بلیت ۴۵۰ هزار تومانی تئاتر در کافه گالری باروک!
چند سال پیش از این ماجرا، یعنی در تیر ماه ۱۳۹۴ قیمتگذاری بلیت نمایش «عاشقانههای ناآرام» با حضور نیکی کریمی و محمدرضا فروتن در تالار وحدت سروصدا بهپا کرد و اعتراض رسانهها را در پی داشت...
ایران آرت: بابک احمدی در اعتماد نوشت : درست است که هزینههای جاری تولید آثار نمایشی به نسبت ماههای پیش از شیوع کرونا بهشدت افزایش یافته، حتی این نکته که بودجه تخصیصی به هنر نمایش در مملکت کفاف این را نمیدهد که اداره کل هنرهای نمایشی مثل قدیم به تماشاگران تئاتر سوبسید بپردازد نیز - متاسفانه- امر پذیرفتهشدهای است. در چنین شرایطی انگار این ما هستیم که باید به فکر امروز و فردای خود و مخاطب باشیم.
به این معنا که حداقل در تولید نمایشها مقتصدتر عمل کنیم تا درنهایت هنگام تعیین بهای بلیت گوشه چشمی هم به جیب تماشاگر داشته باشیم، البته با این توضیح که اصولا قرار باشد به مخاطب فکر کنیم نه جیب خودمان.
رصد خبرنگار اعتماد نشان میدهد این اواخر حداقل در یکی، دو نمونه وضعیت دوم حاکم شده و کمان قیمتها در بعضی نمایشهایی که اتفاقا در اماکن اصطلاحا نامتعارف اجرا میشوند، از چله رها شده است. مقصود از نامتعارف، اماکنی است که اتفاقا حضور در آن هزینه چندانی به گروه تحمیل نمیکند. آشنایان امر تصدیق میکنند که اجرای نمایش در محیطهای بیرونی (خارج از سالن) بعضا با اجرای داخل سالن حرفهای تئاتر تفاوت دارد. شما در محیطهای اصطلاحا out door نمایش را با توجه به امکانات موجود آماده میکنید، نه اینکه تمام امکانات را برای به صحنه بردن تئاتر خود به خدمت بگیرید. در مقابل گروههای نمایشی برای کار در سالنهای تئاتری علاوه بر هزینه طراحی صحنه، گاهی ناچارند امکانات صدایی و نوری اجاره یا خریداری کرده و برای افزایش کیفیت به کار خود اضافه کنند. در مقابل، وقتی یک گروه نمایشی تصمیم میگیرد نمایش تکنفره یا دو نفرهای را در یک کافه اجرا کند، لابد قبلا به این فکر کرده که ماجرای نمایشنامه یا در کافه اتفاق میافتد یا قرار است شکل ارتباطگیری خاصی داشته باشد، یعنی نسبت کار با چنین فضایی کاملا روشن به نظر میرسد.
اینگونه است که ضرورت اجرای تئاتر در کافه به وجود میآید و این قرارداد را تماشاگر هم از ما میپذیرد.
براساس اطلاعات موجود در سامانه فروش بلیت آنلاین تئاتر، در یکی، دو ماه اخیر نمایشهایی در یکی از کافه رستورانهای شمال پایتخت ( کافه گالری باروک ) اجرا شده و میشود که وقتی به بخش خرید بلیت و بهای تعیین شده آن میرسید، هوش از سرتان میپرد. گروه اجرایی نمایشهای «دیوونه، من رستاکتم» و «تحران عاشق» هر دو به کارگردانی میرعلیرضا دریابیگی بهای تماشای نمایشها را از ۲۰۰ هزار تا ۴۵۰ هزار تومان تعیین کردهاند.
در نگاه اول یاد و خاطره سرو بستنی نیم میلیونی با روکش طلا در برج میلاد در اذهان زنده میشود. مگر این نمایشها چه چیز ویژهای به تماشاگر ارایه میدهند که برای دیدنشان باید چنین بهای گزافی پرداخت؟
البته با درنظر گرفتن این نکته که سالن اصلی مجموعه «تئاتر شهر» هم خیلی نامحصوص قیمت نمایشی به کارگردانی گلاب آدینه را ۱۰۰ هزار تومان تعیین کرده، احتمالا بعضی را به این نتیجه رسانده که در نقاط دور از مرکز میتوان با طیب خاطر به سراغ قیمتهای نجومی رفت.
ولی نکته اینجا است که دو نمایش یاد شده، برای حضور یک یا نهایتا دو بازیگر تعریف شدهاند و برخلاف نمایش به صحنه رفته در سالن اصلی مجموعه «تئاتر شهر» با انبوه بازیگران و طراحی لباس و صحنه غیره مواجه نیستیم.
تئاتر ما و همینطور مدیرکل هنرهای نمایشی با چنین وضعیتی غریبه نیست. قادر آشنا در دوران مدیریتش بارها با چنین فضایی مواجه بوده و هربار نیز اقدام کرده است. شهرام کرمی، مدیرکل پیشین هنرهای نمایشی نیز در دوران مدیریتش یکی، دو بار ناچار شد در برابر قیمتگذاریهای نامتعارف از این جنس مقاومت کند. اما ظاهرا فضا به سمت و سویی رفته که اگر لحظهای غفلت صورت گیرد، بعضی که اتفاقا پیشتر عضو شورای نظارت و دستاندرکار ممیزی تئاتر بودهاند، آمادهاند از آب گلآلود ماهی خود را صید کنند.
سال ۹۷ بود که خبر رسید گروه اجرایی نمایش «میسیسیپی نشسته میمیرد» به کارگردانی همایون غنیزاده، بهای بلیت نامتعارفی برای این نمایش در تالار وحدت تعیین کرده است. براساس گزارش رسانهها، قیمت بلیتها از 70 هزار تومان شروع میشد. یعنی بالکن سومِ تالار وحدت که تا آن زمان قیمتش معمولا بین 30 تا 40 هزار تومان بود، برای نمایشِ «میسیسیپی نشسته میمیرد» 70 هزار تومان قیمتگذاری شد. این رقم افزایش مییافت تا اینکه براساس توصیف یکی از خبرگزاریها به «قیمتِ نجومی 200 هزار تومان» میرسید. این درحالی اتفاق میافتاد که بیشترین رقم تعیین شده برای تئاترها در تالار وحدت، 100 تا 110 هزار تومان را به خود دیده بود.
در این ارتباط باید چند نکته را درنظر گرفت، مثلا اینکه اجرای همایون غنیزاده در تالار وحدت کجا و اجرای «دیوونه، من رستاکتم» با نامگذاری شبیه تئاترهای آزاد کجا؟ همچنین باید این نکته را درنظر داشت که نمایشهای به صحنه رفته در تالار وحدت معمولا امکانات و هزینه زیادی صرف آمادهسازی کردهاند. تازه بعد از این ماجرا بود که مدیرکل هنرهای نمایشی وقت ،، شهرام کرمی تصمیم خود مبنی بر تشکیل شورا یا کارگروه تعیین قیمت بلیت را علنی کرد. «ضرورت تشکیل شورای صنفی برای تعیین سقف و کف بهای بلیت آثار نمایشی احساس میشود. روز شنبه 7 مهر و با مطرح شدن بهای بلیت نمایش «میسیسیپی ...» با دکتر شهرام گیلآبادی مدیرعامل خانه تئاتر صحبت کردم که هر چه سریعتر این شورای صنفی را تشکیل دهیم. همچنین با چند حقوقدان برای راهکارهای قانونی راهاندازی این شورا گفتوگو داشتم.»
کرمی درباره این موضوع که تشکیل چنین شورایی تنها توسط خانه تئاتر نمیتواند تاثیرگذار باشد و باید به مانند شورای صنفی نمایش سازمان سینمایی متشکل از بدنه دولتی و همچنین نهاد صنفی باشد، توضیح داد: «تنها صنف نمیتواند این شورا را تشکیل دهد و اداره کل هنرهای نمایشی و خانه تئاتر باید در کنار هم دارای چنین شورایی شوند. ضرورت ایجاد این شورا احساس شده و امیدوارم هر چه زودتر شکل بگیرد.»
کرمی در اظهارنظر خود به موضوع کاهش حمایتهای دولتی از آثار نمایشی نیز اشاره کرده بود: «باید حمایتهای دولتی از تئاتر بیشتر شود ولی با محدودیت بودجه این توانایی را نداریم. چیزی که اهمیت دارد این است که هنرمندانی در تئاتر هستند که با پرهیز از شرایط تجاری آثار خود را تولید و به صحنه میبردند و در جذب مخاطب نیز موفق هستند. شاید نیاز باشد به این هنرمندان و تولیدات آنها توجه و حمایت بیشتری شود.»
چند سال پیش از این ماجرا، یعنی در تیر ماه ۱۳۹۴ قیمتگذاری بلیت نمایش «عاشقانههای ناآرام» با حضور نیکی کریمی و محمدرضا فروتن در تالار وحدت سروصدا بهپا کرد و اعتراض رسانهها را در پی داشت. نمایش قرار بود به کارگردانی فردی روی صحنه برود که تا آن زمان برای جامعه تئاتر کاملا ناشناخته بود. او در اولین تجربه خود در مقام کارگردان تئاتر موفق شد جمعی از بازیگران معروف تئاتر و سینما مانند محمدرضا فروتن، نیکی کریمی، فریبرز عربنیا، پانتهآ بهرام، سیامک صفری، یکتا ناصر و علی سرابی را گرد آورد، امری که موجب شد منتقدان عنوان کنند مدیران تالار وحدت که به هنرمندان شناخته شده تئاتر به سختی نوبت اجرا میدهند، به دلایل کاملا روشن یعنی توانایی کارگردان یا تهیهکننده در پرداخت هزینه سنگین اجاره سالن و همینطور برخورداری از تمکن مالی موفق شده از هفتخوان رستم! عبور کند.
به هر ترتیب رویکردهای تجاری، بدون درنظر گرفتن وضعیت اقتصادی وخیم اکثریت جامعه بار دیگر در محلی غیرتئاتری سر برآورده و این نیازمند رسیدگی جدی است. رسیدگی نه فقط درخصوص مجاب کردن چنین گروههایی برای تن دادن به نرمهای موجود و عرف، بلکه در جهت مواجهه نظاممند با وضعیت. ما همچنان نیازمند شورا یا تشکیلاتی هستیم که نسبت به مبحث قیمتگذاری بلیت تئاتر با وسواس و حساسیت وارد عمل شود. تا وقتی مباحث را رها کردهایم، جریانهای سودجو که به واسطه قیمتگذاری نجومی در یک مانیفست نانوشته، تماشاگر تئاتر را به خودی و غیرخودی تقسیم میکنند در کمین نشستهاند.