پیکان زیر پایشان را به چهلوهشت هزار تومان فروختند و کاست شنگول و منگول و بزبز قندی ساختند
برخی شاخص و متفاوت بودند. مثل مجموعهای که با نام «شاپرک خانم » در آمد. کاری از بیژن مفید بود، از موسسه چهل طوطی. شاپرکخانم نمایشی برای کودکان بود که در دهه پنجاه بر صحنه آمد و ...
ایران آرت: آلبرت کوچویی در اعتماد نوشت: میگویند پیکان زیر پایشان را به چهلوهشت هزار تومان فروختند و آن را سرمایه نامعمولترین کار برای خودشان تا آن هنگام کردند. یعنی تولید کاست قصههای آهنگین کودکان که نخست قرار بود فقط قصههای خارجی باشند، اما بعد قصههای آهنگین ایرانی شدند، شنگول و منگول، بزبز قندی و جز اینها.
با این مجموعه کاست، گروههای هنرمندان شناخته را هم فرا خواندند تا قصهها را آهنگین کنند که سردمدار آنها زندهیاد مرتضی احمدی بود. مرتضی احمدی که خود زمانی میان پردهخوان بود و در نمایشهای زنده میخواند، برای این اجراها سنگ تمام گذاشت. با دوستانی که با او همراه شدند.
مجموعههای چهلو هشت داستان، در سال ۵۸ خورشیدی شدند از نخستینهای کتابهای ناطق برای کودکان. بنیاد شرکت سوپراسکوپ را گذاشتند و مجموعهها را نخست خود، با کوله و کیف با دوستان توزیع کردند و بعدها البته پرفروش هم شدند.
آنها بعد از بازنویسی و آهنگسازی یک داستان فولکلوریک، بر دیگر داستانهای فولکلوریک ایرانی کار کردند. ستارههای این مجموعه صوتی، مرتضی احمدی و کنعان کیانی بودند که با آنها، دوبلورهای دیگر هم همراه شدند.
قصد نخست موسسه آموزش زبان انگلیسی بود که به تولید مجموعه داستان برای کودکان انجامید. شرکت چهلو هشت داستان، تا سال ۱۳۶۴ پایید.
با آنها مجموعه کاستهای دیگری هم با حال و هوایی متفاوت از چهل و هشت داستان درآمدند. پیش و پس از مجموعه داستانهای چهلوهشت داستان، کتابهای ناطق بودند و آمدند.
برخی شاخص و متفاوت بودند. مثل مجموعهای که با نام «شاپرک خانم » در آمد. کاری از بیژن مفید بود، از موسسه چهل طوطی. شاپرکخانم نمایشی برای کودکان بود که در دهه پنجاه بر صحنه آمد و در دهه شصت به صورت کاستی نفیس با جلد گالینگور آمد.
پیش از آن مفید و بازیگرانش، نمایشهای «کوتی و موتی» و «بزک نمیر بهار میاد» را کار کرده بودند. موسسههای دیگری هم کاستهای قصه برای کودکان درآوردند. از آن جمله بود، گروهی از بچههای حرفهای رادیو که قصههای فولکلوریک را نه آهنگین که به گونهای فاخر درآوردند.
در آن مجموعه که با نام هنرگستر درآمدند، من هم بودم. تهیه فنی کاستها به عهده فرهنگ جولایی بود که بعدها، مجموعه «دفتر عشق» را هم درآوردیم. امیر نوری، گوینده شناخته، عنایت شهلایی و بازیگرانی چون زندهیاد مهدی آژیر هم بودند. این کتابهای ناطق روی کاست همراه بودند با بازیهای فکری برای کودکان، همانند پازل و جز آنها. به همت همین آدمها، جدا از قصههای فولکلوریک ایرانی، آثار فاخر داستانهای کودکان هم درآمدند. از آن جمله بود ماهی سیاه کوچولو از صمد بهرنگی. بسیاری از بازیگران و صداپیشگان، روی این نوارهای متعدد قصه برای کودکان کار کردند که روی کاست ضبط شدند.
کاست در مقطعی به ویژه دهه پنجاه و شصت، رسانه غالب برای تولید مجموعههای داستانی شد که سالها پایید. اما با ورود ویدیو و نوارهای ویدیویی، تب کاست هم فروکش کرد. تجربههایی در زمینه نمایشهای کودکان روی ویدیو شد که نپاییدند و بازاری نیافتند. به گونهای شکل رسانه، هربار، به رنگی و شکلی درمیآمد. انگار حکایت بت عیار است و هر دم به رنگی.