مهدی تهرانی| نقد در مطبوعات ایران
تکه پازلهای نقدنویسی در مطبوعات و رسانههای آنلاین و مجازی ایرانی
مهدی تهرانی: فکر میکنم نقدهای روزنامهای و ژورنالیستی به حد وفور در طی این سالها رشد داشته است. این که یک منتقد از این راه بتواند نان بخورد را مطمئن هستم که مقدور نیست اما علاقهمندی در این باب را یقین دارم. چنانکه عمده دانشجویانم در این ۲۲ سال به این عرصه قدم گذاشتند و چند سالی نوشتند و سپس فرار کردند و من هم برایشان دست زدم و خوشحال از این که فهمیدند که چیزی در این توبره نیست.
ایران آرت: مهدی تهرانی: تاریخ نقد هنری در مطبوعات ایران به دههها قبل برمیگردد. نقد سینما و تئاتر و نقد فعالیت گالریهای هنری، نقد معماری و نقد هنرهای تجسمی همگی سابقه کلان دارند. این مهم را هم در نظر بگیرید که اگرچه تا ۲۵ سال پیش رسانه برخطی در ایران وجود نداشت اما رسانههای چاپی آنقدر نویسنده داشتند و مخاطب خاص و عام که هرگز جایی خالی برای منتقدی احساس نمیشد.
بااینهمه دراینبین منتقد فیلم و سینما و همچنین منتقد هنری در معنای علمی آن کمتر در عرصه مطبوعات و رسانههای ایران بروز و ظهور کرده است. آیدین آغداشلو، بابک احمدی، مرتضی کیوان، هوشنگ کاووسی، ایران درودی و ... از شاخصترین این نوع منتقدین هنری برشمرده میشوند.
از نسل من که نقدنویسی هنری و نقدنویسی در حوزه تخصصی فیلم و سینما را از ۲۰ سالگی شروع کرده و اکنون ۳۵ سال است دارد مینویسد هنوز دهها تن در عرصه حضور دارند و جوانترها نیز به مدد شبکههای مجازی خیلی سریع و راحت پلههای ترقی را یکشبه طی کردند. اینستاگرام شده است محفل اینان و کافیشاپها خلوت علمیشان.
به اینها سایتهای فروش آنلاین فیلم و سریالهای خارجی را اضافه کنید. صدها تن بهعنوان منتقد در این سایتها مطلب مینویسند و به اسم نقد منتشر میکنند و مهم اینجاست که فراوان مخاطب دارند.
توجه داشته باشید که من در ابتدا قصد داشتم روند حال حاضر نقدنویسی و خصوصاً نقد فیلم و سینما در مطبوعات و رسانههای برخط و شبکههای مجازی را به تصویر بکشم. حرف از ضعف و قوت نیست. ذکر دستیابی تماشاگر و خواننده به نوشتههایی است که در قالب نقد هنری در این بسترها ارائه میشوند.
من فکر میکنم نقدهای روزنامهای و ژورنالیستی به حد وفور در طی این سالها رشد داشته است. این که یک منتقد از این راه بتواند نان بخورد را مطمئن هستم که مقدور نیست اما علاقهمندی در این باب را یقین دارم. چنانکه عمده دانشجویانم در این ۲۲ سال به این عرصه قدم گذاشتند و چند سالی نوشتند و سپس فرار کردند و من هم برایشان دست زدم و خوشحال از این که فهمیدند که چیزی در این توبره نیست.
من تکههای پازل نقدنویسی در مطبوعات و رسانههای برخط و مجازی ایران در حال حاضر را اینگونه شرح میدهم:
تکه پازل منتقد آکادمیک: این گروه منتقدان فیلم و سینما که بهنوعی منتقد هنری نیز هستند، صفر تا صد تحصیلاتشان مرتبط با چیزی است که مینویسند. اینگونه منتقدین عمدتاً در فضای مطبوعاتی و رسانهای درباره تاریخ سینما، فیلمهای کلاسیک، سینمای کشورهای جهان، قواعد سینمایی و فیلمهای روز غیر ایرانی مینویسند. در حقیقت این افراد بضاعت سینمای ایران را در نقدنویسی، بلد نیستند و اگر هم بنویسند نوشتههایشان با دیگر آثارشان درباره فیلمهای خارجی تفاوت زمین تا آسمان دارد. اینها افرادی هستند که مثل خود من فقط برای قشر خاصی مطرح بوده و برای عام و عوام در گمنامی مطلق هستند. مثالی بزنم با مرحوم عبدالله انوار به یک موسسه مطبوعاتی و روزنامه بسیار معروف و بزرگ رفته بودم. دوستان گروه فرهنگ و هنر نمیدانستند سابقه من چیست و چگونه در معیت استاد انوار هستم؟ به دبیر گروه اسمم را گفتم با این جمله که فقط در روزنامه شما طی دو دهه بهطور دقیق ۲۴۳ یادداشت و مقاله درباره سینما و معماری نوشتهام. اضافه کردم بنده حتی اولین گزارش اختصاصی از جشنواره کن بعد از انقلاب یعنی دوره ۵۵ آن را برای روزنامه شما تهیه و منتشر کردم!
کوتاهسخن آنکه درنهایت تکه پازل منتقد آکادمیک مفهوم نقدنویسی را اینگونه ارائه میدهد: نقد فیلم آکادمیک در معنای وسیعتری بهعنوان گروهی از منتقدان فیلم تلقی میشود که فیلم را موضوع نقد علمی خود قرار میدهند و آن را در چارچوب زیباییشناختی، فنی، اقتصادی، جامعهشناختی یا فلسفی طبقهبندی میکنند. در حقیقت یک فیلم از منظر هنری، زیباییشناختی و نظری مورد تحلیل و بررسی انتقادی آنان قرار خواهد گرفت. در اینجا وظیفه منتقد تفسیر و ارائه رابطه - گاه ظریف - بین یک فیلم و شرایط اجتماعی است و بدین ترتیب گفتمانی درباره معانی عمیق ایدئولوژیک و زیباییشناختی گشوده میشود. همچنین اطلاعات اولیه درباره «فرم، محتوا و ساختار فیلم» به خواننده ارائه میشود.
تکه پازل منتقد ژورنالیست: منتقدین مرتبط به این گروه همگی روزنامهنگار هستند. برخی از آنها کارکشته هستند و برخی حداقلها را برای نوشتن نقد ژورنالیستی دارند. تمامی آنها با قواعد نگارش آشنایند و مخاطب را میشناسند و به تعبیری رگ خواب دستشان است. آنها کارشناسان سینما نیستند و نباید هم باشند چون مطلبشان را برای مخاطب مینویسند. آنها از دیدگاه مخاطبان عمومی، فیلمها را میبینند و نظرات خود را در مورد فیلمها اظهار میدارند. منتقدین ژورنالیست از دید مخاطبان، فیلمها را نقد کرده تا توجه خوانندگان را به فیلمهای جدید را جلب کنند.
این گروه، فیلم را برای تماشاگر توضیح میدهند. عاشق فیلمهای ایرانی قدیمی هستند و معیارشان در سینما کارگردانان و بازیگران قدیمی است. این منتقدین عمدتاً مصاحبههای کلان و دوستداشتنی و پر از ظرایف با اهالی و بدنه شریف سینمای ایران دارند. درباره هر فیلم ایرانی نقد مینویسند و پای ثابت انواع و اقسام جشنوارهها هستند. این منتقدین پرکار البته سینمای روز جهان را بشدت دنبال میکنند اما در نقدنویسی فیلمهای خارجی نیز مانند آنچه درباره کارهای ایرانی مینویسند از عرش به فرش و از دشت به اقیانوس میروند تا بتوانند مقایسهای از این اثر خارجی با یک فیلم ایرانی داشته باشند. جان کلام در وفاداری این گروه به سینمای ایران و مقایسه تام و تمام آن حتی بهاشتباه با سینمای جهان است. بااینهمه این نوع از منتقدین سینما برای مردم مینویسند و مخاطب دارند و بسیار مشهور هستند.
برخی از این تکه پازلهای بالاسر از رسانههای دیداری و شنیداری نیز درمیآورند. این گروه منتقدین مورد توجه و مقبول سیاستهای کشور هستند. برخی از آنان در روزنامهشان مینویسند. در رادیو از فیلم سخن میگویند و از تلویزیون نیز به خانوادهها سلام میکنند و پای ثابت جشنوارههای ایرانی و چهبسا خارجی هم هستند. این نوع منتقدین را من از منتقدین روزنامهنگار جدا میکنم چون وضع مالی خوبی دارند و کسی نمیتواند از نقدنویسی پول دربیاورد. چرا؟ چون اینجا نیویورک نیست.
تکه پازل مترجم-منتقد: به لحاظ علمی مترجم حرفهای آثار سینمایی اعم از مترجم کتاب، ستون و یادداشت را یکپا منتقد تمامعیار میدانم. این مترجمین حداقل فراوان فیلم خواندهاند! بله درست خواندید. فیلم خواندن خودش روشی برای بهروزرسانی خویش است. این همکاران ازجمله زحمتکشترین و بیادعاترین و پرکارترینها هستند. نمونه فاخر این نمونه روزنامهنگاران مترجم، علی افتخاری است. تا آنجا که من یادم است وی حداقل ۲۵ سال است که در مطبوعات ایران و در رسانههای ایران حضور دارد. چه زمانی که ستونی از شیکاگو تریبیون از راجر ایبرت ترجمه میکرد و چه زمانی که شروع به ترجمه فیلمنامههای فاخر نمود. این گروه در ریوونویسی سرآمدتر از همکاران ژورنالیست هستند. در نظر بگیرید که این افراد دانش ترجمه یک زبان بیگانه را سالهای سال فقط در یک حوزه تخصصی بکار گرفتهاند. این امتیاز میتواند این گروه را آشناتر به علم سینما نشان دهد.
تکه پازل منتقد سایت فروش فیلم: این منتقدین قدمت حداقل ده سالهای دارند. برخی از آنان در تولید محتوای سینمایی توانا و برخی در تولید محتوای کپی تخصص دارند. هرچه باشند اقبال مخاطب به آنان زیاد است. حتی میتوان گفت اسامی برخی از آنان که در سایت نوشته میشود یا در زیرنویس فیلم میآید بسیار بسیار شهره شده است. این افراد را شاید نتوان در هیچ دستهبندی علمی و ژورنالیستی قرار داد اما انکارشان قطعاً کاری غیر علمی و حتی مهمتر از آن انکارشان عقلایی نیست. این افراد مخاطب فراوان دارند پس هستند.
تکه پازل منتقد شبکههای مجازی: این افراد نیز بهنوعی سهمی در تولید نقد دارند. اعتبارشان بر کسی معلوم نیست اما دیدهام که در پیجشان در اینستاگرام استاد خطاب میشوند. همچنان که یک باری به کافیشاپی که پسرم آنجا مشغول است رفته بودم و در میز بزرگ کناری که از چینش چندین میز تشکیل شده بود حدود ۲۰ نفری حلقه زده بودند و شخصی در آن میان داشت از فیلم «دایره سرخ» سخن میگفت و فیلم را محصول سینمای آمریکا به کارگردانی فرد زینهمان میدانست و این فیلم را اولین کار سینمایی آلن دلون بر میشمرد! پسرم به آن جمع صمیمی گفت که پدرم دکتر فلانی مدرس و منتقد فیلم در میز بغلی هستند. یک نفرشان پیش من آمد و صمیمانه دعوتم کرد تا در جلسه آیندهشان حضور پیدا کنم تا از علم استادشان بهره ببرم. طبیعی بود که به گرمی پاسخ مثبت دادم، قهوهام را خوردم سیگارم را خاموش کردم و متواضعانه از افراد میز بزرگ بغلی خداحافظی کردم. دیگر به کافه پسرم نرفتم. زورم که به خودم میرسد.
این چند تکه پازل که در بالا ذکر کردم درمجموع نقدنویسی در مطبوعات و رسانههای برخط و رسانههای مجازی ایران را سر و شکل میدهند.