کاش هنر آتش نشان داشت
حسین هاشم پور
ایران آرت : حسین هاشم پور : سویه امید بخش حادثه ناگوار پلاسکو، ظهور روح فراموش شده انسانیت بود،
آتش نشان ها با دستان خالی به جنگ آتشفشان رفتند تا به یک کشور شوک دهند:"
مردم گرفتار یک لقمه روزی حلال بدانیم لا به لای این هوای آلوده، سر سیاه آدمیت که بی اخلاقی و بد اخلاقی کالای رایج است، هنوز انسان هایی زیست می کنند که برای نجات هم نوع خود، جان شیرین را هم دریغ نمی کنند"؛
پیش از پلاسکو این حرف ها شعارهای تو خالی می نمود اما امروز یک ملت بلکه یک دنیا می دانند اینجا، ایران، تهران، انسان هایی دارد که برای هم نوع خود جان می دهند، برای آنها دهقان فداکار، اسطوره ای درسی در کتاب سال سوم دبستان نیست، آنها خود آقای فداکارند.
یک:
آرزوی اینکه هر یک از ما روح فداکاری یک آتش نشان را میراث داری کنیم نباید محال باشد، دوست داشتن دیگری حتی در ترافیک، برای دیگری ایثار کردن، گذشت داشتن... این روزها از آب، از هوا هم برای جامعه ایرانی لازم تر است.
و راستش به موازات مردم عادی، برای مسئولین، آنها که پست می گیرند و آنها که همیشه پستی دارند ضروری تر.
دو:
هنر هم آتش نشان می خواهد،
کسانی که برای اعتلای هنر خود را فدا کنند، کسانی که به جای چسبیدن به میز و ماندگار کردن خود، برای آسایش خاطر هنرمند دل به دریا زنند و از آتش نهراسند؛
آتش نشان هنری، دست به توقیف و ممنوع التصویر کردن هنر و هنرمند نمی زند تا دو روزی بیشتر بماند، پشت هنرمندان سرزمینش می ایستد و شجاعانه حق شهروندی شان را مطالبه می کند حتی اگر جان شیرینش در آتش دلواپسانه بسوزد.
سه :
جامعه هنری هم باید آتش نشان باشد،
سهم بزرگی از زخم های هنر به واسطه آتش کینه ها و شعله های حسادت است که مجال نمی دهد :" دو هنرمند در اقلیمی بگنجند! "
پس از پلاسکو، حالا که همه به چشم سر دیدند در دل شهر مردمانی هستند که برای مردمانی دیگر جان می دهند اف بیشتری دارد هنرمندان به جای اینکه دست هم را بگیرند پای یکدیگر را بگیرند، و همکار خویش را تخریب و تمسخر کنند... آری هنر سال هاست، سال های سال است به آتش نشان ها نیاز مبرم دارد.
-این یادداشت هم زمان در روزنامه شرق ص 14 به چاپ رسیده است.