پشت پرده حذفها در برنامه دورهمی / افشاگریهای امیر مهدی ژوله و مهراب قاسمخانی درباره فضای مجازی / دخترم را در اینستاگرام از من خواستگاری میکنند
دو نویسنده سرشناس سریالهای طنز درباره اتفاقات پر حاشیه فضای مجازی و پشت صحنه برنامه دورهمی صحبت کردند.
بهانه این گفتگو فعالیت های شما در فضای مجازی به ویژه اینستاگرام است. قبل از همه این را بگویم که الان که به صفحه اینستاگرام شما نگاه می کردم دیدم که هر دو شما یک میلیون و 300 هزار فالوور دارید...
- امیر: واقعا؟ مساوی هستیم؟ البته من با یک سوم تعداد پست های تو... (خنده) الان لابد می گویی که من مثنل تو نرفتم توی خندوانه استندآپ بکنم. (خنده)
- مهراب: خوبه که خودت می دونی.
مهراب، فکر کنم ماجرای شلوغ شدن اینستاگرامت از ماجرای سفر گروهی شما به جام جهانی شروع شد...
- مهراب: بله، از جام جهانی...
- امیر: از شلوارک شروع شد. بعد از شلوارک سیاسی شدی، اجتماعی شدی...
دغدغه خودت از بودن در اینستاگرام چیست؟
- امیر: ذات اینستاگرام عکس و شرح عکس است. من از وقتی که مسابقه ام را در خندوانه شروع کردم به فکر اینستاگرام افتادم.
یعنی قبل از خندوانه صفحه اینستاگرام نداشتی؟
- امیر: نه. همان جا راه انداختم. مقاومت هم می کردم. می گفتم من نه بلدم عکس خوب بگیرم، نه خوش عکس هستم، نه خوشگلم و مقاومت می کردم.کاملا مقاومت داشتم. بعد هم شروع کردم با همان اخبار خندوانه و بازتاب ها و بازخوردهای آن و اطلاع رسانی. بعد هم دیدم که بعضی شوخی های من سانسور می شود. آن شوخی ها را می نوشتم. می گفتم اگرچه توی تلویزیون پخش نشده اینجا می گذارم اقلا چند صد هزار نفر می بینند.
مهراب آن موقع که از دورهمی آمدی بیرون همه فکر می کردند که با آقای مدیری اختلاف پیدا کردی اما گویا این نبود و ممنوع الاسم و ممنوع الکار شده بودی. نکند اختلاف با آقای مدیری هم باعث این قضیه بود؟
- مهراب: از آقای مدیری که خودم برای حضور در برنامه دورهمی دعوت کردم. چه اختلافی؟ البته اختلاف کاری که قبلا هم داشتیم و چیز خاصی نیست.
چطور دعوت کردی؟
- مهراب: زنگ زدم و گفتم چنین کاری هست. می آیی سر این کار؟
- امیر: دورهمی از اول کار مهراب بود و خودش سرپرست نویسندگان و کارگردانش بود.
- مهراب: آقای مدیری هم تقریبا آخرین کسی بود که ازش دعوت کردم. اول کس دیگری را مد نظر داشتم که نشد. از یک طرف تهیه کننده و سازمان زیاد موافق آقای مدیری نبودند و بعد که من به این نتیجه رسیدم که آقای مدیری بیایند، از آن طرف مقاومت شد که نه. بعد من اصرار کردم و شد. ماجرای من کلا با سازمان بود و آخرش هم به من نگفتند که کی با من چه مشکلی دارد. قرار شد یک مدت بدون اسم باشد و گفتند که اسم هم درست می شود اما بعد گفتند که درست نمی شود و آخر سر هم گفتند که ممنوع الورود شدی به لوکیشن. بعد دلخوری هایی هم وجود داشت و از مهران هم دلخور شدم اما مقصر آن اتفاق اصلا او نبود. البته عکس العمل های بعدی اش چیزی نبود که من از ایشان به عنوان یک دوست انتظار داشتم.
دلخوری ها سر همین کار بود یا این که نتوانسته بود که جلوی ممنوع الکاری ات را بگیرد؟
- مهراب: ممنوع الکاری که کار او نبود و نمی توانست هم کاری بکند. اگر می توانست که جلوی ممنوع الکاری خودش را بگیرد. خودش چندین سال ممنوع الکاری داشته و از این حیث جزو رکوردداران است. واقعا دست او نبود و نیست. ضمن این که در این کار هم واقعا فقط مجری بود و در هیچ بخشی هم دخالتی نمی کرد. اتفاقا از او کمک هم می گرفتیم. مثلا خودم از او خواهش کردم که بیاید سر تمرین های بخش نمایشی کمک کند. خیلی هم همراه بود و قبول کرد که بیاید بدون آن که دستمزدش را بگیرد. دلخوری من هیچ ربطی به ممنوعیت نداشت. بعد از این که اینجوری در حق من ظلم شد، هم از نظر کاری و هم از نظر پولی و کاری که برایش زحمت کشیدم را به راحتی از من دزدیدند شاید انتظار داشتم که بعضی ها به عنوان یک دوست رفتارهای متفاوتی نشان می دادند.
طرح اولیه دورهمی را خودت نوشته بودی؟
- مهراب: طرح اولیه از یک برنامه محبوب هندی بود و تلویزیون می خواست آن را بسازد. به من نشان دادند و من بخش نمایشی را واقعا دوست نداشتم اما در تلویزیون اجازه هم ندادند که بیشتر از آن تغییرش بدهم. کل سیستم آن برنامه هندی را با همان شکل دوست داشتند. من تا جایی که توانستم سعی کردم تغییرش بدهم اما مقاومت می شد. حتی دکور هم مثل دکور همان برنامه ساخته شده بود. یادم هست که برای جای صندلی مهران مدیری می جنگیدم و می گفتم صندلی را بگذارید وسط، می گفتند توی آن برنامه یک ذره کنارتر است!
امیر هم به عنوان نویسنده در آن برنامه حضور داشت یا بازیگر؟
- مهراب: دوست داشتم امیر به عنوان نویسنده در برنامه حضور داشته باشد اما خیلی مقاومت می کرد و در نهایت پلاتوهای آقای مدیری را (تا موقعی که من بودم) امیر می نوشت و من در آن بخش ورود نمی کردم چون آن بخش را بهتر از من بلد است و قبلا هم با آقای مدیری در این زمینه کار کرده بود.
امیر اتفاقا یک پست هم توی اینستاگرام گذاشتی که «استندآپ می نوشتیم وقتی استندآپ مد نبود».
- امیر: بله.
- مهراب: البته این خیلی قبل تر انجام می شد و ما سر پلاک 14 هم برای آقای مدیری می نوشتیم. منتها آن موقع اسمش پلاتو بود و حالا اسمش شده استندآپ. آن موقع هم همین بود، شوخی با مسائل اجتماعی و این مربوط به سال 78 است. سر دورهمی حرف می زدیم. ما گروه خوبی بودیم اما طرح خیلی خوبی نبود.
انگار از بیرون بودن از آن مجموعه چندان ناراضی نبودی...
- مهراب: عصبانی بودم اما اگر می ماندم باید عوضش می کردم و اولین چیزی که باید حذف می کردم هم بخش نمایشی بود. به نظرم نمایش یک انتخاب غلط بود که خودم انجام داده بودم و معنی حذف کردنش هم این بود که به دوستان صمیمی و زنم بگویم که بروید خانه تان. موقعیتی بود که اصلا نمی خواستم توی آن قرار بگیرم.
- امیر: یادت هست من چقدر با تو دعوا داشتم؟
- مهراب: آره یادم هست.
- امیر: در طراحی نکته این بود که همه یک خانواده بودند و هر دفعه یکی از آنها می آمد استندآپ می کرد راجع به موضوعی که توی نمایش بود. یعنی قرار بود بین استندآپ و نمایش پیوستگی وجود داشته باشد.
- مهراب: و آقای مدیری هم جزو شخصیت های نمایش بود و ماجراها را به هم می دوخت اما راستش را بگویم آقای مدیری حال بازی کردن نداشت. (خنده)
- امیر: آقای مدیری گفت من بازی نمی کنم، مرا جدا کنید. بچه ها نمایش را بازی کنند و من استندآپ ها را انجام می دهم و می روم. برای همین هم کار دوباره می شد.
البته الان به نوعی این اتصال به وجود آمد. سروش جمشیدی بازی می کند و آقای مدیری هم به نوعی وارد نمایش می شود و با جمشیدی چلنج می کنند.
- مهراب: نمی دانم. من بعد از این که بیرون آمدم حتی یک قسمت را هم ندیدم.
- امیر: بله. الان یکپارچه تر است و به نوعی یک وان من شوی درست است. همان موقع هم که نمایش عوض شد و من می خواستم جدا شوم، بچه ها خیلی لطف داشتند و می گفتند که باش و این کار را انجام بده.
گفتی بخش نمایش دورهمی را دوست نداشتی؟
- مهراب: من جدای از همه خستگی ها، اصلا بخش نمایش را دوست نداشتم. خود آقای مدیری هم دوست نداشت اما تهیه کننده زیاد اصرار داشت در حالی که این برنامه یک برنامه وان من شو هست. آقای مدیری مصاحبه می کند، استندآپ می کند و با تماشاچی بازی می کند. همه اینها جذاب است و ما باید می دویدیم یک نمایش درست کنیم که هم وزن این باشد اما به خاطر دو پارگی این اتفاق نمی افتاد.
خانم دهقان رفت توی برنامه دورهمی؟
- مهراب: بعد از این که ماجراهای من پیش آمد به شقایق گفتم فعلا برو شاید برگردیم. به قولی دنبال کار من بودند که برگردم. من در موقعیت خیلی سختی قرار گرفته بودم. یک عده از دوستان من بودند که می گفتند ما هم بیاییم بیرون و من نمی دانستم چه بگویم. شاید آن موقع می گفتم به به چه دوستان خوبی دارم که به خاطر من آمدند بیرون اما بعد از یک سال کار و موقعیت و موفقیت و پول را از دست می دادند که من نمی توانستم جوابگوی شان باشم و مطمئنا بعد از 20 روز از عذاب وجدان می مردم.
آخرین باری که با آقای مهران مدیری صحبت کردی همان موقع بود؟
- مهراب: بله.
شما چطور؟ آیا تو با مهران مدیری مشکل داری که توی گروهش نیستی؟
- امیر: نه بابا. من که در سینمایی اش هم بودم. هم در طراحی موقعیت ها، هم طراحی داستان و هم دیالوگ نویسی کردم. من و خشایار الوند فیلمنامه را نوشتیم.
آخر تو جزو نویسنده هایی بودی که مرتب با ایشان کار می کردند اما الان نیستی. آیا این به خاطر مشغله خودت هست؟
- امیر: ما چندین سال سخت با آقای مدیری داشتیم و خیلی به ما سخت گذشت. نه از همدیگر، از کارها، قهوه تلخ را 13-11 قسمت رفتیم و 33 ماه طول کشید. بعد هم بدون فاصله رفتیم ویلای من، بعد بی فاصله رفتیم شوخی کردم، بدون فاصله رفتیم. در حاشیه یک، توقیفش کردند رفتیم در حاشیه 2، آن وسط هم عطسه یک مجموعه پرکاری هایی که همه ما را خیلی خسته کرد. اول از همه خود آقای مدیری خیلی خسته شد. ما اصلا وقت این که فکر کنیم، طراحی کنیم، ببینیم، بخوانیم، یاد بگیریم و نفس بکشیم نداشتیم. مدام باید تلاش می کردیم که اتفاقات بدی که در کار قبلی افتاده را جبران کنیم. یک جایی شد که من از نظر جسمی و ذهنی و روحی اصلا نمی کشیدم. گفتم آقای مدیری دیگر چیزی ندارم که اضافه کنم. بعد خندوانه و موقعیت استندآپ کمدی پیش آمد که نقطه عطفی شد برای من که شیفت کنم به سمت بازی کردن.
امیرجان، از چالش های مهمت بگو.
- امیر: یک بار تتلیتی ها به من حمله کردند. وسط مسابقات خندوانه هم بود و من هم نمی خواستم برایم رأی منفی بیاید. دوستان من لینک زدند که من با تتلو صحبت کنم که طرفدارانش برای من رأی منفی نفرستند. از آن طرف می گفتند که من یک ویدئو بگیرم و توی آن بگویم که من تتلو را دوست دارم. من می گفتم بابا من که نه چیزی ازت شنیدم، نه فن تو هستم، نه دشمن تو هستم. اساسا من که کاری باهات ندارم. من فقط با مناسبات هواداری ات شوخی کردم نه خودت خلاصه این که خیلی از تتلیتی ها فحش خوردم، یکی دیگر هم از طرفداران احمدی نژاد خیلی فحش خوردم. یعنی یکی دو بار که در صفحه ام با او شوخی کردم این اتفاق افتاد.
وقتی می روید اینستاگرام پست های چه کسانی را می خوانید؟
- امیر: همان هایی که فالو کردم را می خوانم.
- مهراب: بعضی ها هستند که آنها را فالو نکردم اما می روم مطلب شان را می خوانم.
- امیر: مثلا کی؟
- مهراب: مثلا امیر تتلو که فالوش نکردم، اما مطالبش را می خوانم یا وحید خزایی. البته الان چند وقت است که او را گرفته اند و من خیلی ناراحتم.
- امیر: من اکسپلور را می زنم و می روم آنجا مطالب جذاب را می خوانم مثلا خزفیلم که فیلم آدم های خز را می گذارد.
- امیر: از خزایی هم دوست دارم خبر بگیرم. پست آخرش هم خیلی بامزه بود. عشقا کمک. (خنده)
مهراب، به خاطر پست های تو و پرفالوور بودن صفحه ات برای دختر (نیروانا) اتفاقی نمی افتد؟
- مهراب: مزاحم هم هست اما یک اتفاق خنده دار این است که از او خواستگاری می کنند. می روند برایش پیغام می گذارند و او جواب نمی دهد و بعد می آیند او را از من خواستگاری می کنند یا درخواست می کنند که من بروم وساطت کنم. عجیب است. نمی دانم راجع به من چه فکری کرده اند.
چرا خانم دهقان در اینستاگرام پیج ندارد؟
- مهراب: یک پیج یواشکی و با یک اسم دیگر دارد و می رود پیج من و دیگران را می بیند و به نوعی سرک می کشد. هم او صفحه دارد و هم پیمان قاسمخانی. یک روز هر دوشان را لو می دهم و صفحه شان را معرفی می کنم. (خنده)
یک نکته دیگر تو واکنش نشان دادی درباره بهنوش بختیاری و آن ماجراها پیش آمد...
- مهراب: واکنش نشان ندادم. او واکنش نشان داد. (خنده)
... می خواستم بگویم که همیشه پارتی بازی می کردی و در مورد بهاره رهنما هیچ چیزی نمی نوشتی. او هم کم کار جالب و جنجالی نکرد...
- مهراب: ... در مورد بهنوش هم واقعا دلم نمی خواست چنین اتفاقی بیفتد. من به شدت دلم نمی خواهد که با هیچ یک از همکارانم هیچ وقت، هیچ وقت، هیچ وقت شاخ تو شاخ بشوم. اصلا در نتیجه اتفاقا نه بهنوش، نه خانم رهنما، خیلی های دیگر کارهایی می کنند که مورد سلیقه من نیست و می توانم خیلی زیاد با آنها شوخی بکنم ولی این کار را نمی کنم. من چهار بار هم اگر به کسانی پریدم، به کسانی پریدم که به من یا به کسی که من دوست دارم یا به صنف من پریدند. در همکاران، مثلا با آقای الماسی وارد چالش شدم چون مستقیم با اسم راجع به ما صحبت کرده بود و من نمی توانستم طور دیگری برخورد کنم. بله، قطعا خانم رهنما هم قبلا پست هایی گذاشته و کارهایی کرده که می شد با او هم شوخی بکنم. با خیلی ها می شد شوخی بکنم و با بهاره رهنما هم بیشتر از خیلی ها. (خنده)