رموز طبیعت و شهود انسان /نگاهی به نمایشگاه "بختک" در گالری محسن
نمایشگاه بختک دربرگیرنده آثار متفاوتی است که هرکدام به نوعی بیانگر وابستگی انسان و طبیعت هستند.
ایرانآرت: مریم درویش؛ این روزها در گالری محسن نمایشگاهی با عنوان "بختک" در حال برگزاری است که آثار متنوعی از سه هنرمند جوان در آن نمایش داده شده است. میلاد جهانگیری، ناهید بهبودیان و سهیل مختار با آثار مجسمه، طراحی و نقاشیِ خود به بررسی ارتباط بین تاریخ، طبیعت، شهود و روایت پرداخته و هر کدام با انتخاب ابزار و شیوه بیانی متفاوت، مجموعهای را خلق کرده است.
میلاد جهانگیری در مجموعه «بر بالین درخت مرده» مناظر طبیعی را دستمایه آثار خود قرار داده است. در نقاشیهای او جنگلهایی وسیع و وهمناک دیده میشود که میتواند انسان را در خود فرو ببرد و یا محل آرامش یافتن او باشد. هرچه هست، مکان رمزآلودی است که بیننده را از عمق آن خبری نیست، هرچند که گهگاه باریکه نوری به دل آن تابیده است. تابلوها با پالت رنگی محدود سبز و آبی فضایی یک دست را برای بیننده ایجاد میکنند و نقاش با آزادی و بدون توجه به جزییات توانسته است بافت گیاهی را به خوبی تصویر کند.
طراحیهای مدادی هم بخش دیگری از این مجموعه را تشکیل میدهند. این بار جهانگیری تلاش کرده است با حذف رنگ از مناظر، تصاویری وهمناکتر بیافریند که شاید بدون جذابیت بصری توان درخود کشیدن انسان را از دست بدهد. جهانگیری تجربیات خود را به همین آثار محدود نکرده و در مجموعه خود یک اثر حجمی نیز ارائه کرده است که ساختاری مانند یک زیگورات دارد و روی آن رودخانهای نقاشی شده است.
سهیل مختار در مجموعۀ «انفصال» از واقعگرایی دوری جسته و با تصاویری بدوی، آثاری را به وجود آورده است که در پس ذهن بیننده سابقهای کهن دارند. در این آثار انسان و حیوان دوش به دوش یکدیگر حضور دارند و از آفرینش تا مرگ را برای مخاطب مجسم میکنند. بداهگی و اثرات لحظهایِ به وجود آمده بر سطح مقوا، ترکیب بندیهایی نه چندان منسجم را به وجود آورده است که خود به ابزار بیانی هنرمند تبدیل شده است تا از هیچ و خلاء به تصاویری روایتگر برسد. رنگهای متنوع، بافتهای ساده و تاثیرگزار، چهرههای ساده اما با احساس، و گاه حضوری از طبیعت، دستمایۀ اصلی این آثار است که فضایی رازآلود و نااستوار را پیش چشم مخاطب قرار میدهد.
در مجموعۀ «مدفن» اثر ناهید بهبودیان شاهد دو دسته اثر هستیم. مجسمههای پاپیه ماشۀ او میمونهایی را نشان میدهد که به نوعی با گیاهان درهم تنیدگی یافتهاند و گویی گیاه و حیوان رویشی یکپارچه داشتهاند. این یگانگی شاید کنایهای است به یکی شدن انسان با طبیعت، به ویژه آنجا که میمون را در حالتهایی انسانی مشاهده می کنیم. مجسمه دستی که ویژگیهای اصلی خود را از دست داده و انگشتان آن به شاخههایی کوچک تبدیل شده، این دگردیسی را بیشتر تداعی میکند. بخش دیگری از آثار بهبودیان طراحیهای خطی از یک نوع گیاه است که گویی مطالعهای در فرم و خصوصیات آن و یا اشاره به طبیعت به عنوان سرمنشاء حیات است.