افشاگریهای تاریخی کارگردان معروف زن / میخواستند سر به تن آن کارگردان نباشد / به آل احمد نمیشد انتقاد کرد
پری صابری گفت: در مملکت خودم با هنر میانه خوشی ندارند، مثلا بیضایی خیلی برای انجام کارهایش با گرفتاری مواجه شد.
ایران آرت: پری صابری از نسل هنرمندان تئاتری است که در ٨٦ سالگی دست از دغدغههای فرهنگیاش نکشیده، همچنان نگرانی نسل جوان را دارد و از کمتوجهی مسوولان به عرصه فرهنگ به ویژه هنر تئاتر گلایه میکند؛ هنرمندی که دههها قبل، بعد از تحصیل سینما در فرانسه به ایران بازگشت در دو فیلم مهم تاریخ سینمای ایران یعنی "شب قوزی" فرخ غفاری و "خشت و آینه" ابراهیم گلستان به ایفای نقش پرداخت.
به گزارش ایران آرت، صابری گفتوگویی با بابک احمدی در روزنامه اعتماد انجام داده که میتوانید گزیدهای از صحبتهایش را بخوانید.
** کوروش، شخصیت برجسته ایران است که در تمام جهان شناخته شده است؛ طوریکه اگر نمایش را به کشورهای دیگر هم ببریم قطعا مخاطب دارد.
** اخلاق و منش رفتاری کوروش جذاب بود. به هرحال ما با فردی مواجه هستیم که در زمانه خودش قدرت و امکانات انجام کارهای زیادی در اختیار داشت اما هیچوقت از این قدرت و امکان علیه آنها که عقیده و اندیشهشان با او مخالف بود استفاده نکرد. شما وقتی در کشور و سرزمینی حکمرانی میکنید که در طول تاریخ مورد توجه نیروها و قدرتهای خارجی قرار داشته قطعا در مقاطعی ناچار هستید دست به رفتارهای نامتعارف بزنید؛ رفتاری که از سوی بسیاری سردمداران همدوره او اجرایی شد اما تاریخ از کوروش به نیکی یاد میکند.
** در مملکت خودم با هنر میانه خوشی ندارند. مثلا بیضایی خیلی برای انجام کارهایش با گرفتاری مواجه شد. نه فقط او که خیلیهای دیگر مثل او بودند.
** گروتفسکی آدم کوچکی نبود، آگاهی زیادی داشت و از پس حرفهای همه برمیآمد. آن زمان چپگرایی بهشدت در ایران باب بود. اتفاق عجیب زمانی رخ داد که بعضی صحبت میکردند اما آقای رشیدی به دلیل نگرانیهایی که از واکنشهای سیستم داشت ترجمه نمیکرد. ما میگفتیم چه ایرادی دارد؟ به هرحال آن آدم خودش میداند چطور جواب دهد. به همین علت خودم ترجمه کردم و به یاد دارم گروتفسکی پاسخ بسیار جالبی داد. گفت: «اگر انتظار دارید من که از خارج آمدهام انقلاب کنم در اشتباه هستید. اگر قرار است اتفاقی بیفتد خودتان باید وارد عمل شوید.» وقتی این را گفت جریان خوابید و سکوت برقرار شد. دکتر نهاوندی هم آن روبهرو نشسته بود و مدام با دست اشاره میکرد به این صحبتها ادامه ندهید.
** گروه تئاتر پازارگاد به این خاطر تأسیس شد که قصد داشتیم مستقل عمل کنیم و آقابالاسر نداشته باشیم. نمی خواستیم وابسته باشیم. همه چپیها را دور خودمان جمع کردیم. (با خنده)
** من اصلا به مسائل سیاسی این گونه نگاه نمیکردم. البته همه نظرها را میپذیرفتم و معتقد بودم چپها هم بخشی از جامعه ایران هستند. بههرحال بیشتر دانشجویان به خصوص بچههایی که در زمینه تئاتر فعالیت میکردند به تفکرات چپ گرایش داشتند. بعدها هم همان مساله برداشتها و برخوردهای سیاسی با تئاتر گریبان من را گرفت.
** اصلا نمیخواستند سر به تن آربی باشد. اگر میتوانستند تکهتکهاش میکردند. علتش هم این بود که امکانات خوبی در اختیارش میگذاشتند و به همین دلیل مورد حسد قرار میگرفت. آربی حمایت دریافت میکرد ولی میخواست ژست اپوزیسیون هم داشته باشد؛ اینها با هم جور درنمیآیند.
** در تمام آن سالهای فعالیت در تئاتر مولوی، دکتر حسین نصر از جمله افرادی بود که به نظرم حرف و عملش تفاوت نداشت و خیلی خوب او را شناختم. فراموش نمیکنم یک روز به من گفت: «خانم صابری! لطفا به چیزی که میگویم توجه کنید. راجع به مسائل مذهبی حرف نزنید.»
** ترجمه آل احمد از «کرگدن» خیلی غلط داشت ولی آن زمان نمیتوانستیم به او حرفی بزنیم. گرچه پاسخم این بود که وقتی شما میتوانید عقاید خودتان را بیان کنید من هم باید بگویم. آل احمد زبان فرانسه را در آن حد نمیدانست و سر ما هم برای چنین دعواهایی درد میکرد.