آزاده نامداری چگونه معروف شد و چه حاشیههایی داشت؟/ از ازدواج ناموفق با فرزاد حسنی تا جنجال انتشار تصاویر خصوصی
پس از انتشار عکسهای خصوصیاش بود که حضور نامداری در فضای رسانه محدود و محدودتر شد و به تدریج نامش هم به عنوان یک مجری تلویزیونی در اذهان عمومی رو به محو شدن رفت.
ایران آرت: آزاده نامداری؛ نامی که طی دو دهه در مقاطعی بر سر زبان ها بوده است؛ گاه به واسطه اتفاقاتی که خودش در پررنگ شدن آنها بی تاثیر نبود و گاه به واسطه حاشیه هایی که به ناچار برایش رقم زدند؛ با این حال از زمانی که اسمش به عنوان یک چهره شناخته شده تلویزیونی مطرح شد، "آزاده نامداری" هیچ گاه در فضای رسانه به خاموشی کامل نگرایید و حالا مرگ ناگهانی اش هم این چرخه را تکمیل کرده است.
به گزارش ایسنا، حضور جدی نامداری در تلویزیون به آغاز دهه ۸۰ و اجرای آیتمی با عنوان "تازه ها" برمی گردد. او کرمانشاهی بود و فعالیتش را هم به واسطه همکاری با شبکه استانی زاگرس آغاز کرد. "تازهها" آیتمی نسبتا کوتاه در لابه لای برنامه قدیمی "سیمای خانواده" در شبکه اول بود که چهار سال به این مجری تازه کار فرصت داد تا خود را در قاب تلویزیون به مخاطب معرفی کند.
شیوه متفاوت بیان و تسلط مقابل دوربین، تداوم حضور آزاده نامداری را در تلویزیون رقم زد. او پس از پایان اجرا در "تازه ها" به شبکه دو رفت تا همراه با محمد قاسمی "غیرمنتظره" را به صورت روزانه اجرا کند. سال ۸۹ برای او به اجرای دو فصل از این برنامه گذشت که با محور جوان، کودک و خانواده روی آنتن می رفت.
یک سال اجرای "غیرمنتظره" برای نامداری که تازه ۲۷ سالگی را پشت سر می گذاشت، فرصتی بود تا خود را به عنوان چهره ای شناخته شده در اجرای برنامه های خانوادگی و اجتماعی مطرح کند. او اردیبهشت ماه ۹۰ بار دیگر با سری جدید این برنامه مقابل دوربین رفت که این بار با عنوان "جمع ما" به مخاطب معرفی شد. "جمع ما" در زمانی کوتاه به یکی از برنامه های حاشیه ساز تلویزیون تبدیل شد که البته همین حاشیه های در ظاهر منفی، در آن مقطع به دیده شدنِ بیشتر برنامه و اجرای مجری هم کمک کرد؛ از اعتراض به استفاده از المان های پلاس و حلقه در لوگوی برنامه گرفته تا شکستن صندلی مهمان در حین اجرای زنده. با مرور زمان اجرای نامداری هم که بیشتر زیر ذره بین منتقدان و مخاطبان قرار می گرفت، با انتقادهایی چون "پرسیدن سوالات به جای پرداخت درست و کارشناسی شده به موضوع"، "ورود بچهها به مباحثی که دانستن آن برایشان ضرورتی ندارد" و "ورود بعضی مهمانها که با فرهنگ جامعه نامتناسب بودند" مواجه و باعث شد که خود شبکه دو نیز این برنامه را نقد کند. با این حال نامداری در همین شرایط هم در مقابل منتقدانش کوتاه نیامد؛ برای مثال او درباره حاشیه شکستن پایههای صندلی مهمان برنامه، با اشاره به پخش اخبار مختلف درباره آن گفته بود: "باید اندکی ظرفیتها و تحملمان را بالا ببریم. حالا اتفاق عجیب و غریبی نبوده است. اینکه خبر ۲۰:۳۰، شبکه من و تو، ما و شما و ایشان! خبر پخش کنند، بههرحال تقصیر من نبوده، پایه صندلی افتاد شکست. یک میلیون پول دادیم، صندلی خریدیم دیگه نمی شکنه!"
و البته همین روحیه بود که باعث شد این مجری تلویزیون سال بعد را پرکارتر از قبل هم شروع کند. نامداری سال ۹۱ همراه با احسان علیخانی برنامه تحویل سال را عهده دار شد و همزمان با آن در همان تعطیلات نوروزی، برنامه روتین "خانمی که شما باشی" را اجرا کرد.
در همان زمان بود که خبرهایی درباره ممنوعیت فعالیتش منتشر شد و از آنجا که این خبرها اغلب از سوی تلویزیون تایید رسمی هم نمی شود، آزاده نامداری در اوج فعالیت در اجرا، ۹ ماه از قاب تلویزیون دور ماند تا پس از آن نامش به عنوان نویسنده در برنامه "پشت صحنه" احسان علیخانی بار دیگر در تیتراژ برنامه ای تلویزیونی درج شود. در ادامه هم برنامه هایی برای اجرا به او سپرده شد که در شبکه هایی با مخاطب خاص مانند جام جم و آموزش روی آنتن رفتند.
۹۲ ، سال بازگشت دوباره نامداری به شبکه های سراسری بود و تا مدت ها اجرای برنامه "خانومی که شما باشی" (پنج فصل) را در شبکه دو بر عهده گرفت و البته در همین سال بود که با فرزاد حسنی، دیگر مجری حاشیه ساز تلویزیون ازدواج کرد؛ ازدواجی که در کنسرت یک خواننده پاپ اعلام رسمی شد و دیرزمانی هم دوام نیاورد. آزاده نامداری و فرزاد حسنی حدود یک سال با هم زندگی کردند و در نهایت انتشار یک عکس از کبودی چشم نامداری در اینستاگرام شخصی اش، خبر از پایان وصلت زوج اجرا در تلویزیون می داد.
ازدواج دوم آزاده نامداری در فاصله کوتاهی (حدود یک سال) پس از جدایی از فرزاد حسنی شکل گرفت. او در سال ۹۴ برای بار دوم ازدواج کرد و در همان سال قصد داشت سری ششم برنامه "خانومی که شما باشی" را روی آنتن بفرستد اما در شرایطی که تیزر این برنامه هم از تلویزیون پخش شده بود، این برنامه هیچگاه روی آنتن نرفت.
و این پایانی بود برای حضور نامداری در قاب رسمی تلویزیون که البته بهرغم تمام حاشیهها و شایعهها، مانند برخی دیگر از همکارانش هیچگاه به پیشنهادهای شبکههای خارجی تن نداد و راه خارج از کشور در پیش نگرفت. حضور این مجری پس از آن به فضای مجازی محدود شد و بیشتر رنگ و بوی اجتماعی به خود گرفت. گفتگوهای چالشی با فعالان مختلف زن در عرصههای مختلف فرهنگی و اجتماعی از نمونه برنامه هایی بود که آزاده نامداری به اجرای آنها در پلتفرم ها پرداخت.
اما در همین حین یک اتفاق دیگر زندگی حرفه ای نامداری را به شدت تحت تاثیر قرار داد و در حقیقت او را برای همیشه از صحنه اجرا محو کرد. از این مجری تلویزیونی که همواره در مصاحبه هایش خود را متعلق به خانواده ای سنتی دانسته بود و پوشش انتخابی اش (چادر ملی) به عنوان الگو از سوی برخی مجریان زن تلویزیون و همچنین خانم های ایرانی مورد استفاده قرار گرفت، عکس هایی بدون پوشش سر منتشر شد که اگرچه در همان زمان هم از سوی برخی مصداق بارز ورود به حریم شخصی و عملی غیراخلاقی تشخیص داده شد، اما با این حال در مدت کوتاهی به سرعت در فضای مجازی دست به دست شد. این اتفاق از سوی نامداری با واکنش مواجه شد و او در ویدئویی اعلام کرد که در مکانی بوده که محارمش حضور داشته اند، اما این توضیحات هم کافی نبود تا بتواند مجری زن تلویزیون را از شرایطی که به یکباره دچارش شد، نجات دهد.
پس از آن بود که حضور نامداری در فضای رسانه محدود و محدودتر شد و او به انتشار مطالبی اجتماعی و خانوادگی در صفحات شخصی اش بسنده کرد و به تدریج هم نامش به عنوان یک مجری تلویزیونی در اذهان عمومی رو به محو شدن بود.
این در حالی است که انتشار ناگهانی خبر پیدا شدن پیکر بی جان مجری سابق تلویزیون در منزلش، در شرایطی که خانواده اش هم در سفر بودند و او در منزل تنها بوده است و ورود پلیس به ماجرا برای یافتن علت فوت، آن هم در نخستین روزهای فروردین ماه، بار دیگر مثل بمب رسانه ای صدا کرد تا حاشیه ای دیگر شاید برای آخرین بار نام آزاده نامداری را بر سر زبان ها بیندازد. با رفتن همیشگی نامداری تمام حاشیه ها و اتفاقات گذشته بار دیگر در ذهن ها تداعی شد و در این میان پرسش هایی جدید شکل گرفت؛ اینکه در این ساعاتی که از مرگ نامداری می گذرد و پیکر بی جان او در انتظار کالبدشکافی است، آیا تک تک آنهایی که در انتشار عکس های او در فضای مجازی و تغییر مسیر زندگی اش نقش داشتند، برای یک بار هم که شده به عاقبت کار خود فکر کرده اند؟! و اینکه بهتر نیست متولیان امر فرهنگ و هنر در کشور یک بار برای همیشه مقابل رفتارهای غیراخلاقی اینچنین که مصداق بارز ورود به حریم خصوصی افراد است و حتی پس از مرگ نامداری ها هم ادامه دارد، بایستند و رویکردی هوشمندانه تر را در دستور کار قرار دهند؟!