انتقاد مرادی کرمانی از انتخاب نویسندهها برای مسابقات جهانی / نویسندگی مثل کشتی نیست
هوشنگ مرادی کرمانی میگوید: نویسندگی مثل کشتی نیست که بگوییم حالا دیگر نوبت جوانهاست و پابهسنگذاشتهها بازنشسته شدهاند و باید آنها را کنار بگذاریم.
ایران آرت: انتخاب نماینده ایران برای جایزه آسترید لیندگرن بهعهده 4نهاد ادبیات کودکان و نوجوانان است؛ شورای کتاب کودک، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و فرهنگنامه کودکان و نوجوانان نامزد ایرانی جایزه را انتخاب میکنند و پس از تشکیل پرونده به دبیرخانه جایزه آسترید لیندگرن میفرستند.
به گزارش همشهری، این هفته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نشستهایی را برای معرفی و تحلیل آثار نمایندگان ایران در جایزه برگزار میکند. نشست امروز به هوشنگ مرادیکرمانی، نویسنده نامآشنای نوجوانان ایران اختصاص دارد؛ کسی که چند نسل از نوجوانان ایرانی قصههای مجید او را خواندهاند و کتابهای دیگرش مثل "شما که غریبه نیستید"، "مربای شیرین" و "خمره" بارها در ایران چاپ و به زبانهای دیگر نیز ترجمه شده است. سراغ هوشنگ مرادی کرمانی رفتیم تا از او درباره وضعیت ایران در جایزههای جهانی ادبیات کودکان و نوجوانان بپرسیم.
بعد از سالها شما بهعنوان نامزد جایزه آسترید لیندگرن انتخاب شدهاید؛ درحالیکه در میان نویسندگان کودک و نوجوان بیشتر از بقیه شناخته شدهاید و شمار جایزههای جهانیتان از دیگران بیشتر است. چرا در طول این سالها بهعنوان نماینده ایران انتخاب نشدید؟
ذهنیتی در شورای کتاب کودک و نهادهای دیگر انتخابکننده جایزه ایجاد شده است که برویم سراغ نویسندههای جوانتر. من نمیگویم که همیشه نویسندههای پابهسنگذاشته و پیشکسوت معرفی بشوند اما این ذهنیت که باید سراغ جوانها برویم نیز اشتباه است. نویسندگی مسابقه کشتی نیست که بگوییم حالا دیگر نوبت جوانهاست و پابهسنگذاشتهها بازنشسته شدهاند و باید آنها را کنار بگذاریم. خاطرم هست چندوقت پیش در جلسهای که در کتابخانه ملی برگزار شده بود، یکی از نمایندگان شورای کتاب کودک گفته بود که دیگر نوبت جوانهاست و نباید نویسندگان قدیمی را معرفی کنیم. شاید طنزآمیز بهنظر برسد ولی ذهنیتشان از انتخاب نویسنده مثل انتخاب بازیکن تیم ملی کشتی و وزنهبرداری است.
چندوقت پیش به مناسبت انتخاب نماینده ایران در جایزه هانس کریستین اندرسن با چند نفر که سابقه عضویت در هیأت داوران جایزه را داشتند، گفتوگو کردیم که تأکید میکردند اصرار معرفی چندباره یک نویسنده بهعنوان نماینده کشور نشانگر اهمیت آن نویسنده برای کشورشان است؛ کاری که بعضی از کشورها بارها انجام میدهند و در ایران کمتر اتفاق میافتد.
بله، کشورهای دیگر اصرار دارند که بعضی نویسندهها را برای سالهای متمادی معرفی کنند یا هر چندسال یکبار یک نویسنده را معرفی کنند اما در ایران بهدلیل ذهنیتی که بهوجود آمده این اتفاق کمتر میافتد.
نتیجه میشود اینکه گاهی نویسندگانی به نمایندگی از ایران به جایزههای جهانی میروند که حتی در خود ایران هم آنقدر که باید شناختهشده نیستند.
به هر حال این مؤلفهها هم در انتخاب نویسنده بهعنوان برگزیده جایزه جهانی اهمیت دارد؛ اینکه نویسنده چقدر در کشور خودش خوانده میشود و میزان نفوذ نویسنده در میان کودکان و نوجوانان کشورش چقدر است. در انتخاب نویسنده برای جایزههای جهانی باید همه این ملاحظات ر ا درنظر گرفت.
آثار شما بیشتر از بقیه نویسندگان معاصر به زبانهای دیگر ترجمه شده است. بازخورد این ترجمهها برایتان چگونه بوده است؟
باید از ناشر پرسید. من خیلی در جریان نیستم که کجا ترجمه و منتشر شده است. گاهی میشنوم که مثلا به زبان چینی یا صربی ترجمه شده اما معمولا نسخههای ترجمه کتابها بهدست من نمیرسد.
یعنی حتی یک نسخه هم برایتان نمیفرستند؟
معمولا نه. مگر اینکه مثلا به مناسبت برنامهای به آن کشور سفر کنم و ناشر کتاب آنجا نسخهای بهدست من برساند.
حقالتألیف کتابها چطور؟
نه، حقالتألیفی هم در کار نیست. ما هم چون عضو کپیرایت نیستیم نمیتوانیم ماجرا را پیگیری کنیم.