نگاهی به موسیقی شهرزاد به بهانه آغاز فصل دوم این سریال؛
کار، کار محسن چاوشی است یا سینا سرلک؟
محسن چاوشی طی ١٣ سال فعالیت همیشه خود آهنگسازی قطعاتش را برعهده داشته است و در طول این سالها ثابت کرده کسی نیست که با اتکا به محبوبیت آهنگهای قبلی خود ملودی یا نوایی را تکرار کند و درجا بزند.
ایران آرت: یاسین احمدی امروز در روزنامه شرق نوشت: در این چند سطر پیشِرو میخواهم به یک سؤال پاسخ دهم؛ چرا آهنگهای شهرزاد ١ شبیه یکدیگر نیستند؟
برای یافتن جواب باید چند عامل اساسی در هر آهنگ بررسی شود؛ ترانه یا متن آهنگ، ملودی و تنظیم آن.
١. ترانه
اگر قطعههای هشتگانه شهرزاد ١ را بررسی کنیم، خواهیم دید محسن چاوشی از چند شاعر در سبک و سیاقهای مختلف استفاده کرده است که همین انتخابهای درست و بجا در مبدأ، باعث تنوعبخشیدن به حسوحال قطعهها و دوری از تکرار میشود.
حسین صفا که با دو ترانه «به رسم یادگار» و «دل مغموم»، بیشترین سهم را در میان دیگران دارد ترانههایی با زبان نسبتا ساده را ارائه کرده بود. در سه قطعه دیگر شاهد سه شعر در قالب غزل و دوبیتی از وحشی بافقی (همخواب)، فاضل نظری (خداحافظی تلخ) و پریناز جهانگیر عصر (افسار) بودیم. همچنین محسن بوالحسنی (ماهپیشونی) و پدرام پاریزی (دیوونه) دو ترانهسرای دیگری بودند که در این مجموعه به کمک محسن چاوشی آمدند و اما ترانه قطعه کجایی که اثری از خود محسن چاوشی است، با اقبال قابل توجهی از سوی مردم مواجه شد.
اما هدف از یادآوری این مطالب رسیدن به این نکته است که چون شعر به عنوان جوهره اصلی و مبدأ اتفاقات در موسیقی پاپ ایرانی شناخته میشود، بنابراین با توجه به اینکه هر کدام از این شعرهای مذکور دارای مشخصهها و ویژگیهای ادبی متفاوتی هستند؛ میتوانند دنیای جدیدی به روی آهنگساز این قطعات بگشایند.
٢. ملودی و آهنگسازی
محسن چاوشی طی ١٣ سال فعالیت همیشه خود آهنگسازی قطعاتش را برعهده داشته است و در طول این سالها ثابت کرده کسی نیست که با اتکا به محبوبیت آهنگهای قبلی خود ملودی یا نوایی را تکرار کند و درجا بزند. با بررسی شعرهای انتخابشده برای شهرزاد ١ و اوزان مختلف و متنوعی که این شعرها دارا هستند چیزی جز نوآوری و بدعت در آهنگسازی انتظار نمیرود. برای مثال، ملودی قطعه به رسم یادگار-که انگار به تکههای کوچک تقسیم شده- را با ملودی قطعه دیوونه - که ترانهای در قالب مثنوی است- مقایسه کنید. یا قطعه افسار که ضربانهای تند و نامنظمتری نسبت به خداحافظی تلخ دارد و این تفاوتها در ملودی و ریتم باعث ایجاد فضا برای نوآوری در تنظیم و سازبندی میشود.
٣. تنظیم
مهمترین ویژگی برای ایجاد تنوع و پرهیز از تکرار سازبندیهای متفاوت در هر قطعه است. باهم سازهای اصلی را که در برخی قطعات شهرزاد ١ به کار رفته است، مرور میکنیم:
همخواب (سهتار و کمالین که سازی شبیه به کمانچه است)
به رسم یادگار (گیتار، دودوک، ساز زهی)
ماهپیشونی (گیتارالکتریک و ویلن)
کجایی (گیتار، ویلن و کمانچه)
استفاده درست و بهاندازه از این سازها باعث شده گوش مخاطب احساسی تکراری از شنیدن قطعات نداشته باشد.
و البته اگر به حضور سینا سرلک اشاره نکنیم ظلم کردهایم. سرلک نوع آوازی که به کار گرفته است، زیبایی خاصی به کارهای محسن چاوشی بخشیده و به همین دلیل است که او در فصل دوم نیز در کنار محسن چاوشی حضور خواهد داشت.
همه این مشخصهها باعث شده با «هشت آهنگ پاپ غمگین» که هیچ شباهتی با یکدیگر ندارند روبهرو باشیم؛ حال آنکه ممکن بود با سپردن مسئولیت ساخت موسیقیهای این سریال به دیگر خوانندهها هیچگاه چنین توفیقی به دست نیاید (که البته در سریال عاشقانه این مورد عملا تجربه شد).
اما آیا فقط این قطعات دارای ویژگی خلاقیت هستند یا محسن چاوشی همیشه این ویژگی را به همراه داشته است؟
به عقیده نگارنده، بر خلاف آنچه تصور عمومی است و او را خواننده غمگین میدانند، محسن چاوشی از ابتدای فعالیتش به دنبال تجربههای متفاوت بوده؛ برای مثال، در آن دوران که به سیاهخواندن شهرت داشت آهنگ شادی مانند آهای خبر نداری را خواند. چاوشی همواره احساسهای مختلف انسانی را در آثارش به نمایش گذاشته، ملودیهای شاد در کنار ملودیهای غمگین داشته و موسیقیهای پرتحرک را با موسیقیهای آرامَش همراه کرده است. همه اینها یک دلیل دارد؛ محسن چاوشی ظرفها را میشناسد و سعی دارد مظروف خوبی باشد؛ وقتی یک موسیقی راک میسازد واقعا آن قطعه راک است از نوع خوانش گرفته تا ملودی. از ترانه تا تنظیم. یا وقتی برقصا را ساخت با کسی تعارف نداشت و آن را صرفا برای شادی و رقص به مردم تقدیم کرد.