از همکاری با بزرگان هالیوود تا بازی در فیلم کیارستمی/ ژان کلود کریر و میراثی که بر جای گذاشت
او با تعدادی از چهرههای نامدار عرصه ادب و هنر ایران دوستی داشت و به متون کهن ادبیات ایران و در کل فرهنگ و اساطیر شرقی علاقهمند بود.
ایران آرت: یاور یگانه در همشهری نوشت: معمولا سینما آنقدر که به ستارهها و هنرپیشهها و حتی کارگردانها لطف دارد، به فیلمنامهنویسان روی خوش نشان نمیدهد و کمتر پیش میآید که نام فیلمنامهنویسی بلندآوازه شود و طرز فکر و شخصیت و نگاه ویژهای را تداعی کند. اما ژان کلود کریر از معدود فیلمنامهنویسان متبحر و خلاقی بود که توانست در سینما به جایگاهی برسد که نامش بهعنوان فیلمنامهنویسی متمایز در اذهان بماند.
کریر که دوشنبه هفته پیش در 89سالگی درگذشت، در سال 1931در فرانسه متولد شد. او در دوران دبیرستان دانشآموزی مستعد بود و در دانشگاه اکول نرمال سوپریور به تحصیل در رشته ادبیات و تاریخ پرداخت. بعدها، زمانی که حرفه فیلمنامهنویسیاش را آغاز کرد، در تبدیل متون ادبی و تاریخی به فیلمنامه به چنان درجهای رسید که بهعنوان متخصص اقتباس از این متون شناخته میشد. کریر پیش از آنکه وارد سینما شود، نخستین رمانش را به نام "مارمولک" در 26سالگی منتشر کرد. پس از آن با ژاک تاتی، کارگردان برجسته فرانسوی آشنا شد که از او خواست فیلمهایش را به رمان تبدیل کند؛ کاری درست برخلاف آنچه بعدها بارها انجام داد. کریر بسیار خوشاقبال بود که در همان اوان ورودش به سینما با لوئیس بونوئل، فیلمساز سوررئالیست آشنا شد و حاصل نخستین همکاری مشترکشان "خاطرات یک کلفت" (۱۹۶۴) با بازی ژان مورو بود. کریر و بونوئل چنان به درک متقابلی از هم رسیده بودند که بونوئل دوست نداشت با فیلمنامهنویس دیگری جز او کار کند. "بِل دو ژور" (1967)، "راه شیری" (۱۹۶۹)، "جذابیت پنهان بورژوازی" (۱۹۷۲)، "شبح آزادی" (۱۹۷۴) و "این میل مبهم هوس" (۱۹۷۷) حاصل همکاری 20ساله کریر و بونوئل است. هریک از این فیلمها بارها از سوی منتقدان چه در زمان اکرانشان و چه در سالهای بعدی مورد تحسین و تحلیل قرار گرفتهاند و بهعنوان نمونههای اعلای بداعت و خلاقیت سینمایی از آنها نام برده شده است. کریر برای 2فیلم "جذابیت پنهان بورژوازی" و "این میل مبهم هوس" به همراه بونوئل، نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلمنامه شد. اما همکاری موفق کریر با کارگردانان تنها به بونوئل محدود نمیشد. او در سال 1989به همراه فیلیپ کافمن یکبار دیگر نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین فیلمنامه برای فیلم "سَبُکی تحملناپذیر هستی" شد که اقتباسی از کتاب مشهور میلان کوندرا به همین نام بود.
کریر فیلمنامهنویسی جهانی بود و با کارگردانانی از ملیتهای مختلف همکاری کرد. او با فولکر اشلوندورف، کارگردان آلمانی، 2بار همکاری کرد که به اذعان منتقدان نتیجه این دو همکاری چشمگیر و تحسین برانگیز بود. کریر، اشلوندورف و فرانتس سیتز در سال1979 اقتباسی از رمان مشهور "طبل حلبی" نوشته گونتر گراس، رماننویس آلمانی صورت دادند که بسیار مورد توجه قرار گرفت و توانست نخل طلای کن و اسکار بهترین فیلم خارجیزبان را از آن خود کند. در سال1984 کریر، اشلوندورف، پیتر بروک و ماری هلن اسچِن دست به کاری زدند که بسیار دشوار بهنظر میرسید و آن اقتباس از "طرف خانه سوان" ـجلد اول رمان 7جلدی "در جستوجوی زمان ازدسترفته" شاهکار بیبدیل مارسل پروست ـ بود؛ فیلمی با بازی جرمی آیرونز و آلون دلون که مورد تحسین قرار گرفت. از کارگردانان بزرگ دیگری که کریر با آنها همکاری کرد میتوان به ژان لوک گدار، میلوش فورمن، آندری وایدا، پیتر بروک، برتراند تاورنیه، وین ونگ، هکتور بابنکو، ژان پل راپنو، پاتریس شرو، فیلیپ دو بروکا، ژاک دری، ناگیسا اوشیما، جولیان اشنابل و فلیپ گرل اشاره کرد.
کریر که همواره به فرهنگ و هنر ایران توجه خاصی داشت، در سال2010 در فیلم "کپی برابر اصل" ساخته عباس کیارستمی هم بازی کرد. او با تعدادی از چهرههای نامدار عرصه ادب و هنر ایران دوستی داشت و به متون کهن ادبیات ایران و در کل فرهنگ و اساطیر شرقی علاقهمند بود. کریر علاوه بر فیلمنامهنویسی و بازیگری، نوشتن رمان، نمایشنامه و جستار را هم تجربه کرد و زندگی بسیار پرثمری داشت. مرگ او فقدان کسی است که دو جهان غرب و شرق را بهرغم همه تفاوتهایشان به هم نزدیکتر میساخت.