یک مترجم بررسی میکند:
چرا در ایران شرلوک هلمز نداریم؟
حالا که مدتی است از فضای داستان های کارآگاهی و جنایی دور افتاده ام گاهی به یاد قدرت استدلال و استنتاج ماجراهای هولمز می افتم و به استحکام آن داستان ها فکر می کنم.
ایران آرت، مژده دقیقی/ مترجم: من در یک دوره یازده ساله شش کتاب از ماجراهای کارآگاه افسانه ای، شرلوک هولمز را ترجمه کردم. از این تعداد، دو کتاب مجموعه داستان های کوتاه بودند و چهار کتاب دیگر رمان. آنچه از این ترجمه ها در ذهنم رسوب کرده، نه سختی کار که لذت خواندن دقیق داستان هایی پر ماجرا و در گیر شدن در جزئیات و ظرایف آنها برای از کار در آوردن ترجمه است. داستان هایی بسیار منسجم، با پیوند های محکم میان عناصر داستان و ریزه کاری هایی که همه هوشمندانه در خدمت داستان اند، و دقتی در حد طرح مسائل ریاضی. جذابیت این داستان ها در حدی است که با وجود فضای قدیمی آنها که به حدود یک قرن پیش بر می گردد، به خواننده انگیزه ی خواندن می دهند و نه تنها در زمانه خود ، که امروز هم از محبوب ترین داستان های کارآگاهی هستند. حالا که مدتی است از فضای داستان های کارآگاهی و جنایی دور افتاده ام و در دنیاهای داستانی دیگری سیر می کنم، گاهی به یاد قدرت استدلال و استنتاج ماجراهای هولمز می افتم و به استحکام آن داستان ها فکر می کنم. و داستان ، چه کارآگاهی و جنایی باشد یا نباشد، به این استحکام نیاز دارد.
آنچه رمان کارآگاهی را باور پذیر و در نتیجه پر کشش و جذاب می کند، مبنای درست استدلال آن است. تعلیق و کشش و درگیر کردن ذهن خواننده بدون زحمت و کار سخت به دست نمی آید. داستان کار آگاهی نمی تواند فقط از ذهن نویسنده سرچشمه بگیرد؛ باید پایه هایی در واقعیت داشته باشد و ریزه کاری ها و ظرایفش با هم بخواند. به عبارت دیگر، چفت و بست چنین داستانی باید خیلی محکم باشد؛ چنان محکم که خواننده نتواند چشم از آن بردارد. نویسنده داستانش را بر جزئیاتی دقیق با پیوند های منطقی و تنگاتنگ و هدفمند بنا می کند.
مژده دقیقی در ادامه یادداشتی که در مجله تجربه منتشر شده مینویسد: پر گویی و حاشیه رفتن و مطالب بی ربط به ماجرا به داستانش آسیب می زند ، در تعلیق آن خلل ایجاد می کند، و به خواننده فرصت فرار می دهد. نویسنده داستان کارآگاهی، برای از کار در آوردن رمانش، به شیوه های مختلف متوسل می شود که تحقیق و مطالعه و جست وجو بی تردید از مهم ترین آنهاست. همان حلقه مفقوده ادبیات داستانی ما که انگار ضرورتش هنوز احساس نشده است. ادبیات داستانی ما هنوز نقش مهم تحقیق و پژوهش را در باور پذیر کردن متن به طور کامل نپذیرفته است و بسیاری از نویسندگان ما آن را مبنای کار خود قرار نداده اند. غافل از اینکه اندوخته ذهنی نویسنده دیر یا زود ته می کشد و اگر آن را تقویت نکند، ناگزیر خواننده را از دست خواهد داد. نوشتن رمان کارآگاهی به طریق اولی به تحقیق و مطالعه نیاز دارد. شاید یکی از مهم ترین دلایل شکل نگرفتن این گونه از ادبیات داستانی در ایران همین باشد.
از طرفی، فضای ادبیات ما، بیشتر تحت تاثیر جریان روشنفکری که معلوم نیست به چه دلیل رمان پلیسی و کارآگاهی را ادبیات سطح بالایی نمی داند، به این گونه از ادبیات چندان امکان نشو و نما نداده است. پاورقی های کارآگاهی که در گذشته منتشر می شدند، و از قضا طرفداران زیادی هم داشتند، ادامه نیافتند و به قالب داستان و رمان در نیامدند. و به این ترتیب، طیفی از کتابخوان های بالقوه از بازار نشر حذف شدند.سلیقه انحصار طلب ناگزیر بازار را انحصاری و بی رونق خواهد کرد و کتابخوان هایی با سلایق متفاوت را فراری خواهد داد. این روزها می بینیم که ادبیات جنایی و کارآگاهی، بیشتر از طریق ترجمه ، بار دیگر بخش قابل توجهی از بازار نشر را به خود اختصاص داده اند و طیف وسیعی از خوانندگان این گونه از ادبیات را دنبال می کنند. نویسندگان ایرانی نیز می توانند با تکیه بر ماجراها و وقایع بومی، داستان های جذابی بیافرینند و این طیف مشتاق را جذب کنند، به شرط آنکه هوش خواننده ایرانی و چگونگی بازآفرینی این ماجراها را دست کم نگیرند.