زبان و جهان، علیهِ زردِ دیوانه
هنرمندان میدانند او کیست و از مواضع مختلفش در رابطه با حوزههای دیگر پیداست که چه بلایی هم میتواند سر هنر بیاورد. جهان، از فاشیسم و ناسیونالیسم افراطی بیزار است و هنرمندان در این میان، استثنا نیستند.
ایرانآرت، صابر محمدی: جهان هر روز با شمایل تازهای از جنبشهای ضدترامپی آشنا میشود؛ با اینکه از ورود مرد کاهل به کاخ سفید، هنوز یک ماه نگذشته، التهاب جهان نسبت به باورناپذیری ریاست جمهوری او بر آمریکا، فروکش نکرده است.
البته از ماهها پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در این کشور، مخالفتها با او کلید خورده بود و هر چه به روز برگزاری انتخابات نزدیکتر میشدیم، آتش این شعله بیشتر زبانه میکشید، اما تصور میشد پس از انتخابات و مسجلشدن ریاستجمهوری ترامپ، آمریکاییها و جهان بالاخره بپذیرند که او، محصول همان دموکراسی است که اهالی ایالات متحده مدتهاست به آن مینازند. هر چه پیشتر میرویم نه داغ حضور او بر دلها سرد میشود و نه اعتراضهای مختلف، کمرنگ و خاموش میشوند.
در این میان بودهاند هنرمندانی مثل نیکول کیدمن، بازیگر برجسته سینمای هالیوود که مردم را به پذیرش و باور ترامپ به عنوان رئیس جمهور ترغیب کردهاند، اما حقیقت این است که موج ضد ترامپ، آنقدر با قدرت و سرعت پیش میرود که چنین نصایحی نتوانسته ذرهای از التهاب آن بکاهد. بدیهی است که توصیه کیدمن مبتنی بر این است که مردم بپذیرند، ترامپ محصول انتخاباتی قانونی است، اما کسانی که این روزها فریاد اعتراض بر سر او میکشند، با اساس دموکراسی مخدوش آمریکا کاری ندارند و هدفشان از این اعتراضها، این است که به ترامپ بفهمانند نمیتواند آنطور که میخواهد تندروی کند و آتش بسوزاند.
در میان همه کمپینهای اعتراضی که علیه ترامپ شکل گرفته و از سوی مردم تقویت شده، نقش هنر و ادبیات بسیار برجسته بوده است؛ حالا ترامپ و دوستانش از هر رویداد معتبر و جهانی هنر و ادبیات، وحشت دارند. اگر او تا همین سال پیش، دستکم برای نظربازی با پرزرق و برقترین نمایندههای هنر جهان هم که شده، منتظر برگزاری مراسم گرمی و اسکار و بفتا و امی و کن و برلین بود، حالا از چند روز مانده به برگزاری هر یک از آنها رعشه به وجودش میافتد که این بار کدام یک از برجستهترین و محبوبترین چهرههای جهان هنر قرار است علیه او و مواضعش، حرف بزند. در این میان، بودهاند هنرمندان بسیاری که با منطقی ستودنی، او را خطری برای جهان عنوان کردهاند و از سوی دیگر هنرمندانی هم بودهاند که با خشم با او سخن گفتهاند و حتی تهدیدش کردهاند. مثلا آرنولد شوارتزنگر گفته همچنان درصدد یافتن فرصتی است که صورت ترامپ را خرد کند. ترامپ با همه خشمی که در وجودش نهان دارد و البته آن را بر سر مخالفانش خالی میکند، سعی کرده چندان واکنشی به اعتراض هنرمندان مخالف با خودش نشان ندهد با آگاهی از اینکه آنها محبوبیت فراوان و به همین فراخور، موقعیت اجتماعی مناسبی در جهان دارند. در این میان البته ترامپ گاهی از کوره در رفته و مثلا درباره حرفهای مدونا، خواننده معروف موسیقی پاپ، واکنش وقیحانه بروز داده است.
تازهترین واکنش یک شخصیت بزرگ جهانی علیه ترامپ، مربوط به حرفهایی است که ماریو بارگاس یوسا، رماننویس پرویی برنده نوبل ادبیات -که در سیاست و روزنامهنگاری هم سابقهای طولانی دارد- زده است. او البته موضعش را کمی مشخصتر و با هدفگذاری معین مطرح کرده و از همه اسپانیولیزبانها خواسته به اتحاد علیه ترامپ بپیوندند.
او در سخنرانی اخیر خود، همه اسپانیاییزبانها را به این نکته آگاه کرده که ترامپ، بیشتر تهدیدی برای آنهاست و جفایی را که آمریکا با کشورهایی همچون مکزیک کرده، مثال آورده است.
با این حال باید پرسید، چه عاملی سبب شده همه هنرمندان در همه جهان، یکصدا علیه او بشورند؟ یافتن پاسخی برای این پرسش، از آنجا مهم جلوه میکند که بدانیم او از وقتی وارد کاخ سفید شده، موضع خاصی هم در رابطه با هنر و ادبیات و برنامههایی که برای اهالی این دو دارد، اتخاذ نکرده است. اما خب، هنرمندان میدانند او کیست و از مواضع مختلفش در رابطه با حوزههای دیگر پیداست که چه بلایی هم میتواند سر هنر بیاورد. جهان، از فاشیسم و ناسیونالیسم افراطی بیزار است و هنرمندان در این میان، استثنا نیستند.