قصدم این نیست که هنرمندان زن را از جامعه هنری جدا کنم / روایت فرناز محمدی از نمایشگاه هنرمندان زن ایران تا برپایی نمایشگاه در خارج از کشور
مریم درویش: فرناز محمدی عقیده دارد زنان هنرمند به دلیل دغدغههایی که دارند و احساسی که در کارشان ملموس است، در هنر موفقتر ظاهر میشوند
ایران آرت: فرناز محمدی از کیوریتورهای موفق سالهای اخیر هنر ایران است، او در یک دهه گذشته نمایشگاههای مختلفی را برگزار کرده که توانسته همسو با جریان رو به رشد هنرهای تجسمی کشور گام بردارد. محمدی در سالهای گذشته نگاهی جدی به موضوع هنر زنان داشته و نمایشگاههای بسیاری را در تهران و حتی خارج از کشور با هدف نشان دادن توانمندی زنان هنرمند ایران برپا کرده است.
آخرین نمایشگاهی که او به تازگی در معرض دید علاقمندان قرار داده با عنوان "زمان، مکان، خاطره" تا 30 دی ماه در گالری پردیس ملت برپاست. در این مجموعه آثاری از فرح ابوالقاسم، مریم اشکانیان، فرح اصولی، پروانه اعتمادی، زهرا امیر یگانه، سونیا بالاسانیان، لادن بروجردی، بهناز جلالی، شهلا حبیبی، منصوره حسینی، ایران درودی، سپیده سحر، گیزلا سینایی، سیما شاهمرادی، آریا شکوهی اقبال، سیما شفتی، سمیرا علیخانزاده، مهسا علیخانی، شیما فریدنی، نیلوفر قادرینژاد، زهرا قیاسی، یسری مجتهدی، معصومه مظفری، مهتا معینی، رکسانا منوچهری، مانلی منوچهری، الهام نفیسی، آتیه نوری، بیتا وکیلی، لیلا ویسمه، نرگس هاشمی و الهام یزدانیان به نمایش درآمده است.
به مناسبت برگزاری این نمایشگاه گفت و گوی هنرآنلاین با فرناز محمدی را بخوانید.
درباره شکلگیری ایده نمایشگاه "زمان، مکان، خاطره" و پیشینه کارهای هنریتان درحوزه زنان توضیح دهید.
پیشزمینه شکلگیری این نمایشگاه مربوط به دورهای است که من به موضوع زنان هنرمند پرداخته بودم. یکی دو سال که گذشت، فکر میکردم باز هم باید به سمت این جریان بروم. من حدود دو دهه در حوزه هنر فعالیت داشتهام و همیشه در این مدت به حوزه زنان پرداختهام. سختکوشی که در زنان میدیدم باعث میشد به فعالیت در این حوزه علاقهمند شوم. اصولا در نمایشگاههایی هم که برگزار میکردم، زنان و مسائل آنها را درنظر داشتم.
سال 86 یک ورکشاپ سه روزه ویژه برای زنان در فرهنگسرای سرو برگزار شد و آن فضا فرصتی را برایم ایجاد کرد تا جریان هنر زنان را به صورت ورکشاپ پیگیری کنم. این اتفاق جزو بهترین خاطراتم است، به این دلیل که خانمهای هنرمند و صاحب سبک در این ورکشاپ شرکت کردند و انرژی فراوانی داشتند. بعد از آن در سال 91 تصمیم گرفتم نمایشگاه سه نسل هنرمندان را کار کنم و سه نسل از هنرمندان زن را انتخاب کردم. این اتفاق مصادف بود با مرگ منصوره حسینی که هم در گالریدار موفقی بود و هم استاد بیبدیلی بود و متاسفانه مرگ اسفبار او همه ما را غمگین کرده بود. من همیشه به خانه او میرفتم و برایم شنیدن تجربیات او در گالریداری و کارهایش بسیار جالب بود. همین باعث شد این ایده به ذهنم برسد که باید برای منصوره حسینی یک نمایشگاه برگزار کنم. این نمایشگاه خیلی خوب و کاملا جدی برگزار شد و چند نسل از هنرمندان زن در آن حضور داشتند.
هنرمندان مورد نظر خود را چگونه انتخاب کردید؟
در وهله اول به این موضوع توجه داشتم که کیفیت آثار بالا باشد. هنرمندان باید رزومه خوبی داشته باشند و حتی اگر جوان و تازه کار هستند نیز نمایشگاه قبلی آنها خوب برگزار شده باشد. امروز همان جوانان پیشرفت خوبی داشتهاند و اصلا از انتخابی که کرده بودم، پشیمان نیستم. کلا در نمایشگاههای خود به جوانان بیشتر پرداختهام. زنان هنرمند پیشکسوت، زنان نسل دو و یک خیلی کمک کردند تا جوانترها در نمایشگاهها بدرخشند. من چند سال مدیریت گالری پردیس ملت را برعهده داشتم و به دلیل وجود سالن بزرگ، موقعیت جغرافیایی خوب و مدیران لایقی که روی کار بودند، همه چیز دست به دست هم داد تا کارم را خوب انجام دهم.
چه شد که پس از گذشت چند سال تصمیم گرفتید بار دیگر نمایشگاهی با حضور زنان هنرمند برگزار کنید؟
در سالی که گذشت، دو نمایشگاه در اروپا داشتم؛ یکی در شهر پو فرانسه و دیگری در شهر مونیخ آلمان. در این نمایشگاهها نیز ناخودآگاه توجه ویژه به زنان داشتم و حضور آنها پررنگتر بود. اینجا برایم آشکار شد که من دوست دارم زنان کشورم را معرفی کنم. من آثار زنانی را با خود به اروپا بردم که رزومه بینالمللی داشتند. در اروپا برای مخاطبان مهم است که در مورد هنرمند اطلاعات کسب کنند و بالطبع هرکسی رزومهاش پربارتر باشد، بهتر دیده میشود. ثابت شده است که رزومه پربار هم بیدلیل نیست و نشان میدهد کار هنرمند حتما قوی بوده است. در همان نمایشگاهی که در مونیخ داشتم، چند پیشنهاد شد که برای چند هنرمند خانم و به خصوص جوانان، نمایشگاه انفرادی بگذارم که این اتفاق خیلی خوبی بود.
در بازگشت به ایران مصمم شدم جریان نمایشگاههای هنرمندان زن را که سالها از آن میگذشت، دوباره سروسامان بدهم و در نتیجه نمایشگاه "زمان، مکان، خاطره" شکل گرفت. به نظرم با اینکه مشکلات اقتصادی، گرانی و... در کشور وجود دارد، اما هنرمندان خیلی خوب راهشان را ادامه دادهاند و حتی در زمینه اقتصاد هنر راههایی باز شده است. این ثابت کرد هنرمندان کشور ما به خصوص هنرمندان تجسمی که من با آنها سروکار دارم، قابلیت این را دارند که حتی وقتی کشور مشکل دارد و در تنگنا قرار میگیرد، کارشان را بکنند. بالطبع این اقتصاد گردشی دارد که هم برای گالری و هم برای هنرمند خوب است.
نظر خود هنرمندان درباره این نمایشگاه چه بود؟
به نظرم رسید که در این نمایشگاه هنرمندان راغبتر بودند. شاید به این دلیل که تعدادی از آنها قبلا با من کار کرده بودند و حالا خیلی جدیتر شده بودند. این در حالی بود که سال 91 برای من سخت بود که هنرمندان را قانع کنم چرا تفکیک جنسیتی انجام میدهم. قصد من این نبود که هنرمندان زن را جدا کنم و به دلیل ضعیف بودن آنها کمکشان کنم. اتفاقا برعکس، نظرم این بود که قوت کار این افراد را نشان دهم. نمایشگاهی که امسال در اروپا داشتم من را به این یقین رساند که چقدر زنان ما هنرمندان خاصی هستند و آینده درخشانی پیش روی آنها است. چند نفر از جوانان ما واقعا در نمایشگاههای اروپا خوش درخشیدند.
امسال برای نمایشگاه جدید هنرمندان زن، به تجربهای که در سال 93 داشتم رجوع کردم. من دبیر نمایشگاه "نوسنت گرایی" بودم که در موزه هنرهای معاصر برگزار شد. آن نمایشگاه را به چند بخش تقسیم کردم و از دوره مدرنیسم تا دوره معاصر را بررسی کردم. یک نمایشگاه پژوهشی بود و اتفاق خیلی خوبی افتاد که با کمک دکتر کشمیرشکن توانستم بخش پژوهشی را تکمیل کنم.
نمایشگاه "نو سنتگرایی" که ویژه زنان نبود؟
نه. در حقیقت از موضوع نو سنتگرایی استفاده کردم و امسال که خواستم برای خانمها نمایشگاه بگذارم تصمیم گرفتم ادامه همان راه را بروم. سال 91 که اولین نمایشگاه ویژه زنان بود، فقط انتخاب سه نسل از هنرمندان زن، بدون توجه به نوع کار آنها برایم مهم بود، اما این دفعه که موضوع "زمان، مکان، خاطره" را عنوان کردم، سعی داشتم در این عنوان بسترسازی کنم. برای انتخاب زنان هنرمند به کارگاههایشان سرزدم تا مطمئن شوم که انتخابم را متناسب با موضوع، درست انجام دادهام تا بتوانم با استعارهها، موتیفها و جریانهایی که در فضای کار آنها وجود دارد، جمع واحدی را درست کنم و نگاهی از نسل اول تا چهارم داشته باشم.
از سال 91 تا 97 شش سال از زمانی که اولین نمایشگاه ویژه زنان هنرمند شکل گرفت گذشته است. فکر میکنید در این مدت چه تحولاتی ایجادشده و تفاوتهای این دو نمایشگاه از نگاه شما چه بوده است؟
در همه دنیا آنقدر جریان هنر تجسمی پیش رفته که زنان ما هم طبیعتا در این کار پختهتر شدهاند. به واسطه نمایشگاههایی که در خارج کشور برگزار کردند و هم به واسطه پژوهش و تمرین و ممارستی که زنان هنرمند دارند، پیشرفت آنها کاملا محسوس شده است. شکی نیست که من در این نمایشگاه توانستم به موفقیتهای بیشتری دست پیدا کنم و همین من را مصمم کرد جریان نمایشگاهیام در حوزه زنان را ادامه دهم. البته من بخش کوچکی از هنرمندان زن را توانستم در نمایشگاه شرکت دهم، زیرا هم فضا کم بود و هم موضوع به صورتی بود که میخواستم با یک طیف نزدیکتر به موضوع کارم را شروع کنم و بعد به عنوانهای بعدی و هنرمندان دیگر برسم.
مطمئنم یکی از چیزهایی که من را واداشته تا راهم را ادامه دهم این بوده است که حجم پیشرفتی که در زنان هنرمند دیدهام، در هنرمندان مرد ندیدم. با اینکه مردان هنرمند ما در جهان بینظیر هستند اما زنان به دلیل دغدغههایی که دارند و احساسی که در کارشان کاملا ملموس است، به طورکلی در هنر موفقتر ظاهر میشوند. شاید به این دلیل که ما زنان جنبههای مختلفی در زندگی داریم، زندگی شخصی، هنری، خانوادگی، جنبه اجتماعی و... باعث میشود مسئولیتهایی که یک زن در همه اینها دارد، منجر به این موفقیت شده است.
در این نمایشگاه به دلیل تفاوتهای نسلی و تفاوت دیدگاههای هنری، شاهد آثار کاملا متفاوتی هستیم. اگر بخواهید نگاهی کلی به نمایشگاه داشته باشید، بیشتر به چه نوع آثاری پرداخته شده است؟
آثار این نمایشگاه شامل نقاشی و چند اثر عکاسی است. عکسها در واقع کمکی بود برای اینکه کارهای این مجموعه دست به دست هم بدهند. یعنی عکسها ساز جداگانه نبودند و میتوانستند رسالتی را در کنار نقاشیها برعهده بگیرند. این نمایشگاه فقط شروعی بود تا بتوانم راه را ادامه دهم.
نمایشگاه "زمان، مکان، خاطره" را طی سه ماه طراحی کردم و مرتب به کارگاههای هنرمندان سر زدم و شوقی که در آنها بود به من هم کمک کرد. استادانی در این نمایشگاه هستند که به من در شکلگیری نمایشگاه، معرفی و ارائه کمک کردند. سعی کردم روزنهای را باز کنم برای اینکه اگر قرار است قدمی برای زنان بردارم از ابتدا قدمهای صحیح بردارم و خیلی نمایشگاه را شلوغ نکنم. در جشنوارهها معمولا فضا خیلی شلوغ میشود و با وجود پر بار بودن آنها، شلوغی باعث میشود آثار دیده نشوند. بالطبع باید تعداد بیشتری هنرمند در این نمایشگاه حضور میداشتند، اما ترجیح دادم به نگاه بیننده احترام بگذارم و حالا که هنرمندان همت کرده و با من همراه شدهاند، به احترام آنها جای ویژهای در نمایشگاه به آنها اختصاص دهم تا کارشان عالی دیده شود.
در این نمایشگاه به چند آیتم پرداختم. سعی کردم بیشتر هنرمندانی را بیاورم که اتمسفر و فضای کارشان همان حال و هوایی که در عنوان نمایشگاه هست را داشته باشد. بعضی از آنها نگاهی داشتند که بیشتر به سمت شرق میرفت و حسی مثل خاطرهای آشنا را نمایان میکرد. در برخی دیگر فرم و موتیفها این هم صدایی را میداد و بخش دیگر استعارههایی برخاسته از عناصر شرقی بود که در کارشان وجود داشت. در آثار نسل اول این نگاه مشخصتر است و آثار برخاسته از مینیاتور است و در آثار جوانترها که جسارت بیشتری به خرج دادند نیز این احساسات و استعارهها دیده میشود.
در این نمایشگاه هم مثل نمایشگاههایی که خارج از کشور برگزار کردید، به رزومه هنرمندان توجه ویژه داشتید؟
بله باز هم به این نکته توجه داشتم. سه نفر از هنرمندان این مجموعه مقیم اروپا هستند و کار آنها را هم در گالریهای داخل کشور و هم در سفرهای خارجی دنبال میکردم و روزمههای پر باری دارند. به طور کلی به رزومه هنرمندان نسل اول تا نسل آخر توجه داشتم، اما قطعا کشف استعدادهای جوان برای من بسیار مهم است و سعی میکنم در هر نمایشگاه یکی دو استعداد را معرفی کنم و مجالی دهم تا دیده شوند. شاید رزومه آنها مفصل نباشد، اما کار آنها حرفهای است. من علاوه بر تاکید بر اینکه اثر متعلق به امسال باشد، به هنرمندان میگفتم کار باید در حدی باشد که حضور شما در نمایشگاه را توجیه کند. به همین دلیل بعضی از هنرمندان که بهترین آثار خود را فروخته بودند و فرصتی برای انجام کار جدید نداشتند از نمایشگاه جا ماندند.
معمولا هنرمندان نمایشگاه گروهی را خیلی جدی نمیگیرند، اما من به این دلیل که نوع کارم برگزاری نمایشگاه گروهی است، در این کار بسیار جدی هستم و خوشبختانه هنرمندان هم به این مرحله از درک رسیدهاند.
امروزه با چند نوع نمایشگاه گروهی در کشور مواجه هستیم. یک شکل از آنها به همین شیوهای است که شما کار کردید، یعنی موضوعی درنظرگرفته میشود و کیوریتور عدهای هنرمند را بر اساس سابقه کاری آنها انتخاب میکند و آنها آثاری مرتبط با موضوع را ارائه میدهند. اما شکلی که در جامعه ما خیلی رایج شده است نوعی از نمایشگاههای گروهی است که چندین هنرمند با آثار متفاوت و بیارتباط با هم، یک نمایشگاه را شکل میدهند. به نظر شما یک نمایشگاه گروهی باید دارای چه ویژگیهایی باشد تا بتواند به اندازه یک نمایشگاه انفرادی برای هنرمند اعتبار به وجود آورد؟
نکته بسیار مهمی را مطرح کردید. هنرمندان ما واقعا کارهای خوبی دارند و نباید در حقشان ستم کرد و با یک نمایشگاه گروهی بدون برنامه، به چندین سال کار پیاپی آنها لطمه زد. باید همه بخشهای کار هنرمند در نظر گرفته شود. البته من همیشه جنبههای مثبت قضیه را میبینم و فکر میکنم نمایشگاههای کیوریت شده خوبی در سطح شهر برگزار میشود و استادان خوبی این نمایشگاهها را پیش بردهاند.
خیلی مهم است که آثاری در یک نمایشگاه گروهی انتخاب شود که از هرلحاظ استعداد آمدن به یک نمایشگاه گروهی را داشته باشد. هنرمند و کیوریتور باید مشترکات خود را بیاورند تا نمایشگاه معاصر خوبی برگزار شود. به همین دلیل در نمایشگاههای گروهی باید وسواس به خرج دهیم، زیرا منتقدان خوبی وجود دارند که کار همه ما را زیر نظر دارند.
در شکلگیری یک نمایشگاه نگاه گالریدار و کیوریتور مهم است، اهمیت دادن به هنرمند، کشف آنها، راهنمایی کردن آنها تاجایی که به کارشان لطمه نزد و بتوانند مسیر شخصی خود را درست طی کند، اهمیت دارد. اینها همه مواردی است که باید به آن توجه کنیم و همانطور که گفتم وجه بینالمللی هم برایم در این نمایشگاه مهم بود.
در نیمه دهه 70 نمایشگاههای "تجلی احساس" با آثاری از زنان هنرمند برگزار شد و استقبال خوبی هم از آنها شد. اما از یک جایی به بعد این نمایشگاهها متوقف شد و نقدی هم وجود داشت که اصلا چرا باید به صورت تفکیک شده برای زنان نمایشگاه گذاشت. شما چه نظری درباره این موضوع دارید؟
میگویند زمان همه چیز را تغییر میدهد، اما برای ما ثابت شد که قدمهای اولی که در آن زمان برداشته شد درست بود. البته واقعا نمیدانم این کار قبلا در کشور ما سابقه داشته یا نه، اما در دهه 70 برای اولین بار بعد از انقلاب، برای زنان هنرمند نمایشگاهی به نام "تجلی احساس" برگزار شد. برای همه هم این سوال بود که چرا جداسازی انجام شده است و حتی برخی زنان در این نمایشگاهها شرکت نمیکردند. اما اسمهای خوب و درخشانی هم در نمایشگاه بود و همین مسئله کمک میکرد در دورههای بعدی افراد تازهای به این رویداد بپیوندند. البته کار با زنان سخت است و من به عنوان یک خانم خیلی خوشحالم که با آنها کار میکنم زیرا خودم یک زن هستم و حساسیت زنان را میدانم.
این که چرا نمایشگاههای "تجلی احساس" متوقف شد را نمیدانم، اما خوشحالم که آنها توانستند تلنگری به ما بزنند تا بدانیم لازم است چنین اتفاقاتی را در جامعه ایجاد کنیم و نقاط قوت و ضعف را بشناسیم تا بتوانیم نوع نگاه زنان ایرانی و شرقی را نشان دهیم. آن سوی آبها وقتی به این رویدادها نگاه میکنند میفهمند زنان در اینجا چقدر تلاش میکنند و چه راههایی برایشان وجود دارد. این هنرمندان هرچه دارند به خاطر استعداد، شعور فرهنگی، تجسمی و جایگاه فرهنگی خودشان است.
در خارج از ایران هم چنین رویکردی هست که صرفا نمایشگاهی برای زنان برگزار شود، یا به دلیل آزادیهای اجتماعی که وجود دارد و صحبتهایی که درباره برابری زن و مرد هست، این مدل نمایشگاههای تفکیک شده برگزار نمیشود؟
اتفاقا آنجا به این مسئله اهمیت میدهند. در یکی دوسالی که با گالریهای خارجی ارتباط گرفتهام و رفت و آمد میکنم، جستجو کردم و فهمیدم اصلا این نوع نمایشگاهها امری جا افتاده است و در اروپا به خصوص در فرانسه این اتفاق زیاد میافتد که نمایشگاهی ویژه زنان شکل بگیرد.
شما در شکلدهی این نمایشگاهها با مشکلی نیز مواجه شدید؟
مشکلی که برایم پیش آمد این بود که تحریمها و بالارفتن قیمت ارز سنگ جلوی پایم انداخت و من که فکر میکردم به تنهایی میتوانم این کار را انجام دهم، به سختی کار را ادامه دادم. به همین دلیل ادامه راه در ذهنم با ابهام همراه شده و نمیدانم هزینه نمایشگاه بعدی در برلین را چگونه تأمین کنم. البته در کشورهای اروپایی وقتی نمایشگاه خوب از ما ببینند و اعتمادکنند، تا جایی که توان دارند، میزبانی میکنند، اما به هر حال من باید هزینههای زیادی را برعهده بگیرم. پس باید انتظار داشته باشم به من کمک شود و نیاز به یاری داریم.
توجه کنید که چرا چنین فعالیتهایی در کشور ما تداوم نداشته است، چرا یک جایی میایستد و یک دهه بعد دوباره به گذشته رجوع میکنیم و باز میخواهیم یک هدف نیمهکاره را دنبال کنیم. زنان هنرمند در کارشان تداوم دارند، اما اتفاقی در مملکت ما میافتد و جلوی این تداوم را میگیرد. مشکلاتی مثل مسائل اقتصادی، درگیریهای بینالمللی، نگاه جهان به ما و... این موارد جلوی کار هنرمندان را میگیرد. اما هر چقدر هم این مشکلات وجود داشته باشد، در نهایت خودمان باید به تلاش ادامه دهیم. امید دارم که نه تنها من، که بقیه هم فعال شوند و باهم بتوانیم کار را پیش ببریم.
بزرگترین هدف من این است که گروهی از زنان هنرمند را تشکیل دهیم و بتوانیم دبیرخانهای دائمی برای این کار راهاندازی کنیم. فرهنگ یک جامعه وقتی رشد میکند که در هر کاری یک دهه مداومت داشته باشد. اگر برنامههای دهه 70 پیش میرفت، یعد از یک دهه نقصانهای آن پیدا شده و حل میشد. اما همانجا متوقف شد و ما بار دیگر کار را آغاز کردیم تا دوباره آزمون و خطا کنیم. من دوست دارم همراه با جمعی به صورت دائمی به این قضیه بپردازیم و حتی با گالریداران همراه شویم زیرا بیشتر گالریدارها در کشور ما زنان هستند.
در برلین همین نمایشگاه قرار است بار دیگر برگزار شود یا آثار دیگری را مد نظر دارید؟
به دلیل نوع سفرم و محدودیتهای اقتصادی، مجبور هستم آثار کوچک را برای نمایش به اروپا ببرم. بنابراین از بین کارهای این نمایشگاه تعدادی را انتخاب میکنم. اگر برنامهای که برای برلین دارم با موفقیت انجام شود، دوست دارم با همین حداقل امکاناتی که دارم، جریان زنان هنرمند را ادامه دهم. اگر کمکی به من برسد قطعا کارم آسانتر میشود و بهتر میتوانیم به ایدههایمان بپردازیم.
علاوه بر این، برنامهریزی چند نمایشگاه دیگر در ایران را هم انجام دادهام و جالب است که ناخودآگاه باز هم هنرمندان زن را انتخاب کردم. همچنین به نمایشگاههای دوم و سوم هنرمندان زن فکر میکنم و دوست دارم این آثار را به کشورهای دیگر هم ببرم؛ اما این کار نیاز به کمک دارد. خوشبختانه با اتفاقاتی که میافتد، فکر میکنم فضای کار هست و میتوانم امید داشته باشم که روزی گالری یا دبیرخانه دائمی داشته باشم و وجهه بینالمللی در این کار ایجاد کنم. دوست دارم مشترکاتی بین هنرمندان ایران و خارج از کشور داشته باشم تا بتوانم از زنان هنرمند خارج از کشور هم دعوت کنم به ایران بیایند.
البته مدیران گالریهای تهران به من کمک میکنند و از نظر فضای نمایشگاهی مشکلی نداریم. به خصوص پردیس ملت بسیار با من همراه بود و مدیریت و تیمی که در پردیس هست کمک زیادی به من میکنند.
نمایشگاههایی که در خارج از کشور برگزار میکنید با چه بازخوردهایی رو به رو میشود و چه تاثیری در شناخت آنها نسبت به هنرمندان ما دارد؟
در خارج از ایران سختگیریهای زیادی برای برگزاری یک نمایشگاه میشود و چندسالی طول کشید تا بتوانم وقتهای نمایشگاهی بگیرم. خوشبختانه انتخابهایم طوری بود که توانستم با آثار هنرمندان ایرانی نظرات زیادی را جلب کنم و هنرمندان ما به خصوص جوانان در این نمایشگاهها واقعا درخشیدند. مداومت این نمایشگاهها وابسته به آن است که نمایشگاه خوبی از ما بینند و بعد دعوتها بیشتر میشود. من با جدیت به این ارتباطگیری ادامه میدهم و خوشحالم که به عنوان یک عضو کوچک از جمعیت زنان یا هنرمندان، توانستم کشورم را به دیگران معرفی کنم. همچنین بازخوردهای خوبی از هنرمندان ایرانی گرفتم و آنها به همین دلیل با من همراه میشوند و این رابطهها کمک میکند که آنها هم با قدرت بیشتری به کارشان ادامه دهند. خیلی خوشحالم که با هنرمندان کار میکنم و میتوانم در کنار هنرمندانی باشم که دغدغه آنها کارشان است. هنرمندان با همه سختیهایی که در مملکت ما وجود دارد، کار خود را ادامه میدهند و این واقعا برایم عجیب و قابل ستایش است.