جدیدی، جیرانی ، کوشک جلالی، بیابانکی؛ از آلمان تا هرمزگان
خبرهای تازه از هنرمندان و نویسندگان بخوانید:
ایران آرت: ایران نوشت: علیرضا کوشک جلالی کارگردان صاحبنام تئاتر ایران در اینستاگرامش خبر داده که قرار است کارگاه در استان هرمزگان برگزار کند. او در توضیح این رویداد نوشته: گروه تئاتر «هوکوکو» با همکاری انجمن هنرهای نمایشی شهر بستک برگزار میکند: «کارگاه بازیگری و کارگردانی خلاق در بستک استان هرمزگان با علیرضا کوشک جلالی 5و6 بهمن 1400.» کوشک جلالی نویسنده، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر عضو کانون کارگردانان ایران و آلمان است و از سال ۱۹۸۶ در آلمان به عنوان نویسنده و کارگردان مشغول بهکار است.
سیروس ابراهیمزاده بازیگر تئاتر و تلویزیون در اینستاگرامش متن کوتاهی با عنوان «بیدارخوابی» منتشر کرده و نوشته: «سالهاست که روزها با چشمان بسته کار و زندگی میکنیم و شبها با دیدگان باز به خواب میرویم...مرحبا انسان امروز! در زیر و رو کردن طبیعت زندگی خود و دیگران چه خوش درخشیده است؟!»
امیر جدیدی بازیگر سینما هم متنی در اینستاگرامش منتشر کرده که بیشتر شبیه متنهای انگیزشی رایج این روزهاست اما کلمات و حرف متفاوتی دارد. او نوشته: «میلیونها نفر تصمیم گرفتهاند که بذر باقی بمانند. چرا؟ وقتی که میتوانند گلهایی بشوند و در باد و آفتاب و مهتاب برقصند، چرا تصمیم گرفتهاند که بذر باقی بمانند؟ چیزی در تصمیم آنان وجود دارد: بذر از گل ایمنتر است. گل شکننده است؛ بذر شکننده نیست، بذر بهنظر قویتر میآید. گل میتواند به آسانی نابود شود: فقط یک تندباد قادر است که گلبرگهایش را بپراکند. بذر به این آسانی نمیتواند توسط باد نابود شود؛ بذر بسیار محافظت شده و ایمن است.»
فریدون جیرانی، کارگردان سینما از حال ناخوش مهدی صباغی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون نوشته و برایش آرزوی سلامتی کرده است. جیرانی نوشته: «با آرزوی سلامتی برای مهدی صباغی عزیز. خوشبختانه حالشون رو به بهبود است.»
مهران رنجبر داستاننویس و فیلمنامهنویس در اینستاگرامش عکسی با نوید محمدزاده منتشر کرده و برایش چند خطی با این مضمون نوشته است: «برای تو، برای تو که ١۵ سال است رفیق هستیم، برای تو که رنج کشیدهای، برای تو که در کنار تمام بچههای مارادونا ایستادهای. برای تو که سکوت کردهای، سکوت در مقابل ناملایمات سینما، نمایش مارادونا، نمایش اسطوره من و تو و همه مردم جهان است. برای تو نوید محمدزاده...»
سعید بیابانکی هم در اینستاگرام خود از شبهای شعر طنز نوشته و برنامه «در حلقه رندان.» او در توضیح کوتاهی آورده: «درحلقه رندان اولین شب شعر طنز کشور است که سالها پیش زنده نام «ابوالفضل زرویی نصرآباد» بنیان گذاشت. شب شعری ابتکاری که بتدریج با استقبال گسترده مردم مواجه شد. من افتخار داشتم چند سال مجری این برنامه متفاوت و انرژیبخش باشم... شبهای طنز «شکرخند» و «قند و نمک» هم در پرتو این برنامه بعدها در فرهنگسراهای ارسباران و فردوس جان گرفت. ظاهراً پس از دو سال تعطیلی، مجدداً قرار است این برنامه با شکل و شمایلی تازه از سر گرفته شود.
نشر
انتشارات بیدگل در صفحه اینستاگرامش کتاب پرمخاطب «این قرن» آلن بدیو با ترجمه فؤاد جراحباشی را منتشر کرده و نوشته: «یکصد سال، یکهزار سال، چیست وقتی که یک دم محوشان میکند؟» حال باید بپرسم کدام دمِ استثنایی است که قرن بیستم را محو میکند؟ سقوط دیوار برلین؟ نقشهبرداری از ژنها؟ راهاندازی یورو؟ حتی با فرض اینکه میتوانستیم این قرن را شکل دهیم و آن را به منزله ابژهای برای اندیشه برسازیم، آیا این ابژه فلسفی خواهد بود، ابژهای دستخوش آن اراده تکین، یعنی اراده به تعمق و باریکبینی؟ آیا این قرن پیش از هر چیز یک واحد تاریخی نیست؟»