محسن چاوشی و ثبت رکورد حیرتانگیز ۲۰ میلیاردی
رقم جمعآوری شده از سوی محسن چاوشی برای آزاد کردن زندانیان یا درمان بیماران خاص، به بیش از ۲۰ میلیارد تومان رسیده است.
ایران آرت: محسن چاوشی، خواننده ۴۱ ساله کشورمان که با ترانههای خود در این سالها محبوب بسیاری شده، طی ماههای اخیر تمرکز اصلی خود را روی کارهای خیریه گذاشته و در سال ۹۹ موفق به آزاد کردن ۳۲۰ زندانی، نجات ۵۰ اعدامی و جمعآوری هزینه درمان ۱۱۰ فرد مبتلا به بیماریهای سخت شده است.
به گزارش هفت صبح، در کمتر از دو سال گذشته او موفق شده ۴۴ زندانی را آزاد کند و در مورد آخرین زندانی رکورد بینظیری به ثبت برساند. به استناد توضیحات بهمن بابازاده، مشاور رسانهای محسن چاوشی، طی پنج ساعت با حمایت طرفداران چاوشی مبلغ ۱۶۵ میلیون تومان جمعآوری شد تا خانم جوانی که از ۱۸ سالگی در زندان بوده و ۱۶ سال پشت میلهها مانده بود، آزاد شود و به جمع خانوادهاش برگردد.
روال آزادسازی به چه ترتیب است؟
گردآوری میلیاردها ریال وجه نقد و پرداخت آن به خانواده مقتول برای گرفتن رضایت و آزادی یک زندانی محکوم به اعدام، اصلا کار پیش پا افتادهای نیست. در این مسیر محسن چاوشی از مشاورههای حقوقی بهره میگیرد و آنطور که بهمن بابازاده میگوید، برای تمام مراحل مدارک قابل استناد تهیه و گردآوری میشود. روند کار طبق توضیحات مشاور رسانهای چاوشی به این ترتیب است که خانواده مقتول نامهها و مجوزهای مورد نیاز را با تایید رسمی و مهر و امضای دادستانی آماده میکند.
این پروسه گاهی چند ماه زمان میبرد. ولیدم باید یک ویدئو تهیه کند و در اختیار گروه چاوشی قرار دهد که براساس آن اعلام رضایتش را با نام و مشخصات دقیق قاتل و مقتول اعلام کرده باشد. بعد از دریافت همه مجوزها و اعلام رضایت، شماره تماس گروه چاوشی در اختیار بانک قرار میگیرد تا پیامکهای واریزی به حساب ولیدم، یعنی همان رقمهایی که طرفداران واریز میکنند به شماره تلفن همراه گروه چاوشی ارسال شود و آنوقت است که محسن چاوشی به طرفدارانش در اینستاگرام شماره حساب بانکی را اعلام میکند و گلریزان آغاز میشود.
تا ۸ مرداد ۹۹، ۴۴ نفر به این ترتیب آزاد شدهاند و نزدیک به ۸۰ نفر هم در نوبت گلریزان چاوشی هستند. بابازاده میگوید: برای انتخاب افراد اولویتهایی داریم؛ مثلا سن زندانی مهم است، عمد یا غیرعمد بودن یا برخی حساسیتها و ملاحظات عرفی و فرهنگی.و یک آرزو: کاش برای زندگی دوباره این متهمان از بند و مرگ رسته نیز فکری میشد. یک کارگاه، کارخانه و جایی که این متهمان به چرخه دوباره جرم و تبهکاری برنگردند.