هنرمندان خود را چگونه می بینند / نقدهای سگ گونه یک کارتونیست
علیرضا بخشی استوار: پروژه "چهره/تصویری از خود " به انتخاب فریدون آو در 4 گالری، نمایشگاه نقاشیهای بزرگمهر حسینپور در گالری راه ابریشم، نمایشگاه نیکزاد عربشاهی و وداد فامور زاده در گالری ایرانشهر ، نمایشگاه محمد اعظمزاده و هامون علیپور در گالری شیرین و نمایشگاه سهیلا حقیقت در گالری والی سوژههای این هفته گالریگردی ایران آرت هستند.
ایران آرت: گالریهای تهران در جمعهای که گذشت میزبان بیش از 40 نمایشگاه جدید بودند. نمایشگاه پروژه "چهره/تصویری از خود" به انتخاب فریدون آو در چهار گالری اَ ، آران ، پروژههای آران و بنیاد لاجوردی، نمایشگاه نقاشیهای بزرگمهر حسینپور با عنوان "پدر سگها در گالری راه ابریشم، نمایشگاه چیدمان صدا و تصویر نیکزاد عربشاهی و وداد فامور زاده با عنوان "ریفکتور" با همکاری گالری مژده و ایرانشهTر نمایشگاه نقاشی محمد اعظمزاده با عنوان "ذرات نور" و فتومونتاژ های هامون علیپور با عنوان " لایه های تاریکی " در گالری شیرین و نمایشگاه نقاشی های سهیلا حقیقت با عنوان "گمگشته در مه" در گالری والی رویدادهایی هستند که در گالریگردی این هفته به سراغ آنها رفتیم.
جهان هنرمندان به روایت هنرمندان
پروژه "چهره / تصویری از خود" به انتخاب فریدون آو در گالریهای اُ ، آران و لاجوردی، شمایی از رویکرد هنری هنرمندان مختلف در دل تصاویری که از خود ارائه دادهاند به دست میدهد. در این نمایشگاه هنرمندان چهره خود را در قالب اثر هنری به تصویر کشیدهاند؛ چهرهای که جدای از وجوه هنری همه خصوصیات و وجوه شخصی را تعریف میکند.
در بیشتر این آثار که مجموعهای از نقاشیها، طراحیها و چیدمان است هنرمند با ابزار محدودی که در اختیار داشته است سعی کرده طول زمان را در دل هر تصویر به نمایش در بیاورد. او تنها به خلق تصویر امروز خود بسنده نکرده است و در دل هر اثر میتوان گوشههایی از تغییر روند روحی و عملکرد هنری هنرمندان را به وضوح دید.
البته این که آنها چه مدیایی را برای ارائه این تصویر انتخاب کردهاند هم اهمیت پیدا میکند. به این دلیل که این تصویر چکیدهای از سالها زندگی هنرمند در دل یک اجتماع است و خود این انتخاب و فرمی که در دل این مدیا محتوایی را خلق کرده بدون در نظر گرفتن محتوا، چهره هنرمند را به تصویر میشکد. به عنوان مثال هنرمندی که صندلی سرخ رنگی را بر روی آینه قرار داده و آن را در برابر سه پایهای با تصویری از کهکشان یا بافت عصبی بر روی سطحی سیاه را به تصویر کشیده است با هنرمندی که تنها دو پرتره از خود را به سادهترین وجه ممکن در کنار هم قرار داده است به خوبی بیانگر شخصیت، تفکر و روند هنری هنرمند است و از این جهت شاید بتوان گفت که اهمیت اصلی این نمایشگاه در ارائه این تصویر کلی است.
از طرفی این تفاوتهای عمیق در ارائه آثار هنری زمانی که زیر یک چتر و عنوان کنار یکدیگر جمع میشوند از اهمیت بیشتری برخوردار است و مخاطب میتواند در یک نظر با جهانهای متفاوت و مختلفی مواجه شود که سطح و بخش بیشتری از ادراک و احساسات او را در بر میگیرد.
نگاه منتقدانه یک کاریکاتوریست بر روی بوم
نمایشگاه"پدر سگها" بیش از هر نکته دیگری در دل خود یک رویداد اجتماعی را گنجانده است. یک نوع اعتراض به نگاه دو وجهی که در جامعه ایرانی به "سگ " وجود دارد. در این نمایشگاه هر چند که حسینپور از ساختار طراحیهای ژورنالیستی خود کمی فاصله گرفته و جنس و فرم جدیدی از تصویرهای ذهنی خود را به نمایش در آورده و به خلق تصویرهایی بعضا رئالیستی دست زده؛ اما در نهایت مضمون این آثار وجهی کمیک و انتقادی دارند. شاید یک بخشی از این تفاوت به دلیل تغییر مدیای کار او باشد.
در آثار او سگ یا به شدت مورد لطف قرار گرفته و زندگی آپارتمانی انسان معاصر را مورد هجوم و تسخیر خود قرار داده است و از سوی دیگر از جانب انسان رانده شده و به عنوان موجودی غیرقابل پذیرش جدای از اذیت و آزار رها شده است.
او برای نشان دادن این اتفاق دو وجه را به تصویر کشیده است از سویی در آثاری که میخواهد حضور افراطگونه استفاده از سگ در زندگی انسان را به تصویر بکشد بیشتر به سراغ تصاویر کارتونی رفته و سعی کرد در زیر لایههای این کانسپت و مدیا نگاه منتقدانه خود را به مخاطب منتقل کند. از سوی دیگر در تصاویری که او قصد دارد رانده شدن سگها را به تصویر بکشد تصاویر قابها شکل و فرمتی رئالیستی به خود میگیرد که در میان گستره رنگهای سرد و بیروح چهره زخم خوردهای را به تصویر میکشد که عملکرد انسان معاصر را در نبودش به تصویر میکشد.
هشدار با تکرار رنگهای یک شکل در بومهای مختلف
هوشمندی سهیلا حقیقت در نمایشگاه "گم گشته در مه" که در گالری والی به نمایش در آمده، استفاده مکرر از رنگهای تکراری در بومهای مختلف است. این استفاده مکرر موضوع شکل گرفته بر روی هر بوم را عمق میبخشد و بیننده را در برابر هر تابلو دچار یک شوک میکند. شوکی که میتواند در پس خود دو مفهوم را در بر بگیرد یک اهمیت فرمی اثر و از طرفی اهمیت مفهومی که در هر تابلو وجود دارد.
استفاده حقیقت از رنگهای تند در پوشش کاراکترها با صورتهای پاک شده زیر لایههای رنگ در نخستین گام ذهن را به سمت اعتراضی زنانه نسبت به وضعیت اجتماعی او سوق میدهد؛ اما به نظر میرسد او با خلق این فضا بیشتر بیان و اعتراضی شخصی نسبت به عملکرد خود زن دارد.
او تزیینها و آرایشهای مصنوعی را در خلق آثارش به وسیله رنگهای غالب از بین میبرد به گونهای که رنگهایی که در لایههای رویی اثر نقش بسته بیواسطه از دل همان لایههای تزیین شده زیرین سر برآورده است و این وجه تکنیکال و فرمی عمق بیشتری به آثار این هنرمند بخشیده است. آثاری که علیرغم وجوه عمومی که دارند به شدت بیانگر احساسات شخصی و انفرادی هنرمند است، حتی زمانی که تعداد فیگورها در یک تابلو به چشم میخورد میتوان همه آنها را نماینده یک اثر دانست.
وهم مطلق میان رانش صدا و تصاویر
در نمایشگاه "ریفکتور" که با همکاری گالری مژده در گالری ایرانشهر به اجرا در آمده است صفحات و پلتفرمهای دیداری کاربرد متفاوتی را برای خود تعریف میکنند. در نمایشگاه "ریفکتور" که پنج چیدمان ارائه شده تصاویر بازتاب کدهایی است که از طریق ارزیابی و بازخوانی الگوهای ذهنی هنرمند بر آمده است و این الگوهای ذهنی در یک فرآیند به الگوریتمهای ریاضی تبدیل شدهاند که تاثیرات پی در پی آنها بر یکدیگر شبکهای پویا از مجموعه کد را به وجود آورده که بینیاز از کنترل در لحظه بر روی سطوحی شفاف نقاشی میکند.
در حقیقت کاربرد کدها بازآفرینی فرآیند شکلگیری تصاویر و کنترل کیفیت تحقق این تصاویر بر روی سطحی شبیه بوم است که در فضای نمایشگاه تکثیر شدهاند و هرکدام در مسیر مورد نظر خود اما در خدمت کل اجرا به ذهن و احساس مخاطب مسیر میدهند. در چنین شرایطی حجم، تصویر و صدا که در هم تنیده میشوند، میکوشند از طریق شکل چیدمان، تصاویر و صداهای تکرار شونده فضا را باز تعریف کنند و مخاطب را به درون جهان خود بکشند.
سطوح شفافی که در این سازهها به کار رفته است منجر به آن میشود که تصویر در یک روند مشخص در امتداد فضا تکثیر شود و حجم تصویری در حقیقت با بدل شدن به یک صدا از پیش چشم مخاطب محو میشود. در حقیقت زمانی که الگوریتمهای ریاضی برخواسته از ذهن نقاش با الگوریتمهای ذهن طراح صدا در هم تنیده میشوند فضای جدیدی را به تصویر میکشند که در آن احساس مخاطب با یورش تصاویر و صدا دچار شوک شده و از کار میافتد.
بر ملا کردن نکته ای پنهان شده با دو رویکرد متضاد
گالری شیرین میزبان دو نمایشگاه متفاوت است که با تضادی که در عنوان دارند هردو با یک منظر میخواهند نکته پنهان شدهای را بر ملا کنند. در نمایشگاه شیرین یک محمد اعظم زاده در مجموعه "ذرات نور" با استفاده از نقطههای شفاف و برجسته که در کنار یک دیگر قرار گرفتهاند تصویری را از زیر لایه این نقاط بیرون میکشد. تصویری که به نظر میرسد در ساختاری اکتشافی به واسطه این نقاط بر روی صفحه بوم هویت گرفته و بعد به وسیله قلمو آرام آرام جان گرفته است.
ایجاد سطوح بینقطه سیاه رنگ در دل هر تابلو که در پس آن تصویری وجود ندارد جدای از برجسته کردن تصاویر شکل گرفته از چیدمان نقطهها، کنتراستی را در هر سطح ایجاد میکند که علیرغم چشمنواز کردن هر تابلو و شکستن حجم قدرتمند سطوح نقطهگذاری شده در درک محتوا هم تاثیر گذار است.
هامون علیپور نیز در گالری شیرین دو، این رویه را به شکل دیگری دنبال کرده است او در فتومونتاژهای خود لایههایی را ایجاد کرده که هر آیکونی که نماینده یک معناست بر روی آیکون و تصویر دیگر قرار گرفته و چهره تصویر زیرین خود را نامفهوم و یا مخدوش کرده است.
این لایههای که در نهایت "لایههای تاریکی" نام گرفته، در هر اثر با تغییر روند در شکل لایههای پنهان و کنار هم قرار دادن تصاویر نامربوط، این لایهها را از اهمیتی که دارند ساقط کرده است.
در نهایت نکتهای که برای مخاطب محرز میشود آن است که هنرمند با این تصاویر بیشتر به دنبال تجربه کردن نوعی از مدیاست. این اتفاق درست در رویکردش در خلق فتومونتاژها رخ داده است و شاید عنوانی که انتخاب کرده است میخواهد ما را از مسیر میانبری به مفهوم نهایی مورد نظر برساند. آن که تفسیری در دل این لایهها و نشانهها وجود ندارد.