کد خبر: 6216 A

منتقدان ادبی در ایران چه تصوری از شعر آوانگارد آمریکا دارند؟

دنیای دیوانه دیوانه دیوانه با این شاعران

دنیای دیوانه دیوانه دیوانه با این شاعران

او به جای سخن گفتن، به سادگی یک شاخه گل را به دست می گیرد و بالا می گیرد. همگان گیج و مبهوت می‌مانند

ایران‌آرت: یکی از نقاط پرشمار و مفقول مانده در نقد ادبی ایران، مبحث جریان شناسی حوزه های مختلف است. متون موجود در این حیطه اکثرا الکن، آکنده به موضع گیری مولف نسبت به هر جریان و فاقد حیثیت تحلیلی قابل دافعای هستند و از همه چیز مهم تر، چیزی را که برای یک جریان شناسی کارآمد و مفید حیاتی است ، در خود ندارد: انسجام. جریان شناسی در حقیقت نوعی بررسی تاریخی است که از ریشه ها و سرچشمه ها آغاز می کند و روابط آن سرچشمه ها را با افراد و آثاری که در جریان هستند، از جوانب مختلف مورد بررسی قرار می دهد. کمتر فایده یک جریان شناسی درست این است که در مروری اجمالی درمی یابیم هر جنبش و سبک از کجا نشات گرفته و چگونه سیر تکامل خود را طی نموده است . چه مولفه های در قوام و زوال آن دخیل بوده اند و چهره های معتبر و پیش برنده آن چه کسانی بوده اند. با این شیوه مطالعه می توانیم نقبی مزنیم به فلسفه و تاریخ در شگرد شناسی نو آوری های ادبی به نوعی متن مرجع برسیم . متنی که به ما می گوید چه جریان های، با حضور چه افرادی در طول تاریخ توانسته اند موفق یا ناموفق باشند و دلیل تعالی یا افول آن ها چه بوده است . تجربه نشان داده که هیچ حرکت فرادایی در ادبیات دنیا نمی تواند بدل به جریانی ماندگار و تاثیر گذار شود. در دو دهه 70و 80 شمسی، تب مانیفست های تک نفره و خویش فرما در شعر ایران اپیدمیک شده بود. در عوض از پایان دهه 80 شاهد افت نظری شدید در این حوزه بودیم و عدم تمایل شاعرانی که عمدتا بر حسب قریحه و در موقعیتی مجازی برای خود حیثیتی کسب می کردند به ورود به حوزه تئوریک و تحلیلی. شاید اگر در این سالیان همتی گمارده می شد برای تهیه یک جریان شناسی جامع در شعر نوین ایران، امروز روزگار شعر روشن تر از این ها بود.

*

در شناخت شعر آوانگارد آمریکا، که زمانی برخی شاعرانش برای شاعران و منتقدان ایرانی ملاک و معیار شعر پسامدرن بودند، کارهای اندکی انجام شده است. جریان شناسی منتخب در این پرونده توسط دانشگاه کمبریج به سرپرستی دیویدبیچ تهیه شده و البته مشتمل بر تمامی جریان های شعر آمریکا در قرن بیستم است که این جا تنها بخش شعر آوانگارد آن آورده شده. بر خلاف تصور عمومی، چهره های شاخص شعر آوانگارد آمریکا تنها در جنبش شعر "زبان" و "نسل بیت" خلاصه نمی شود. ضمن آن که دانستن خاستگاه های دو جریان مذکور نیز به ما نشان می دهد که در تقلید و تعقیب و مطالعه این شاعران خطایی داشته ایم و از آموزه های که آنان را به سبک و سیاق مشهورشان رساند تا حد زیادی غافل بوده ایم. با این حال مطالعه این مختصر نکات بسیاری را به ارمغان می آورد: نخست این که تمامی این جریان ها تابع وضعیت تاریخی و اجتماعی دوران خود بوده اند و در تمام آن ها خصلت واکنشی نسبت به یک برهه خاص تاریخی دیده می شود. به این معنا که شکستن ساختارهای معهود گذشته و گذر از شاعران نسل های پیشین، تنها به میل و اراده فردی و مبتنی برتغییر ذوق هنری صورت نگرفته است . نکته مهم دیگر ارتباط این جریان ها با شاخه های مختلف علوم انسانی ، تاریخ و حتی علوم تجربی و علوم غریبه است. در این میان رابطه با مذهب و عرفان بومی و غیر بومی، و ایدئولوژهای سیاسی را نیز نباید از خاطر برد که در ادوار مختلف در تحول زیباشناختی شعر آمریکا نقش مهمی ایفا کرده اند. نکته دیگر که بسیار قابل توجه است ، ارتباط شاعران با سایر هنرهاست. شاعران آمریکا به طور مستقیم از موسیقی، نقاشی و سینما تاثیر پذیرفته اند و گاه جرقه یک جریان پیشرو شعر آمریکا، عصیان های کورکورانه علیه گذشته نبوده اند. تمامی آن ها منطق و روندی درست و قابل دفاعی داشته اند و حتی در غریب ترین جریان ها – مثل "سورئالیسم آمریکایی" ، "بیت"، "کوهستان ساه"- یک روند اندیشه ورزی بسیار درخشان را می توان رصد کرد . حتی در آن دنیای دیوانه هم منطق و حساب و کتاب حکم فرما بوده.

*

در توضیح بند پیشین، این مقال را با گفتاری از جک کرواک از متن مصاحبه اش با پاریس ریویو مروری کنیم و برویم سر اصل مطلب: "چیزی که واقعا روی کار من تاثیر گذاشت بودیسم "ماهایانا" بود، بودیسم اصیل "گواتاما" ، خود "بودا"، بودای مصر باستان... "ذن" چیزی ست که بعد از عبور بودیسم از چین و ژاپن به ما رسیده بخشی از "ذن" که نوشتار ما را تحت تاثیر قرار داد، "ذن" در سرایش هایکو است . شعرهای سه سطری و هفده سیلابی که صدها سال پیش توسط کسانی چون "باشو"، "ایسا"، "شیکی، و استادان متاخر نوشته شده است. جمله ای کوتاه و شیرین با جهش ناگهانی تفکر؛ و در این شیوه آزادی بسیار دارید برای لذت بردن و غافل گیر کردن خودتان؛ بگذار ذهن برای خودش لهو و لعب کند و به پرد به سمت شاخه و بنشیند کنار یک پرنده. اما بودیسم جدی من متعلق به هند باستان است و بخشی از نوشتارم را که ممکن است از نظر شما همانند کاتولیسیسم؛ مذهبی، ملتهب و پارسایانه باشد را تحت تاثیر قرار داده است . بودیسم اصیل قائل به شفقت آگاهانه و مستمر؛ برادری، و "دانا پارامیتا" (مفهوم کمال نیکوکاری) است : پا روی یک حشره هم نگذار! فروتنی، درویش مسلکی، شیرینی اندوهبار چهره بودا ( که در اصل نژاد آریایی دارد، منظورم این است که از تبار رزم آوران پارسی ست و بدان گونه که تصویر شده از تبار شرقی نیست).... ابتدای "ذن" وقتی است که "بودا" راهبان را در کنار هم جمع می کند تا طی مراسمی مرشد صومعه "ماهایانا" را انتخاب کنند: او به جای سخن گفتن، به سادگی یک شاخه گل را به دست می گیرد و بالا می گیرد. همگان گیج و مبهوت می مانند به جز "کاسیاپیا" که لبخندی بر لب دارد. او منصب مرشدی صومعه می رسد..."

 

[علی مسعودی نیا این یادداشت را در هفته نامه «کتاب هفته خبر» منتشر کرده است]

 

 

شعر آمریکا شعر آوانگارد نسل بیت
ارسال نظر

آخرین اخبار

پربیننده ترین