سعدی مشکل اخلاقی داشت؟
از روابط نامشروع تا شاهد و شاهدبازی و هزل گویی...آیا سعدی واقعا این گونه بوده ؟
ایران آرت: اول اردیبهشت روز بزرگداشت سعدی شیرازی است، شاعری که او را استاد سخن و شیخ اجل مینامند، دیروز و امروز جلسات و کنفرانسها و همایشهای متعددی برای نکوداشت این شاعر و ادیب بزرگ کشورمان برپا شد و بسیاری از استادان و چهرههای سرشناس درباره جایگاه او سخن گفتند اما...
در این روز خاص که با نام شیخ اجل پیوند خورده است، میخواهیم یک بار برای همیشه به علامت سوال بزرگی درباره شخصیت و زندگی سعدی پاسخ دهیم، شخصیتی که بخصوص در میان مردم همواره درباره زندگی اش اتهامات و روایات زیادی گفته و شنیده میشود از روابط نامشروع تا شاهد و شاهدبازی و هزل گویی...آیا سعدی واقعا این گونه بوده است و به تعبیر خودش «دامنش تر بوده است»؟
مرد ناپاک یا ستایشگر زیبایی؟!
دکتر محمد بقایی ماکان از چهرههای شناخته شده عرصه ادبیات روزگارمان پرسش جامجم آنلاین درباره انحرافات اخلاقی سعدی را این گونه پاسخ میدهد: «نکته اول این است که شخصیتهای تاریخی در تمام حوزهها چه سیاست چه فرهنگ را باید با توجه به شرایط و اوضاع زمان خودشان مورد بررسی و نقد قرار داد، ما سرداران جنگی بزرگی در تاریخ داریم که مهمترین ویژگی آنها فتح دیگر سرزمین هاست آن هم فتوحاتی که شاید با متر و معیار و ارزشهای انسانی و حقوق بشری امروز بخواهیم آن را بررسی کنیم چندان قابل دفاع نباشد.»
این پژوهشگر گفت: « شخصیتهای فرهنگی هم همین گونه هستند در مورد سعدی باید بررسی کرد او در چه زمانهای میزیست و در چه شرایط فرهنگی به سر میبرده است، در مورد سعدی و بخصوص نگاه زیباپسند او انتقاداتی در همین قرن اخیر شده است و خیلیها هم منتقد او بوده اند و بر این نکته انگشت گذاشتهاند. احمد کسروی معروف ترین این منتقدان است که در چند کتاب خودش در پیرامون ادبیات سخت به سعدی میتازد و او را «مرد ناپاک» نامید، او باب پنجم گلستان سعدی را مردود میداند و تاسف میخورد چرا این کتاب باید در مدارس تدریس شود!»
بقایی ماکان افزود: «من معتقدم هر پدیدهای را باید در کل و با در نظر گرفتن همه ابعاد مورد ارزیابی قرار داد، هیچ کسی هم به قول خود سعدی کاملا پاک و منزه نیست و هر کسی ایراداتی دارد ولی مساله اینجاست که سعدی به عنوان کسی که آنچه در دل داشت را با صراحت بیان کرد ارزشش بیش از کسانی است که دیدگاهی مثل او داشتند ولی بیان نکردند در حالی که آثارشان پیداست که نظر مساعدی نسبت به شاهدبازی داشتند ولی سعدی خیلی راحت میگوید: دیده را فایده آن است که دلبر بیند / ور نبیند چه بود فایده بینایی را.»
این استاد ادبیات تاکید کرد: سعدی آدمی است که قلبی بزرگ، احساسی ظریف و شکننده و طبعی لطیف دارد و هرآنچه که زیباست برای او جذاب است اما نباید این جذابیت را بر مسائل پیش پا افتاده جنسی و از نوع مستهجن تعمیم داد از نگاه من سعدی فقط ستایشگر زیبایی است.
بقایی ماکان گفت: ما همین شیوه تفکر را به مراتب شدیدتر در سنایی میبینیم سنایی که امروز به عنوان مرجعی در عرفان مورد ستایش قرار میگیرد و برخی غزلهای عرفانی او در مساجد و منابر خوانده میشود خیلی راحت تر و واضح تر از سعدی احساسات شاهدبازانه خود را مطرح میکند و بسیاری از غزلهای او با «ای پسر» شروع میشود! ولی سعدی واقعا ستایشگر زیبایی هاست و خدمتی که او به زبان فارسی کرده است آن قدر متعالی و چندان درخور ستایش و تعظیم است که پرداختن به مسائلی از این دست درباره او بنظرم فدا کردن کل در جزء هست.
او صحبتهای خود را این گونه جمع بندی کرد: در مجموع مقصود من این است که هیچ کسی به قول سعدی بی دامن تر نیست: هیچکس بیدامنی تر نیست لیکن پیش خلق / باز میپوشند و ما بر آفتاب افکندهایم... بنابراین از آنجا که من فکر میکنم هیچ کس بی عیب نیست در آفتاب افکندن ایرادات بسیار جزئی در واقع جفا به کلیتی است که بسیار تاثیرگذارتر و پسندیده تر است.