سه مطالبه دیرین جامعه هنری و دیوار کوتاه وزارت ارشاد
ایران آرت : آزاده جعفریان : صدا و سیما به مناسبت چهل سالگی انقلاب، آیتم های کوتاهی با تم دستاوردها پخش می کند که اکثریت مطلق آنها به موضوعات اقتصادی و سخت افزاری اختصاص دارد، حال آنکه طیفی از جامعه معتقدند استراتژیک ترین ثمرات انقلاب اسلامی را باید در گرایشی انسان مدارتر و به طور مشخص فرهنگ و هنر جستجو کرد.
یکی از این چهره ها سید مجتبی حسینی، معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ست که در سلسله یادداشت های "دشواری وظیفه" در صفحه شخصی اش، ضمن تبیین این زاویه نگاه به کالبدشکافی تهدیدها و برشمردن راهکارهای اعتلای هنر پرداخته است.
سید مجتبی حسینی در بخش دوم "دشواری وظیفه" می نویسد:" ایران اسلامی اکنون بلوغ مدیریت انقلابی و کمال ساختاری خود را پشت سر میگذارد، اما بازگویی پیشرفتهای صنعتی و مدرنیته، یگانه اولویت و فخر این دوره کمال نیست و جامعه شناسان با اهمیت بخشی به زبان هنر و زوایای برخوردی آن با ساز و کار حکومتی، اعتلای فهم شهروندی و توسعه فرصتهای انسانی را رصد میکنند."
معاون هنری بسیار ظریف از تک بعدی و اقتصاد محور دیدن فهرست دستاوردهای انقلاب انتقاد می کند و آموزه های بین المللی را یادآوری می کند:" شاخص توسعه هنر، شاخص اثبات حقوق شهروندی و تمکین به الگوهای انسانی است که اندیشه ورز، به سعادت جامعه میاندیشند.از اینرو غالباً در بازشناسی مؤلفههای فرهنگی و تمایزات تمدنی، به احتسابات آماری گسترش هنر و اثرگذاری آن بر لایههای متنوع انسانی توجه میکنند."
او در این سلسله یادداشت بدون آنکه به مسائل روز اشاره مستقیمی کند، گریزهای جالبی طرح می کند که هنر می تواند درمانش کند.
به طور نمونه سقوط اخلاقی، دغدغه جدی این روزهاست و با هر کسی گفتگو کنید از شیوع بی اخلاقی ها در جای جای اجتماع می نالد، از کم فروشی تا گران فروشی، از دروغ تا قضاوت های زود هنگام و… آقای حسینی در ترسیم این وضعیت می نویسد:" ما در روزگاری به سر میبریم که به جهل مدرن مبتلاست و کم حوصلگی و شتاب در قضاوتها، بدین داستان بیشتر دامن میزند. قطعاً از نهاد نامطلوب و معوج جامعهای که برای بهبود خویش، تلاشی خرج نمیکند و در استقرار آرمانها و آداب انسانی که برساختی دینی و خاستگاهی آسمانی دارند، نمیکوشد، نمیتوان انتظار معجزه داشت. این بینظمی باید به مدد همافزایی مدلهای علمی و الگوهای عملی، نظم پذیر شود و بهبود تدریجی جریان اجتماعی را رقم بزند. بیاموزیم که منطق دیگرستیزی و الگوی حذف، اتفاق آفرین نخواهد بود و فرجامی جز کنشها و منشهای معترض تولید نمیکند. "
معاون هنری وزارت فرهنگ، هنر را معبر برون رفت از چنین وضعیتی می خواند و در دو فراز مختلف می نویسد:"... هنر، پدیدهای عاقبت اندیش است که میکوشد نظام اجتماعی را بهبود ببخشد و آرزومند سعادت جامعهای که از آن پا گرفته است، باشد...هنر است که خیرخواهانه التهابات اجتماعی و بحرانهای انسانی را مطالعه میکند و حکیم وار، تهدیدها را به تکریم و ترمیم بدل میکند…"
او بنا به جنبههای تربیتی، روان درمانی و الگو آفرینی به قدسیت هنر سوگند یاد کرده و در خصوص دلیل برخی سوءتفاهمات نسبت به هنر می نویسد:" از دیرباز، این خصلت هنر بوده است که به موهبت حقیقتبینی و حقیقتخواهیاش، در مظان گمراهی و اتهام بدعت باشد… هنر، خیرخواهی مادرانهای ست که عتاب و خطابش آمیخته به انس و الفت است و پیوسته عاقبت به خیری فرزند خویش را در دل و جان دارد."
او در ادامه به نکته ای بسیار مهم اشاره می کند که این روزها مطالبه جدی جامعه هنری است، هنرمندان بارها گلایه کرده اند چگونه است که پزشک که با جان افراد سر و کار دارد می تواند اشتباه کند، مهندس، بقال، تاجر می تواند خطا کند اما یک هنرمند با اولین اشتباهش عقوبتی سخت را باید انتظار کشد.
سید مجتبی حسینی می نویسد:" گواه آنچه به ارزیابی اندکی قابل وصول است، گاه و بیگاه، همت هنرمندان و دغدغه اجتماعی هنر، بیرخصت مطالعه زمانی و مکانی و مواجهه با علل تولیدی، چالش برانگیز شده است و این نهاد اجتماعی مورد هجوم و تعرض قرار میگیرد و به پیش فرضهای ثابت نشده و قرائن نامشهود متهم میشود. در این فکرم ای کاش نهاد آرمان خواه هنر، این بخت را داشت که همچون دیگر نهادهای اجتماعی در ابتلائات و مصائب و در قصورهای عموماً سهوی، فرصت دفاع و مجال تبیین رویکرد خویش را میداشت اما شوربختانه، غبار قیل و قالها، جان جویای هنر و توان خیرخواهانه هنرمندان را مخدوش کرده است و به ناگزیر، حوصلهای برای از خویش گفتن و بیان مقصد و مقصود باقی نگذاشته است."
او در ادامه به دیگر مطالبه جدی هنرمندان می پردازد:" کمبود بودجه"و می نویسد:" آزمون ناپسندی است که از پس آزمودههای مدیریتی و دریافتهای بلا اثر، ایجازهای اقتصادی و محدودیتهای مالی خود را با حذف اعتبارات حمایتی هنر و گزیده کردن بودجههای فرهنگی به اشتباه مرتکب شویم… فروتنانه از همه اضلاع مدیریتی خواهش کنم در این روز و روزگار، به دشواری حیات هنرمندان و پایمردیشان در آفرینشهای جامعه محور و تاریخ ساز بیندیشند و به بهبود امر، قدم از قدم بردارند."
معاون هنری وزارت فرهنگ برای ساماندهی مشکل تاریخی بودجه فرهنگ و هنر پیشنهاد کاربردی ارائه می کند:" معقول است اگر شرایط اقتصادی پیش رو را بهانه کنیم و در تجمیع دستگاههای موازی و برچیدن ردیفهای اعتباری نهادهای غیرمسئول تأکید کنیم و با ترسیم دورنمای این وضعیت، به نجات کشتی تلاطم زده هنر و هنرمندان همت گماریم."
بدون تردید ساماندهی دستگاههای موازی با وزارت ارشاد دیگر دل خواسته دیرینه اهل هنر است، در همین راستا سید مجتبی حسینی، شاید برای نخستین بار به مشکلات ساختاری این موازی کاری ها مکتوب اشاره می کند:" چه کسی باید در برابر نظامهای آموزشی ناکارآمد و صدور مجوزها و گواهینامههای هنری که توسط سازمانهای غیرتخصصی و نامکلف صورت میگیرد، بازخواست شود؟ سازمانهایی که به ناگزیر و به منظور دخیل دانستن خود، رویدادهای متعددی را ایجاد میکنند که صرفاً منتج به بودجه خواری و هدررفت اعتبارات میگردد. تولیدات غیراستاندارد و سلیقهای و روزمره چنین فرآیندی، قطعاً منجر به سقوط سلایق مخاطبان و ذبح کنشگری حرفهای جامعه حقیقی هنر خواهد شد.این بلیه نهادینه شده اکنون بهعنوان بحرانی در ساختار هنر ملموس است و با یک حساب سرانگشتی میتوان مصیبت هزینه سازیهای بلا اثر در این عرصه و سرگردانیهای تولیتی را که مانع از تحقق نظام غیردولتی هنر و سرمایه آفرینی در چرخه اقتصاد هنر میگردد، متوجه شد."
او به صراحت اعلام می کند" این روند مقصدی جز تضعیف مرجعیت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ندارد" و تاکید می کند:" توزیع اعتبارات و سهم خواهی روزافزون متولیان غیرموظف، باعث شده است که مدیریت موظف هنر نتواند در چنین احوالی نقش خود را بدرستی ایفا نماید و ناخواسته ضعف و کسالتی در رویکردهای آموزشی، تولیدی و نظارتی پدیدار شود که آسیبهای آن صرفاً متوجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میشود. قابل پذیرش نیست که در سهم خواهی اعتباری نهادهای مسئول و غیرمسئول، فرض بر مشارکت باشد اما در چرخه پاسخگویی و مطالباتی همچون اشتغال هنرمندان و معیشت جمعیت این حوزه، وزارت متبوع متهم و در بسیار وقتها مجرم تلقی شود. امکانات محدود و بضاعت قلیل این وزارتخانه در مقابل جمعیت روزافزون هنر، فارغالتحصیلان دانشکدهها، آموزشگاهها و مؤسسات نامنطبق با سیاستهای فرهنگی کشور، همخوانی ندارد و توقع ساماندهی و حمایت و نظارت از یک سازمان که در توزیع و تخصیص اعتبارات سهمی مشابه و گاه کمتر دارد، معقول و مشروع نیست."
دست به قلم شدن معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد و نگارش سلسله یادداشت هایی در حوزه کاری خود، یک اتفاق بی سابقه و مبارک است، شفاف سازی موضوعات در این روزگار لبریز از سوتفاهم، بهترین راهکار برای گفتگو است و پنجره های امید را باز نگاه می دارد؛ خود او در این باره در بخش دوم "دشواری وظیفه" نوشته است:" با حذف رویکرد آمرانه و قیم مآبانه و تعمیم جریان گفتوگوی بهبود آفرین، مخدوم بودن خود را اثبات کنیم تا اعتماد مخدوش هنرمندان را دوباره جلب کنیم."