گرد و خاک انتقادات لوریس چکناواریان به ارکسترهای ملی و سمفونیک/ تعصب ملی در هنر خودکشی است
وقتی چکناواریان چهره محجوب موسیقی که معمولا نقد و اعتراضی از او شنیده نمی شود از وضعیت ارکسترهای ملی و سمفونیک گلایه دارد می توان عمق نارسایی ها را حدس زد.
درخصوص ارکسترهای ایران توضیح دهید؛ ارکسترهای ملی یا سمفونیک تا به امروز به آن جایگاه ثابت نرسیدهاند وهنوزهم مشکلاتی پیرامون آنها وجود دارد درحالی که همانطور که شما اشاره کردید فرهنگ، هنر و موسیقی که در رأس آنها ارکسترها هستند مسألهای مهم و درواقع معرف فرهنگ و هنر هر کشور و ملیتی است اما متأسفانه در ایران هنوز این جایگاه ثبات وجود ندارد و تغییرات بسیاری درآن بوجود آمده است. به نظر شما برای سرو سامان دادن به این ارکستر چه باید کرد؟
ارکستر یکی از سختترین سازمانهای هر کشوری است حتی سخت تر از هر ارتش. زمانی که ارمنستان بودم چهار ژنرال روسی به کنسرتم آمدند. من هم سمفونی چایکوفسکی را رهبری میکردم. مردم این کشور به موسیقی و ارکستر بسیاراهمیت میدهند و با موسیقی بزرگ شدهاند.آنها آمده بودند ببینند چه کسی ارکسترشان را رهبری میکند. من هم با حالی شیطنتآمیز خطاب به آنها گفتم شما میدانید ارکستر صد نفرهای که روی صحنه ساز می زنند از ارتش شوروی هم قوی تر هستند؟
ژنرالها خندیدند و فکر میکردند با آنها شوخی میکنم اما نگاهشان کردم و گفتم این نوازندگان با یک حرکت دست من به صورت همزمان یک نت را اجرا میکنند، حتی ممکن است درحین اجرا چند صد هزار نت بین نوازندگان تبادل شود اما آیا ارتش و سربازان شما با یک حرکت دستتان 100گلوله همزمان شلیک میکنند! روسها با شنیدن این مثال حرفم را فهمیدند و تشویقم کردند.
به نظر من با نظمترین ارتش دنیا ارکستراست اگر ارتش دیسیپلین داشته باشد، تمام دنیا را میگیرد که متأسفانه وجود ندارد. به آنها گفتم شما یک سرباز را دوسال تربیت میکنید تا سرباز شود و آشنا با فنون نظامی اما نوازندههای ارکستر از7 سالگی ساز می زنند و در 30 سالگی وارد ارکستر شدهاند یعنی سالهای بسیار به دنبال کسب تجربه بودند.
در ایران وقتی ارکستری اجرای خوبی ندارد و صدای مزخرف و ناهنجارتولید می شود مسئولان ارکستر از مردم عذرخواهی میکنند و می گویند بعضی از نوازندگان ما تازه کار هستند و نمیتوانند خوب بنوازند ولی چون همه ما ایرانی هستیم حمایت کنید! درصورتی که این حرفها برای هنر مفهومی ندارد؛ هنر نه ملیت میشناسد نه مملکت. اغلب رهبرهای ارکستر ما آنقدر با ارکستر تکرار می کنند تا خودشان یاد بگیرند جز آقای علی رهبری که تجربه رهبری دارند و تنها کسی بودند که با ارکسترهای خارجی درسطح حرفهای کار کردهاند.
در دیدار با وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی آقای صالحی امیری از ایشان تقاضا کردم اساتید هنر را به چشم تنگ نظری که ملیت ندارد نگاه نکنند؛ تعصب ملی در هنر وجود ندارد و خودکشی است و شاید هم بدتر. بنابراین اساتید مهم و بزرگ را به ایران دعوت کنند تا موزیسینهای ما را آموزش بدهند تا به سطح بالایی از موسیقی برسیم.
بعد ازجنگ جهانی دوم کشورهایی چون چین، ژاپن، کره جنوبی و مالزی یک ارکستر کامل به کشور خود وارد کردند به این علت که آماده کردن یک ارکستر خوب حداقل به 50سال زمان نیاز دارد. مردم چین میدانند که موسیقی کلاسیک جزو سنت آنها نیست به همین سبب موزیسینهای این سبک را از خارج کشور دعوت میکنند؛ همانطور که خارج از ایران سعدی و فردوسی شاعرهمزبان آلمانیها و انگلیسیها نیست ولی آنها زبان فارسی را آموزش میبینند تا بتوانند مولانا و فردوسی بخوانند نه ترجمه این اشعار را.
شاید یکی از دلایل این اتفاقات تغییرات بسیاری است که دربخش فرهنگ ما ایجاد میشود. این امر به خودی خود سلیقه مسئولان فرهنگی را هم در برخواهد داشت و در بدنه هنر چون موسیقی نیز تأثیرگذاراست. رهبر ارکستر باید سالهای سال همراه ارکستر باشد تا بتواند یک ارکستر خوب پرورش بدهد نه اینکه دستخوش تغییر و تحولات شود.
تشکیل ارکستر مثل یک اداره است، اگرمسئول یا وزیری تغییرکند کارمندان ثابت هستند. در واقع ممکن است رؤسا و معاونان تغییر کنند اما کادر ثابت است. ارکستر سمفونیک لندن را افراد بسیاری رهبری کردهاند اما دراعضای ارکستر تغییری ایجاد نشده است.اعضای ارکستر را یک کمیسیون انتخاب میکنند بنابراین اگر ارکستر سمفونیک تهران بصورت اصولی تشکیل شود، سامان یابد وهمه یکدست عمل کنند دیگربه خواست هیچ رهبر و موزیسینی نمیتوانند اعضای آن را اخراج و یا دعوت کنند.
اعضای ارکستر در ایران ثابت هستند؟
خیر. اما اعضای ارکستر باید ثابت باشند و تغییر نکنند ولی هیچ وقت ثابت نبودند.
آیا موافق هستید به عنوان رهبر میهمان ارکستر سمفونیک تهران را رهبری کنید؟
خیر.چندان علاقهای به این کار ندارم واگرهم تصمیم به انجام آن باشد ترجیحاً برخی کارهای خودم را رهبری میکنم به این سبب که ارکسترما یکدست نیست؛ نوازندههای خوب ما در کنار نوازندههای بسیارضعیف کار می کنند در صورتی که نوازندههای بسیارخوب ما باید انتخاب شوند و درکناراساتید و یا نوازندگان خارجی سالها تمرین داشته باشند تا بتوانیم در کل شهرهای ایران اجرای موفقی را ارائه بدهیم.
امکان این اتفاق بسیارضعیف است به این سبب که در این زمینه معلم و استاد نداریم و بطور قطع اگر درهنرستانها معلم خوب نباشد هیچ گاه ارکسترخوب و قوی هم نخواهیم داشت.
خود شما چطور؟ آیا حاضر به تدریس هستید؟
خیر.اگرهم بخواهم تدریسی داشته باشم قطعاً آهنگسازی است نه رهبری ارکستر؛ وقتی ما هیچ ارکستری برای تمرین نداریم تا تجربه کنند تدریس رهبری آن فایدهای ندارد این مسأله به مانند این است که سربازی را بدون تفنگ آموزش بدهند و انتظار داشته باشند سرباز خوبی شود. من بیشتر زمانم صرف آهنگسازی میشود و ازحدود 45 سال پیش که درآمریکا تدریس میکردم دیگر این کار را کنار گذاشتم به این سبب که متوجه شدم تدریس به آهنگسازی من ضرر میزند. اما با این حال شاید ازشهریور ماه سال آینده مسترکلاس برگزار کنم.
ارکستر جوانان چطور؟
این ارکسترضعیف است و البته گروهی جوان که میخواهند تجربه بدست بیاورند. آنها خود نیاز به رهبری دارند تا خودشان قوی شوند و پیشرفت کنند نه آنکه با یک رهبر تازه کار وارد مرحله تمرین شوند. بنابراین بازهم تأکید میکنم رهبرارکستر باید از خارج کشور دعوت شود. به عنوان مثال ماشین یا قطعات آن را در ابتدا از خارج کشور تهیه میکنیم ولی بعد، در داخل تولید میشود بنابراین باید یکی- دو رهبر و اساتید با تجربه برای سازهای مختلف بیاوریم تا نسل را برای آینده آماده کنیم.