کد خبر: 2430 A

درباره نمایش «مافیا» که با استقبال مواجه شده است

ضرورت مافیابودن

ضرورت مافیابودن

در ایران شاید برخی نگاهشان به تئاتر، مبتنی باشد بر این‌که این هنر، سرگرمی گران و مربوط به طبقات فرادست است و مخاطبان آن کسانی هستند که به رفاهی نسبی مجهزند...

ایران‌آرت، علیرضا سردشتی: در ایران شاید برخی نگاهشان به تئاتر، مبتنی باشد بر این‌که این هنر، سرگرمی گران و مربوط به طبقات فرادست است و مخاطبان آن کسانی هستند که به رفاهی نسبی مجهزند و اغلب کسانی روی خوش به آن نشان می‌دهند که احتمالا نسبت کمتری با روحیه عمومی جامعه دارند. اما این نگاه در اواسط دهه 70، با روی کار آمدن نسل جدیدی که پا به عرصه حیات اجتماعی نهاد در برخی اقشار عوض شد و روحیات تازه‌ای اجازه ظهور پیدا کرد؛ نسلی که طالب سرگرمی‌های تازه‌ای بود و رفته رفته تئاتر هم معمول‌تر و مخاطبانش بیشتر شد.

در این یادداشت قصد ارزیابی کیفیت نمایش‌ها را به هیچ عنوان ندارم، فقط از دریچه یک سرگرمی و جایگاهی که در جامعه دارد به این هنر نگاه می‌کنم.

همه انسان‌ها به قصه نیاز دارند، انسان موجودی اجتماعی است، قصه از دیرباز بهانه‌ای برای دور هم جمع شدن و حرف زدن بوده است؛ بعضی آدم‌ها خوب قصه تعریف می‌کنند، بعضی‌ها هم خوب قصه گوش می‌کنند؛ بعضی‌ها همین قصه‌ها را بازی می‌کنند و بعضی دیگر تماشاگران خوبی هستند. تماشا کردن نیازی ضروری است؛ چرا که با تماشا کردن است که گاهی ما خود را از دریچه دیگری می‌بینیم، این دیگری گاهی اوقات خود ماست که در تلاش است تا چهره‌ای از ما را به خودمان نشان دهد. تعریفی از تئاتر وجود دارد که می‌گوید: تئاتر هنری است که با آن، انسان‌ها کردار انسان را در زمان و مکانی معین، تماشایی می‌کنند یا تماشایی می‌یابند. تئاتر حتی باعث می‌شود عادت به دیدن دیگری کنیم و از کنار دیگران براحتی نگذریم؛ حالا هر چقدر این نمایش به زندگی و حال و هوای خودمان نزدیک‌تر باشد، بدون شک ارتباط مخاطب – از هر طیفی که باشد - با آن بیشتر هم می‌شود. تئاتر را بدون شک باید از جمله هنرهایی به حساب آورد که عمیقا زندگی آدمی را مورد توجه قرار می‌دهد.

همه ما از بچگی بازی‌هایی را تجربه کرده‌ایم و وقتی کنار هم جمع می‌شدیم تن به خیلی از اینها داده‌ایم مثل: اسم فامیل، پانتومیم و.... در این چند سال اخیر، مافیا هم به عنوان یک بازی و سرگرمی جایی برای خودش باز کرده و خیلی از ما این بازی را انجام داده‌ایم؛ اما وقتی خبر روی صحنه ‌رفتن نمایشی به نام «مافیا» منتشر شد، برایم جذاب به نظر رسید و به دیدن این نمایش رفتم. مافیا، داستان هفت دوست را روایت می‌کند که در یک مهمانی خداحافظی جمع شده‌اند و برای گذراندن وقت خود مافیا بازی می‌کنند و طی بازی ما با شخصیت‌های این هفت نفر آشنا می‌شویم و ...

این‌که نویسنده، این بازی را بستر داستانش قرار داده تا مخاطب خود را درگیر روایت کند، جدا از این‌که انتخاب هوشمندانه‌ای بوده، به یک معنا مخاطب خود را هم درگیر بازی می‌کند. او این بازی را با آدم‌هایی شروع می‌کند که همه ما در بین دوستان خود نمونه‌اش را داریم یا شاید یکی از همین هفت نفر خود ما باشیم. کارگردان در این نمایش علاوه بر کنکاش در رفتار انسان امروزی، نگاه دقیقی هم به مسائلی که امروزه درگیر آن هستیم می‌اندازد. اما شاید یکی دیگر از نکات مثبت این نمایش، قضاوت نکردن کارگردان باشد؛ افروز فروزند برای همه آدم‌هایش حق انتخاب قائل است، کسی را محاکمه نمی‌کند، دیدن و شنیدن اطرافمان را یادآوری می‌کند؛ ما را در جای بازیگرانش دعوت می‌کند و از ما هم ‌می‌پرسد: «اگر شما جای این مافیا بودید چه می‌کردید؟»

 

علیرضا سردشتی نمایش مافیا افروز فروزند مافیا
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین