هنرمندان بازداشتی ، بازداشت هنرمندان ، ترانه علیدوستی ،هنگامه قاضیانی ، الناز شاکردوست ، لیلی رشیدی
هنرمندان در زندان یا پشت در زندان، متولیان هنر کجا هستند؟!/ ترمز نابودی را نکشیم چیزی برای دعوا هم باقی نمی ماند
سرمایههایی که سالها برای به ثمر رسیدن، هزینه برداشته، راحت توی اوین یا پشت در اوین جمع میشود و حتی دیگر مرحله اعجاب و حیرت و تحلیل را هم رد کرده. دیگر کسی نمیگوید که فرهنگ و هنر خوراک روح جامعه است و اگر نباشد، جامعه از درون تهی نمیشود. کسی نگران کتاب نخواندن، فیلم ندیدن، موسیقی گوش ندادن و... نیست. خوراک فرهنگی کالایی حذف شده است. روح مردم هم خراشیده. نوازشی نیست
ایران آرت: متن نازنین متین نیا در روزنامه اعتماد زیر تیتر « زندان ها را خالی کنید » با واکنش سازمان سینمایی وزارت ارشاد مواجه شد. هر دو متن ها را پیاپی تقدیم تان می کنیم:
نازنین متین نیا در صفحه آخر روزنامه اعتماد نوشته است: سینماگرها پشت در اوین نشستند. این جمله ساده خبری، عجیبترین خبر و جملهای است که این روزها میخوانید. اگر همین شش ماه پیش کسی پیشبینی میکرد که رخشان بنیاعتماد، لیلی رشیدی، مونا زندی و… دست به چنین کاری میزنند و خبرش روی سایت خبرگزاریها میآید، حتما برچسب «دیوانگی» میخورد.
اما حالا دیگر این خبرها عجیب نیست. حتی عجیب نیست که این سینماگرها پیگیر کار همکارشان، ترانه علیدوستی هستند. بازیگری که عصر شنبه بازداشت شده و فعلا کسی از سرنوشتش خبر ندارد.
روزگار عجیب و غریبی را میگذرانیم. عجیبتر اینکه تحلیلی هم نمیشود داشت. مثلا نمیتوانیم تحلیل کنیم که این ماجراها چه به روز سینمای ایران میآورد. مثل خبرهای دستگیری دیگران. مثل خبر دستگیری نویسندهها، روزنامهنگارها و ... که نمیدانی حتی چرا دستگیر شده اند. کار از تحلیل گذشته. اظهارنظر کنی که چه شود؟!
بپرسی که در شرایطی که فرهنگ و هنر مملکت تعطیل است، پروژهها یا توقف خوردهاند یا شروع نشده به پایان رسیدهاند، چه بر سر اوضاع و احوال فرهنگی میآید؟! نه، نمیشود. چرا؟! چون از مدتها پیش، همه چیز تعطیل شده.
بیربط به اوضاع و احوال و اتفاقهای پیش آمده، مدتهاست که حال فرهنگ و هنر خوب نیست. سالهاست که چرخ سینما نمیچرخد، کتابها با تیراژهایی پایین چاپ میشوند، گالریها تعطیل است و کنسرتها هم که ایضا و... مدتهاست که اینها را میگوییم، مدتهاست که متولیان فرهنگ و هنر، همه چیز را رها کردهاند و هنرمندان را سپردهاند به دست سرنوشت. به مسیری که خودشان بروند و ببینند میشود یا نه.
انگار نه انگار که وزارتخانهای به چه بزرگی، با بودجهای از بیتالمال، متولی اوضاع است. وزرا میآیند و میروند و فقط حرف و سخنرانی و چند جشنواره فرمایشی است که برگزار میشود تا دلمان خوش باشد چیزکی داریم. جز این هیچ چیز نیست و حالا هم که اینطور.
سرمایههایی که سالها برای به ثمر رسیدن، هزینه برداشته، راحت توی اوین یا پشت در اوین جمع میشود و حتی دیگر مرحله اعجاب و حیرت و تحلیل را هم رد کرده. دیگر کسی نمیگوید که فرهنگ و هنر خوراک روح جامعه است و اگر نباشد، جامعه از درون تهی نمیشود.
کسی نگران کتاب نخواندن، فیلم ندیدن، موسیقی گوش ندادن و... نیست. خوراک فرهنگی کالایی حذف شده است. روح مردم هم خراشیده. نوازشی نیست و بدتر اینکه حتی یادشان رفته که روزگاری در سالنهای شلوغ سینما، کنسرتها، گالریها و…دست لطیف هنر نوازششان میکرد و روح سرگردان آدمیزادی را از پس فشارها، به مهربانی مهمان میکرد.
حالا آنهایی که این محبت را به ارمغان میآوردند، تکافتاده و دست بسته، به جای درگیری برای فکر کردن به پروژههای تازه، باید بروند پشت در اوین بنشینند و به این فکر کنند که امروز نوبت این همکار است و فردا همکاری دیگر و چه کنند که اوضاع بهتر شود.
متولیان فرهنگ در این شرایط کجا هستند؟! این سوال اصلی است. باید پرسید که چه میکنند و چطور میخواهند دست فرهنگ و هنر را بگیرند و از چاله که نه، از چاه عمیقی که در آن سقوط کرده بیرون بکشند؟! اصلا حواسشان هست که این زنجیره سقوط در نهایت به مردم میرسد و نسلهای آیندهای که از دهه نود تا به امروز خوراک فرهنگی مناسبی نداشتند. مردمی که سرنوشت اینها را میبینند، جز ناامیدی و فراموشی نیاز به همآغوشی با هنر، چه دریافتی باید داشته باشند؟!
ما باید نگران اینها باشیم. از هر قشر و جناح سیاسی، اگر دلسوز ایرانیم و آینده ایران، نباید به این روزگار و اتفاقهایش بیتفاوت باشیم. بودن و نبودن ما، فارغ از هر تعلق اندیشه و تفکری، زیر سایه بودن و نبودن این سرزمین شکل میگیرد.
اگر ترمز قطار نابودی اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و محیطزیستی را نکشیم، دیر یا زود دیگر چیزی برای دعوا هم باقی نمیماند. ما باید اینها را ببینیم، درباره آن حرف بزنیم و برای سوالهای مهم، هر قدر هم سخت، پاسخی درخور پیدا کنیم. هنرمند، روزنامهنگار، نویسنده، خواننده، جامعهشناس و… مجرم نیست، زندان هم جای اینها نیست، باید زندانها را خالی و روح جامعه را ترمیم کنیم تا دیر نشده است.
پاسخ سازمان سینمایی ارشاد
سازمان سینمایی وزارت ارشاد به یادداشت بالا پاسخی به روزنامه اعتماد فرستاد که امروز منتشر شده است.
در متن این جوابیه آمده است:
در صفحه ۱۲ شماره ۵۳۸۰ روزنامه اعتماد به تاریخ ۲۸ آذر ۱۴۰۱ خواهشمند است توضیحات روابط عمومی سازمان امور سینمایی، سمعی و بصری وفق قانون مطبوعات در اولین شماره منتشر شود.
در پی ناآرامیهای اخیر و مسائل پیشآمده برای برخی از سینماگران کمیته مشترک ویژهای متشکل از نمایندگان سازمان سینمایی، قوه قضاییه و خانه سینما به منظور سرعتبخشی به روند رسیدگی به مشکلات ایجاد شد. اهم اقدامات انجامشده در راستای مساعدت برای آزادی یا رفع مشکلات سینماگران به شرح زیر است.
- تشکیل کارگروه متشکل از نماینده دادستان و نمایندگان سازمان سینمایی برای شناسایی افراد دارای پرونده قضایی
- برگزاری جلسات مختلف با معاون محترم دادستان کل کشور به منظور حلوفصل پرونده قضایی سینماگران
- تشکیل کمیته حمایت قضایی جهت پیگیری آزادی سینماگران در بند با حضور نمایندگان خانه سینما، دادستان کل کشور و سازمان سینمایی و برگزاری جلسات متعدد
- برگزاری جلسات با نهادهای امنیتی به منظور بررسی وضعیت پرونده سینماگران و کمک به حل مشکلات آنها
- پیگیری مداوم جهت رفع ممنوعالخروجی سینماگران، تبدیل بازداشت و زندانی برخی سینماگران به قرار وثیقه که بهطور مستمر ادامه دارد.
آنچه مسلم است متاسفانه بیانصافی مشهودی در قضاوت نویسنده محترم وجود دارد که با قضاوت مدیرمسوول روزنامه که در سرمقاله روز شنبه منتشر شد کاملا در تعارض است. سازمان امور سینمایی از آغاز اتفاقات اخیر ضمن برگزاری نشستهای مختلف با هنرمندان، در فضای افکار عمومی برای تلطیف فضای موجود و پرهیز از دوقطبیگرایی برحسب وظیفه تا حد امکان تلاش کرده به کسانی که دچار مشکل شدهاند، کمک کند و در این زمینه دستگاههای امنیتی و قضایی تعامل و همکاری با مجموعه وزارت فرهنگ را دارند.