طرح تفکیک اجرا باید گردد
عباس غفاری
ایران آرت: ببین، ببین کارِ تو! من هی میخوام ساکت باشم، هی میخوام چیزی ننویسم، نمیگذاری که! هی تلاشِ مستمر میکنی تا من را به نوشتن واداری.
یعنی وادار کنی. نکن دیگه، راحت بشین، اجازه بده ما هم راحت به زندگیمون ادامه بدیم. آخه این چه کاریه؟! چرا نمایشی رو به صحنه میبرید که توش هم مرد بازی میکنه و هم زن؟ آخه این چه تیاتریه؟! آخه ضعیفه رو چه به نقش بازی کردن و ادا و اطوار درآوردن؟! زشته، قبیحه به خدا. زنها باید توخونه آشپزی، ظرفشویی، رختشویی، گلیمبافی، حصیربافی، کاموابافی، قالیبافی، زیلوبافی، نهایت نهایتش خیالبافی کنن؛ بعدم بچهداری، خانهداری، شوهرداری، گلهداری و... داری داریهای دیگه .خیلی هم مورد لطفِ عالیه قرار بگیرند تا ششم ابتدایی درس بخونن که بتونن امورات خود و خانواده را بگذرانند، همین و بس.
بعد شما پا میشی یه کاره میای با زنها تیاتر در میاری؟! اون هم با مردا؟! عجیبِ والله!! حالا تئاتر میسازی، هیچی، (تازه ش خودِ اونم مسئله داره که بعداً راجع بهش رسیدگی میشه) بعد خجالت نمیکشی محصلهایِ غیرِ همجنس رو تو اون بازی میدی؟!
آقاجون یه چی شنیدی که اینجا دانشگاهِ، اونم دانشگاهِ آزاد، اینجا از این خبرا نیست. اینجا آزادی که پول بدی، حالا هر چه قدر میخوای، هرچقدر کَرَمته، آزادی که رشتهات رو انتخاب کنی، آزادی که صندلیت رو انتخاب کنی، آزادی که بخوای درس بخونی یا نه، آزادی که نفس بکشی، آزادی که نهایتش از بوفه چای و کیک بخری و بخوری، همین!! قرار نیست که سوءاستفاده کنی، بری تیارت مختلط دربیاری، اونم تو دامغان، تو دامغان باید پسته بکاری، کیلو 250 هزار تومن بفروشی به مردم، که هم تقویت روحی بشن و هم جسمی، اصلا نور چشماشون زیاد بشه.
یعنی چی که پسته رو ول کردی رفتی سراغ مطربی؟! دَرسِت رو بخون، سرتو بنداز پایین و دَرسِت رو بخون تا عاقبت به خیر بشی. تیارت چیه ؟!اصلا مگه تیارتِ مختلط داریم؟! تیارت فقط مردونه، نهایتش پسرونه. مختلط دیگه چه صیغهای یه؟!
خوشِت میاد که فک و فامیلِ خودت بیان اَدا دربیان؟! نه دیگه. نمیشه دیگه. مختلط و این چیزا نداریم. یککلام. ختم کلام. به همین مناسبت آییننامه اجرایی صادر میکنیم تا بفهمی که چطور و چگونه میتوان تیارت تَک ساحتی ( چه کلمه دهنپرکنی، حال کردی؟) را به اجرا برد، ساخت، حالا هرچی.
نمایشنامهها باید فقط مردونه، نهایتش پسرونه نوشته شده باشه. یعنی تمام عَمله گان طَرَب در آن باید نَر باشن. ورود هر گونه جنس ماده به این گونه نمایشها ممنوع است.حتی شما
نمایشنامههایی بنویسیم که در اون مردان، زحمتکشیده در صورت لزوم، الزام و مواردِ دیگر، نقشِ زنها را بازی کنند. جذاب هم هست،تازه خودم یادم میاد که بچه بودم تو عروسی دائیم یه تُروپِ مُطربی اومده بود که مردا، نقش زنارو بازی میکردن، کلی هم ما خندیدیم. دیدی پس میشه، خودتون نمیخواین، یعنی سوادش رو ندارید.
میشه نمایشهایی نوشت که فقط اِسمِ زنها در اون حضور داشته باشه و خودشون نامریی باشن. مثلاً شوهره صدا بزنه مادرِ سهراب یا نَنهیِ سیاوش یا والدهیِ آقا شاهپور یا عمهیِ بامشادخان یا خالهیِ اسفندیار یا آبجیِ کیکاوس یا مثلاً اِسی، اِبی، هوی، اوهوی و از این جور اسمها، یه صدایی هم از پشت جواب بده بعله.
البته میشه پییِسهایی کارکرد که زنها فَک و فامیل باشن مثلاً مادری، خواهری، خالهای، چیزی بعد بین مردها و زنها دیوار آجری، چوبی، شیشهای، کاغذی یا پارچهای کشید بعد زنها رو برای تماشا اینور نشوند و مردارو برای رویت اونور، اونوقت همه چی درست میشه چون اختلالی پیش نیومده. اینم از اینهمه راه، دیگه چی کار کنم براتون؟! این همه آوانس گذاشتم دیگه، بیشتر از این دیگه پر رو میشید. برید همه جا بگید که ما چقدر به فکرتون هستیم. براتون راه حل میسازیم، هلو. خُب طرح تفکیک هم با موفقیت انجامشده، میشود و خواهد شد. زندهباد. احسنت برما.
خب اینم از این، مشکل تیارت هم حل شد. حالا بریم برسیم به اَخذَعملِ شریفِ شهریه. خسته شدیم از بس کارِ معنویات کردیم، اندکی هم به کار مادیات برسیم. باید کارهای مهم واَهمِ مملکتی رو به ما بسپرن تا در کمترین زمانِ ممکن حلش کنیم. مااینیم، شماچطور؟