتوسا مشفق "یک داستان تنهایی" است که درست زمانی که قرار بود منتشر شود، انزوا و تنهایی به عادتی جدید در جهان تبدیل شد.
ایران آرت: بهار ۲۰۱۵ در اوکلند کالیفرنیا آتوسا مشفق تنهای تنها بود. چند داستان کوتاه و یک رمان کوتاه منتشر کرده بود اما چند ماه پیش از آن بود که اولین رمانش "الین" جایگاهی در میان فینالیستهای بوکر برای او دست و پا کند و او را معروف سازد.
بعد از اتمام کارشناسی هنرهای زیبا در دانشگاه براون و کمکهزینه تحصیلی دانشگاه استنفورد (جایی که هرگز احساس نکرد به آن تعلق دارد)، او حالا آنطرف خلیج در سانفرانسیسکو بدون هیچ دوستی زندگی میکرد و در حال تکمیل مجموعه داستان خود به نام "دلتنگ دنیایی دیگر" بود. او گرفتار اندوهی چنان شدید بود که تنها با نوشتنِ بیشتر میتوانست بر آن غلبه کند.
به نوشته نیویورک تایمز، مشفق ۳۸ ساله اوایل ماه فوریه گفت: "وقتی آن کتاب را تمام کردم درست مثل این بود که کسی مُرده باشد. آینده برایم هولناک بود. میبایست چیزی مینوشتم تا مرا به آنسوی یک تجربه ببرد."
بنابراین ذهنش را وادار کرد که در زمان حال باشد و از یک رژیم سخت و مشخص پیروی کند: او باید روزی هزار کلمه مینوشت، بدون آنکه به عقب نگاه کند. تا زمانی که به نتیجهای برسد. وقتی رسید، فورا آن را در یک کشو رها کرد و چهار سال بعد و بعد از سه کتاب آن را دوباره یافت. آن دستنوشته اواخر امسال به عنوان سومین رمان مشفق منتشر خواهد شد.
به گزارش ایبنا، "مرگ در دستانش"، سفری خوفناک در ذهن زنی پا به سن گذاشته است که قوه درک و عقل خود را از دست میدهد، یک رمان درام جنایی. اما برای مشفق سادهتر و شخصیتر از آن است. او میگوید: "آن را برای خودم نوشتم. یک داستانِ تنهایی است."
این کتاب در ابتدا قرار بود این ماه منتشر و به دنبال آن یک تور بینالمللی برگزار شود. از قضای روزگار دلیل به تعویق افتادن این برنامهها –فاصله اجتماعی برای مهار ویروس کرونا- دلیلی است که خوانندگان میتوانند این "داستان تنهایی" را مرتبطتر از همیشه بدانند.
ناشر مشفق، انتشارات پنگوئن، هنوز تاریخ انتشار جدیدی مشخص نکرده اما به احتمال زیاد اواخر تابستان امسال خواهد بود. مشفق اواخر ماه مارس و پس از تغییر برنامهها گفت: "امیدوارم وقتی مردم این کتاب را میخوانند نگویند "آه خدایا، یک کتاب دیگر از آتوسا درباره این زن در قرنطینه.""
نگرانیِ بهحقی است. مشفق شش سال است که در این بازی است و میداند که خوانندگان احتمالا نظر خاصی درباره او دارند. او شهرت خود را بر پایه شخصیتهایی که در حاشیه جامعه وجود دارند بنا نهاده است. آنها قاتل، مصرفکنندگان مواد، آدمهای بیکار و بیعار و منحرفهای جنسی هستند و مشفق آنها را با حداقلِ پالایش تصویر میکند.
دوایت گارنر، منتقد کهنهکار نیویورکتایمز مشفق را "فوقالعاده بااستعداد" خوانده و جیا تولنتینو، نویسنده و منتقد نیویورکر او را "جالبترین نویسنده معاصر امریکایی درباره موضوع زنده بودن در زمانی که زنده بودن احساس وحشتناکی دارد" توصیف کرده است. برای دیگران مثل سم سکز، نوشتار او "دلمرده" و بیرحمیاش "مشخصهی شکبرانگیز" اوست. اما شاید هیچکس به اندازه خود نویسنده مستقیم به هدف نمیزند: "کسی مثل خودم را نمیشناسم."
مشفق که خود را معتاد به کار توصیف میکند میگوید در نیمه راه رمان بعدیاش درباره زنی است که در دهه ۱۹۹۰ از چین به سانفرانسیسکو مهاجرت میکند. در این میان چندین پروژه فیلم هم هست که هنوز نمیتواند درباره آنها صحبت کند.
اما آیا او به همان اندازه که در کتابهایش نشان میدهد، شخصا هم با اعتماد به نفس است؟ میگوید: "بله، اما اگر بخواهم آن را تصحیح کنم باید بگویم که هرگز نگفتم کار آسانی است." او میگوید یافتن ارتباط عمیقتر با خودم و قدرت بزرگتری که آن بیرون است کار دشواری است.
معلم نویسندگی مشفق، "جین استاین" در سال ۲۰۱۷ به خاطر افسردگی خودکشی کرد. هفت ماه بعد، برادر کوچکتر او داریوش بر اثر سوء مصرف مواد مخدر از دنیا رفت. او میگوید: "در هم شکستن از مرگهای اطرافم شیوه فکر کردن به زمان را در من عوض کرد." با ورود به اوج دوران حرفهای خود، جایی بین جوانی و چیزی که بعد از آن میآید، مشفق میبیند که راه باریک شده است. او میگوید: "کاملا آگاهم که قرار نیست همیشه زنده بمانم."
پنج سال پیش وقتی مشفق "مرگ در دستانش" را در نوع دیگری از انزوا مینوشت، پیشبینی نمیکرد که داستانش در سال ۲۰۲۰ بازتاب پیدا کند. حالا او خودش آن را از دریچه دیگری میبیند. او میگوید: "اینطور نبود که وستا از تنهایی دیوانه شده باشد. او زنی است که زندگی در انزوا را انتخاب کرد تا صلح را در زندگیاش پیدا کند و در این فرآیند با قوه تخیل خود روبهرو شد."