خواننده قدیمی: ما از رهبرانمان ناامید هستیم
خواننده قدیمی گروه راک "دِ هو" به تازگی آلبوم جدیدی منتشر کرده است.
ایران آرت: وقتی به اولین آلبوم گروه «د هو»، به نام «نسل من» که در سال ۱۹۶۵ منتشر شد و آلبوم انفرادی جدید راجر دالتری به نام «تاوقتی تو را دارم» گوش میکنیم که میانشان ۵۵ سال فاصله زمانی است میتوانیم زمینههای سبکی که دو اثر را با یکدیگر ارتباط میدهد شناسایی کنیم.
به گزارش نوا، مواد خام اثرِ تازۀ دالتری از گسترۀ وسیعی انتخاب شده است و این آلبوم اولین کار او بعد از سال ۱۹۹۲ محسوب میشود. در این اثر هنرمند به ریشههای خود در موسیقی بلوز و سول رجوع کرده و قطعاتی از استیوی واندر، استیون استیلز، نیک کیو و باز اسکگز را با دقت در کنار تعدادی قطعات ارجینال دستچینشده قرار داده است.
امیدوارم از گفتگوی مجلۀ راک سلر با دالتری لذت ببرید:
شما در «نسل من»، اولین آلبوم گروه دِ هو، یک خوانندۀ سول در حالوهوای بلوز بودید که از بزرگانی مثل جیمز براون، بو دیدلی و … الهام گرفته بود. آیا «تا وقتی تو را دارم»، آلبوم انفرادی جدیدتان، که شما را بازگشته به آغوش ریشههایتان نشان میدهد برایتان همچون بازگشتی به ابتدای این دایره است؟
خب، بله. هدف همین بود. این آلبوم از ایدهای نشات گرفت که مدتها، چیزی در حدود ده سال، در ذهنم بود. ما به دنبال ایدهای برای یک آلبوم د هو بودیم و پیت [تاونزند] هیچ چیز نوشتهای نداشت برای همین من گفتم «چرا همان کاری را که پیش از نوشتنهای تو در د هو انجام میدادیم انجام ندهیم؟» اما پیت از این ایده استقبال نکرد در نتیجه من این فرصت را پیدا کردم که یک آلبوم انفرادی کار کنم و فکر میکنم به خاطر خودم این کار را کردم. بازگشت به این چیزها خیلی عالی بود. در روزهای اولیۀ د هو وقتی آن آهنگها را میخواندم در واقع واژهها را میخواندم؛ برای ساخت آهنگ آدم باید بتواند پیش از آنکه مواد اصلی را برای کارش فراهم کند از آن لذت ببرد.
من فکر میکنم الان میتوانم این کار را انجام دهم. من از باقی آن خیلی راضی هستم و احساس میکنم چیزی را که میخواستم به دست آوردهام و آن تحت تاثیر قرار دادن و اثر گذاشتن روی مخاطب است.
طبق گفتۀ خودتان شما مبارزۀ سختی با بیماری مننژیت داشتید که به نوعی شما را از زندگی روزمرهتان محروم میکرد. آیا خلاصی از آن و فرصت دوبارهای که به زندگی شما داده شد در نگاهتان به هستی تفاوتی ایجاد کرد؟
نه واقعا به آن صورت تغییری ایجاد نکرد. فقط دلم میخواهد کارهای بیشتری انجام دهم. (میخندد) چیز عجیبش این بود که من حقیقتا پشت درِ مرگ ایستاده بودم و مثل افتادن از یک صخره بود. به همۀ چیزهایی که در زندگی برایم پیش آمده بود فکر میکردم و به اینکه چقدر خوششانس بودهام و با خودم میگفتم آه خدای من هیچوقت تصور نمیکردم این همه تجربیات متفاوت در زندگی داشته باشم. اما در عین حال ترسم از مرگ را از بین برد. این قطعی است و همچنین اینکه کارهای بیشتری خواهم کرد (میخندد) شاید در این سن و سال مسخره باشد اما برایم اهمیتی ندارد (میخندد).
– آیا قطعۀ You Haven’t Done Nothin که ساختۀ استیوی واندر است به شخص خاصی اشاره دارد؟
آن قطعۀ استیوی واندر را در آلبوم گذاشتم چون چیزی است که امروز در جهان اتفاق میافتد. ما از رهبرانمان ناامید هستیم. اما انجام دادنِ کاری که آنها انجام میدهند ساده نیست. شاید آن را با کینۀ زیادی خوانده باشم و کمی اغراق باشد اما در نهایت از نتیجۀ نهایی راضی هستم.
این قطعه از بهترینهایی که استیوی واندر نوشته نیست اما خیلی مناسب زمانۀ ماست و با خودم فکر کردم اگر بشود خشمم را با موسیقی بیرون بریزم کمکم میکند.
اهداف اولیه شما زمانی که موسیقی را شروع کردید چه بود و آیا آنها در طول زمان تغییر کردند؟
آه… فقط رسیدن به فردا! (میخندد) روزگار د هو برای من و پیت دوران درخشانی است و متاسفانه فقط من و پیت ماندهایم. اما در این سالهای اخیر در کنار هم و در تورها بهترین زمانها را با هم سپری کردهایم. گروه ما فوقالعاده است و نقدهایی که میگیریم خیلی بهتر از آنهایی است که دهه هفتاد میگرفتیم و مخاطبانمان از ۸۰ سال به پایین، حتی تا ۸ سال هستند. و این فوقالعاده است که حس کنی موسیقی میتواند تا این اندازه پهناور باشد و مثل یک کلیسا این آدمها را برای یک تجربۀ مشترک کنار هم جمع کند. ما واقعا این را با هم تجربه میکنیم. کار ما فقط این نیست که بنشینیم به یک صفحه نمایش نگاه کنیم و دگمهای را فشار بدهیم. این زندگی واقعی است! این غایت انسان بودن است.